آیه نور

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

به آیه ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱] «آیه نور» می‌گویند.

آیه نور مورد توجه بسیاری از دانشمندان دین قرار گرفته است. محمد غزالی کتابی به نام مشکاةالانوار در تفسیر آیه نور نوشته است. ملاّصدرا نیز تفسیری بر آیه نور نگاشته که در آن نکات فلسفی و عرفانی را گنجانده است. از دیگر تفاسیر در مورد آیه نور، رسالةالانوار فی تفسیر آیة النور از شرف‌الدین محمد نیمدهی است.

مقصود قرآن کریم از تشبیه و تمثیل در این آیه این است که ایمان در وجود و قلب انسان به نوری می‌ماند که همانند یک چراغ پرفروغ در نهاد انسان می‌درخشد و از شجره وحی تغذیه می‌کند.

بعضی از مفسران به آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲] نیز «آیه نور» اطلاق کرده‌اند.

طبق روایات، مراد از «نور» در این آیه، امام علی(ع) و منظور از ﴿كِفْلَيْنِ، امام حسن و امام حسین(ع) است[۳].[۴]

دلالت آیه

خداوند در آیه مبارکه نور، در قالب تشبیهات متعدد، مهم‌ترین مسئله هستی، یعنی رابطه خود با جهان آفرینش را توصیف می‌نماید. خداوند از خود با تعبیر «نور آسمان‌ها و زمین» یاد فرموده؛ که با بررسی آیه مشخص می‌گردد این تعبیر شامل هر دو نظام تکوین و تشریع است. بر این اساس، موجودیت خلقت از یک سو و مراتب هدایت و ایمان از دیگر سو، به مبدأ هستی باز می‌گردد. ولی نکته مهم آن است که در ادامه آیه، منزلگاه نور در بیوتی معرفی شده که در آن ذکر خداوند محقق می‌گردد. اقامه ذکر در این بیوت با لفظ مضارع آمده که استمرار آن را نشان می‌دهد. در آیه بعد، اوصاف صاحبان این بیوت تشریح شده است.

نور در روایات اهل بیت(ع) غالباً به پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) تعبیر شده و در همین سیاق، مفهوم ولایت و امامت تبیین گردیده است. همچنین در روایات گوناگونی که ذیل آیه نور آمده، هریک از تعابیر به کار رفته در آیه، نظیر مشکات، زجاجه و... تفسیر و تبیین شده که می‌توان با استفاده از آنها با مفهوم نور ولایت آشناشد.[۵]

در این آیه شریفه، موضوع هدایت ایصالی پروردگار در نظام تشریع، به نور الهی تعبیر گردیده است که در مراتب قلوب اولیاء معصوم خداوند(ع) بر مردم هر زمان عرضه می‌گردد. به این ترتیب، انحصار هدایت مردم فقط از طریق تولی به ولایت امام معصوم حاضر، ثابت می‌گردد. شکل منطقی برهان را می‌توان به شکل زیر تبیین نمود:

  1. هدایت الهی (در همه زمان‌ها منحصراً) از طریق ولی خداوند صورت می‌پذیرد: ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ... فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ...؛
  2. ولی الله (در همه زمان‌ها) منحصر در امام معصوم است؛

در نتیجه: هدایت الهی در همه زمان‌ها منحصر در امام معصوم است.[۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.
  2. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،جلد۱۴،صفحه ۴۷۰؛ خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن پژوهی(هفتادبحث وتحقیق قرآنی)،صفحه ۱۲؛ ابن ابی حاتم، عبد الرحمان بن محمد، مدخل الی علم التجوید،جلد۹،صفحه ۳۲۱؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،جلد۱۵،صفحه (۱۲۹-۱۳۵)
  4. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۵۰۴.
  5. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۳۶۳.
  6. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۴۱۴.