اسحاق مرادی در تراجم و رجال

آشنایی اجمالی

اسحاق المرادی[۱] در یکی از اسناد تفسیر کنز الدقائق به نقل از تهذیب الأحکام ذکر شده است:

«أَبُو عَلِيِّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِسْحَاقَ الْمُرَادِيِّ قَالَ: سُئِلَ وَ أَنَا عِنْدَهُ يَعْنِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ مَوْلُودٍ وُلِدَ لَيْسَ بِذَكَرٍ وَ لَا أُنْثَى لَيْسَ لَهُ إِلَّا دُبُرٌ كَيْفَ يُوَرَّثُ قَالَ يَجْلِسُ الْإِمَامُ وَ يَجْلِسُ مَعَهُ أُنَاسٌ وَ يَدْعُو اللَّهَ وَ يُجِيلُ بِالسِّهَامِ عَلَى أَيِّ مِيرَاثٍ يُوَرِّثُهُ مِيرَاثِ الذَّكَرِ أَمْ مِيرَاثِ الْأُنْثَى فَأَيُّ ذَلِكَ خَرَجَ وُرِّثَ عَلَيْهِ ثُمَقَالَ وَ أَيُّ قَضِيَّةٍ أَعْدَلُ مِنْ قَضِيَّةٍ يُجَالُ عَلَيْهَا بِالسِّهَامِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: ﴿فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ[۲]»[۳].[۴]

شرح حال راوی

نام راوی در سند روایت تهذیب الأحکام نیز اسحاق المرادی است؛ لکن در کتاب شریف الکافی که منبع اصلی روایت است، اسحاق الفزاری و در بعضی از نسخه‌های دیگر الکافی، «العرازی»، «العرازمی» و «العرزمی» ثبت شده است[۵].

محقق اردبیلی و آیت الله خویی عنوان «المرادی» را ترجیح داده‌اند[۶]؛ زیرا برقی در اصحاب امام صادق(ع) از اسحاق المرادی نام برده و نوشته است: "روى عنه ابن مسكان"[۷] و در سند روایت مذکور نیز عبدالله بن مسکان از وی روایت کرده است، چنان که شیخ طوسی از اسحاق المرادی و اسحاق المرادی الکوفی در رجال الطوسی یاد کرده است[۸]، بنابراین تطابق عنوان روایی با عنوان رجالی، احتمال فوق را تأیید می‌کند.

با این حال، علامه شوشتری به دلیل اضبط بودن کتاب الکافی، عنوان الفزاری را ترجیح داده است[۹]؛ ولی در نقد سخن شوشتری گفته می‌شود. در صورتی می‌‌توان به اضبط بودن کافی جهت اثبات مدعا استشهاد کرد که در همه نسخه‌های کافی المرادی آمده باشد، در حالی که نسخ کافی متفاوت است، چنان که گذشت.

محقق اردبیلی افزون بر ترجیح احتمال فوق، احتمال داده که اسحاق المرادی با اسحاق المدائنی متحد باشد[۱۰]؛ ولی علامه مامقانی این احتمال را نپذیرفته است: "واحتمل فی جامع الرواة کونه المرادی الآتی وفیه تأمل"[۱۱]. مؤید سخن اردبیلی روایت کافی است که در آن ابن مسکان از اسحاق المدائنی روایت کرده است[۱۲].

بر این اساس، مراد از اسحاق المرادی در سند روایت فوق، اسحاق بن مراد الکوفی است که از اهل کوفه بوده و از اصحاب امام صادق(ع) شمرده شده و با عنوان اسحاق المدائنی نیز روایت نقل کرده است.[۱۳]

جایگاه حدیثی راوی

به جهت عدم جرح و تعدیل راوی از سوی رجالیان، از راویان مجهول یا مهمل شمرده می‌شود؛ لکن روایت عبدالله بن مسکان از وی، حُسن حال او را تأیید می‌کند.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. رجال البرقی، ص۲۸؛ رجال الطوسی، ص۱۶۲ (ش ۱۸۴۰) و ۱۶۸ (ش ۱۹۴۹)؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۹۹، ش۴۳۵؛ جامع الرواه، ج۱، ص۸۸؛ منهج المقال، ج۲، ص۲۸۷، ش۴۷۳؛ طرائف المقال، ج۱، ص۴۰۵، ش۳۲۳۰؛ تنقیح المقال، ج۹، ص۲۰۸، ش۲۰۲۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۴۰، ش۱۲۱۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۸۴، ش۲۰۲۱؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۸۲، ش۷۳۶.
  2. آنگاه با آنان قرعه انداخت و از بیرون افتادگان بود سوره صافات، آیه ۱۴۱.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۱۸۰ به نقل از تهذیب الأحکام، ج۹، ص۳۵۶، ح۱۲۷۲.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۵۷.
  5. ر.ک: الکافی (ط. دار الحدیث)، ج۱۳، ص۷۲۶، ح۱۳۵۹۴.
  6. الظاهر ان الفزاری اشتباه و الصواب المرادی، بقرینة روایة ابن مسکان عنه و اتحاد الخبر؛ (جامع الرواه، ج۱، ص۸۸)؛ {{عربی|و هو الصحیح الموافق للطبعة القدیمة منهما. (معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۵۴، ش۷۱۷۳).
  7. رجال البرقی، ص۲۸.
  8. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۶۲ (ش۱۸۴۰) و۱۶۸ (ش ۱۹۴۹).
  9. إسحاق الفزاری،...، إنما هو فی الکافی و أما التهذیب ففیه المرادی و استصحه الجامع، لذکر المرادی فی رجال الشیخ دون الفزاری لکن لما کان الکافی أکثر اعتباراً من أین أن لیس الصواب العکس؟ و ذکر رجال الشیخ الفزاری لعله استند إلی خبره المحرف. لکن یوهنه عد البرقی أیضاً للمرادی، کما یأتی؛ (قاموس الرجال، ج۱، ص۷۷۱، ش۷۲۲).
  10. اردبیلی در ترجمه اسحاق المدائنی نوشته است: یحتمل أن یکون هو المرادی الآتی بقرینة روایة ابن مسکان عنه عن أبی عبدالله(ع) و الله أعلم؛ (جامع الرواه، ج۱، ص۸۸).
  11. و احتمل فی جامع الروات کونه المرادی الآتی و فیه تامل؛ (تنقیح المقال، ج۹، ص۲۰۸، ش۲۰۲۶).
  12. «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِسْحَاقَ الْمَدَائِنِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْقَوْمِ يَدْخُلُونَ السَّفِينَةَ يَشْتَرُونَ الطَّعَامَ فَيَتَسَاوَمُونَ بِهَا ثُمَّ يَشْتَرِي رَجُلٌ مِنْهُمْ فَيَتَسَاءَلُونَهُ فَيُعْطِيهِمْ مَا يُرِيدُونَ مِنَ الطَّعَامِ...»؛ (الکافی، ج۵، ص۱۸۰، ح۹).
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۵۸-۵۵۹.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۵۹.