زهد امام علی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

وقتی معتقد شدیم که «امام» حاکم مسلمین، و حافظ و نگهبان شریعت و مرجع مردم برای شناساندن اسلام است باید چنین شخصی زهد از دنیا و میل به آخرت داشته باشد؛ زیرا افراد زاهد و کسانی که بی‌میل به دنیا هستند هرگز طمع به جاه و مقام، آنها را به انحراف نمی‌کشاند. البته زهد به معنای صحیح آن، نه به معنای ترک دنیا و گوشه‌نشینی و دوری از جامعه، و لذا علی(ع) در زمانی که با پیامبر خدا(ص) بود، و چه زمان خانه نشینی‌اش، وچه دوران زمامداریش، در تمام حالات، زهد و بی‌توجهی آن حضرت به دنیا مشهود است، در سخنان، در کردار، در زندگی فردی و اجتماعی، در عزل و نصب‌ها، در پیام‌هایش به سران و امرا و فرماندارانش در همه جا زهد حضرت، واضح و آشکار است، علی(ع) همان‌گونه که بعد از رسول خدا، امام مسلمین است، بعد از آن بزرگوار نیز زاهدترین مردم هست، او به تعبیر خودش دنیا را سه طلاقه کرده است[۱] و آن را کمتر از استخوان خوکی که در دست شخص جذامی باشد می‌دانست[۲] و نیز آن را چون برگی بر دهان ملخی می‌پندارد[۳].

علی(ع) گفتار و کردارش یکی بود، او اهل عمل و شعار هر دو بود تا هم خود چنین باشد هم دیگران را ارشاد کند. او به گفتن اکتفا نمی‌کرد بلکه عملاً هم زهد خود را نشان داد لذا ساده‌ترین نوع پوشاک و خوراک را برای خود انتخاب می‌کرد، کفش او از لیف خرما آن هم گاهی وصله‌دار بود، بعضی اوقات لباس وصله‌دار به تن می‌کرد، او کمتر از غذای گوشتی استفاده می‌کرد و به مردم هم توجیه می‌فرمود: «لا تجعلوا بطونكم مقابر الحيوان»؛ «شکم‌هایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید»[۴].

«علی با آن‌که می‌توانست بهترین زندگی و بهترین ساختمان و حشم وخدم را دارا باشد اما وقتی از دنیا می‌رود آجری روی هم نگذاشته و مالی ذخیره نکرده بود، باغ و ملکی به نامش نبود، به فرموده امام صادق(ع): علی وقتی از دنیا رفت به هیچ کس مدیون نبود تا خدا را بدون ملامت و مذمت بلکه محمود و پسندیده ملاقات کرد»[۵].[۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ [تَشَوَّفْتِ‌] تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا...»؛ نهج البلاغه، کلمات قصار ۷۷.
  2. «وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عُرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُومٍ‌»؛ نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۳۵.
  3. «وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا...»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.
  4. خوارزمی، مناقب، ص۲؛ جوینی، فرائد السمطین، ج۱۶.
  5. شهید ثانی، کشف الریبه، ص۸۹.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۶۰.