برهان امکان و وجوب

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معروف‌ترین و قدیمی‌ترین دلیل اثبات خداوند، برهان «امکان و وجوب» است که به موجب آن وجودها یا ممکن‌الوجود یا واجب‌الوجود است که آن را می‌توان در پنج رکن ذیل چنین تلخیص نمود: رکن اول: هر موجودی یا مستقل (واجب) یا غیرمستقل (ممکن) است. دلیل این رکن حصر عقل است که از یک قضیه منفصله حقیقیه(مانعة الجمع و الخلو) تشکیل شده است.

رکن دوم: یا موجود واجب وجود دارد یا همه موجودها ممکن هستند این رکن هم حصر عقلی و بدیهی است.

رکن سوم: اینکه «همه موجودها ممکن باشند»، کاذب است. در این رکن صورت دوم رکن دوم نفی شده است که لازمه آن صدق صورت اول است، (وجود واجب وجود دارد،)؛ چراکه نفی و کذب هر دو صورت منفصله محال است. به بیان منطقی، در اینجا یک قیاس استثنائی تشکیل شده است که با رفع تالی وضع مقدم ثابت شده است.

رکن چهارم: موجود واجب وجود دارد.

رکن پنجم: مساوقت واجب‌الوجود با خداوند متعال.

حضرت امام در آثار مختلف خود با توضیح معنا و اقسام مختلف امکان به تقریر آن پرداخته است و متذکر می‌شود که ذات ممکن‌الوجود از ذات خود، لیس و عدم است و از ناحیه علت، هستی و أیس خود را دریافت می‌کند که آن وجودش نیز وجود ربط و عین‌الربط و التعلق است[۱]. ایشان درباره مناط احتیاج موجود حادث قول حکما (امکان ذاتی) را بر قول متکلمان (حدوث) ترجیح داده[۲] و به نقد شبهات مخالفان برهان فوق (قایلان به اتفاق و صدفه) می‌پردازد[۳]. ایشان مانند سایر حکمای حکمت متعالیه، اهتمام بیشتر خود را بر اثبات و تقویت برهان صدیقین مبذول داشته است. برهان امکان و وجوب را می‌توان با دو ذیل نیز بیان نمود:

برهان خلف

مطلق وجود اگر واجب باشد این مطلوب است و اگر ممکن باشد، لازم می‌آید به دیگری متعلق گردد؛ در حالی که وجود واحد و بسیط است، و تعدد و کثرات معلول عوارض وجود است، برای وجود دومی نیست تا بدان مفتقر گردد، اگر متعلق به دیگری باشد خلف لازم می‌آید، پس برای عدم لزوم خلف وجود قائم‌بالذات است. بنابراین به مجرد قبول وجود و واقعیت به واجب‌الوجود اعتراف کردیم؛ چون شیء‌ای خارج از وجود نیست که به آن وجوب وجود ببخشد، اما ماهیت و عدم، امر علمی هستند که به قول حکما: فاقد الشیء معطی شیء نمی‌تواند باشد[۴].[۵]

طریق استقامت

اگر وجود واجب باشد این مطلوب و مدعاست، اما اگر ممکن‌الوجود باشد، آن مستلزم واجب‌الوجود است که فرض این است آن وجود مرتبه‌ای از حقیقت وجود است. در این صورت، اگر این مرتبه به وجود غیری نیازمند باشد، مستلزم وجود غنی بالذات [واجب الوجود] است، چون فرض این است که وجودی از حقیقت وجود خارج نیست. استلزام وجود ممکن وجود غنی بالذات را برای دفع دور و تسلسل است. امام در توضیح برهان یادآور می‌شود که تسلسل علل باید به نحو ترتبی و نه تعاقبی فرض شود که آن محال است. وی در ادامه با دو تقریر به تبیین تسلسل ترتبی می‌پردازد[۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۶، ۲۷، ۶۷؛ ج۲، ص۱۷ و ۱۸؛ الطلب و الاراده، ص۶۹.
  2. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۴۱.
  3. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۳.
  4. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۷-۲۲.
  5. قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۳۲.
  6. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۲۷-۲۵.
  7. قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۳۳.