اسماعیل بن منصور ابی‌زیاد

آشنایی اجمالی

اسماعیل بن منصور ابی زیاد، تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از علل الشرائع ذکر شده است:

«وَ فِي کِتَابِ علل الشرائع، بِإِسْنَادِهِ[۱] إِلَی إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَنْصُورٍ أَبِي زِيَادٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)فِي قَوْلِ فِرْعَوْنَ ﴿ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى[۲] مَنْ كَانَ يَمْنَعُهُ قَالَ مَنَعَتْهُ رِشْدَتُهُ وَ لَا يَقْتُلُ الْأَنْبِيَاءَ وَ أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ إِلَّا أَوْلَادُ الزِّنَا»[۳].[۴]

شرح حال راوی

عنوان راوی در منبع اصلی (علل الشرائعتفسیر البرهان و نورالثقلین به نقل از علل الشرائع اسماعیل بن منصور ابی زیاد است[۵]؛ ولی در کامل الزیارات[۶] و بحار الانوار به نقل از علل الشرائع[۷] و خصال[۸] اسماعیل بن ابی زیاد[۹] ثبت شده است.

از اسماعیل بن منصور در کتاب‌های رجالی شیعه و اهل سنت یاد نشده و تنها در اسناد بعضی روایات ذکر شده است و از مضامین آنها برداشت می‌شود که وی از راویان امامی بوده است و در شهر کوفه زندگی می‌کرده است؛ زیرا علی بن اسباط که از راویان کوفی به شمار می‌آید[۱۰]، از او روایت کرده است.[۱۱]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی مشخص نیست؛ لکن به قرینه روایت علی بن اسباط - که زمان امام جواد(ع) را ادراک کرده - از اسماعیل بن منصور برداشت می‌شود که وی در اواخر قرن دوم زنده بوده و دوران امام رضا(ع) را ادراک کرده است.

آیت الله بروجردی احتمال داده که اسماعیل بن منصور از راویان طبقه ششم باشد[۱۲].[۱۳]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، علی بن اسباط[۱۴] از اسماعیل بن منصور روایت کرده که شاگرد حدیثی او شمرده می‌شود[۱۵] و اسماعیل بن منصور نیز از ابراهیم بن محمد بن حمران بن اعین[۱۶] روایت کرده که از اساتید حدیثی او به شمار می‌رود.[۱۷]

جایگاه حدیثی راوی

گذشت که نام راوی در کتاب‌های رجالی عنوان نشده است، پس از راویان مهمل به شمار می‌آید؛ لکن در سند روایت کتاب کامل الزیارات قرار گرفته[۱۸]، در نتیجه ثقه شمرده می‌شود و روایاتش نیز از صلاح و سداد برخوردار است؛ نمونه‌ها:

  1. «حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ عَنْ خَالِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ الزَّيَّاتِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: أَشْرَفَ مَوْلًى لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُوَ فِي سَقِيفَةٍ لَهُ سَاجِدٌ يَبْكِي فَقَالَ لَهُ يَا مَوْلَايَ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ أَ مَا آنَ لِحُزْنِكَ أَنْ يَنْقَضِيَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ وَيْلَكَ أَوْ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَكَا يَعْقُوبُ إِلَى رَبِّهِ فِي أَقَلَّ مِمَّا رَأَيْتَ حَتَّى قَالَ ﴿يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ[۱۹] أَنَّهُ فَقَدَ ابْناً وَاحِداً وَ أَنَا رَأَيْتُ أَبِي وَ جَمَاعَةَ أَهْلِ بَيْتِي يُذْبَحُونَ حَوْلِي قَالَ وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) يَمِيلُ إِلَى وُلْدِ عَقِيلٍ فَقِيلَ لَهُ مَا بَالُكَ تَمِيلُ إِلَى بَنِي عَمِّكَ هَؤُلَاءِ دُونَ آلِ جَعْفَرٍ فَقَالَ إِنِّي أَذْكُرُ يَوْمَهُمْ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) فَأَرِقُّ لَهُمْ»[۲۰]؛
  2. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ الْمَنْصُورِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَمَّا وُضِعَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَى السَّرِيرِ لِيُغَسَّلَ نُظِرَ إِلَى ظَهْرِهِ وَ عَلَيْهِ مِثْلُ رُكَبِ الْإِبِلِ مِمَّا كَانَ يَحْمِلُ عَلَى ظَهْرِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ»[۲۱].[۲۲]

منابع

پانویس

  1. اسناد شیخ صدوق به اسماعیل بن منصور چنین است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ»؛ (علل الشرائع، ج۱، ص۵۷، ح۱).
  2. و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد سوره غافر، آیه ۲۶.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۳۷۷ به نقل از علل الشرائع، ج۱، ص۵۷، ح۱.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 255.
  5. علل الشرائع، ج۱، ص۵۷، ح۱. یادآوری می‌شود که این حدیث در کامل الزیارات با اندکی اختلاف در متن نقل شده است: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي قَوْلِ فِرْعَوْنَ ﴿ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى فَقِيلَ لَهُ مَنْ كَانَ يَمْنَعُهُ قَالَ كَانَ لِرُشْدِهِ لِأَنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْحُجَجَ لَا يَقْتُلُهَا إِلَّا أَوْلَادُ زِنًا وَ الْبَغَايَا»؛ (کامل الزیارات، ص۷۸، ح۷).
  6. کامل الزیارات، ص۷۸، ح۷.
  7. بحار الانوار، ج۱۳، ص۳۰۹.
  8. بحار الانوار، ج۵۸، ص۲۹۵. یادآوری می‌شود این حدیث در خصال صدوق نقل نشده، بلکه در علل الشرائع وی نقل شده است.
  9. چون کنیه پدر اسماعیل (منصور) ابو زیاد بوده است، با تعبیر اسماعیل بن ابی زیاد از وی یاد کرده است؛ لکن عنوان اسماعیل بن ابی زیاد در اسناد روایات به اسماعیل بن ابی زیاد السکونی انصراف دارد.
  10. رجال الطوسی، ص۳۶۰، ش۵۳۳۷.
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 255-256.
  12. طبقات رجال الکافی، ص۷۲.
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 256.
  14. الکافی، ج۷، ص۱۱۴، ح۱۶.
  15. در بعضی اسناد احمد بن محمد بن عیسی از اسماعیل بن منصور روایت کرده (ر.ک: تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۶۱، ح۱۸۴۴؛ لکن به ملاحظه طبقه و اسناد دیگری افتادگی در سند وجود دارد. (ر.ک: تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۰۷، (ح۱۶۲۸)، ج۹، ص۳۱۲، (ح۱۱۲۱).
  16. ر.ک: تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۶۱.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 257.
  18. ر.ک: کامل الزیارات، ص۷۸، (ح ۷)، ص۱۰۷، (ح۲).
  19. و از آنان روی گردانید و گفت: دریغا یوسف! و دیدگانش از اندوه، نابینا شد در حالی که اندوه خود را فرو می‌خورد سوره یوسف، آیه ۸۴.
  20. کامل الزیارات، ص۲۱۴، ح۲.
  21. علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۱، ح۶.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 257-258.