اصحاب صفه در تاریخ اسلامی

معناشناسی

"صفّه" در لغت عبارت است از: جای سایه‌دار، ایوان غرفه‌ مانندی در داخل مسجد یا خانه، که جای نشستن چند نفر باشد، سکوی بلند و باریک، خانه تابستانی که سقف آن را با شاخه‌های نخل و مانند آن پوشانیده باشند.

"صفّه"، در اصطلاح طاق‌نما و ایوانی در انتهای مسجدالنبی بوده است که به عنوان سرپناه برای اقامت مسلمانان غریب، فقیر و بی‌خانمان ساخته شده بود. این ایوان، امروزه در شمال شرقی محدوده اولیه مسجدالنبی و میان باب جبرئیل و باب النساء قرار دارد و ارتفاعی حدود نیم متر و مساحتی حدود ۳۰ متر دارد و به شکل مستطیل است. رسول جعفریان می‌نویسد: "زمینی که به اهل صفه اختصاص داده شده بود، مساحتی ۹۶ متری داشت، مسقّف بود و در منتهی‌الیه بخش شرقی مسجد و به عبارتی در انتهای مسجد، کنار دیوار شمالی آن قرار داشت"[۱].[۲]

اصحاب صفه

اصحاب صفه یا اهل صفه گروهی از صحابه فقیر رسول خدا(ص) بودند که منزلی نداشتند و در صفه‌ای از مسجدالنبی زندگی می‌کردند[۳].

این عده معمولاً از جمله کسانی بودند که برای حفظ دین خویش، مال و دارایی خویش را در مکه رها کرده و به مدینه، مهاجرت کرده بودند و در فقر به سر می‌بردند. واقدی مصداق مساکین، در آیه ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ...[۴] را همین افراد می‌داند که در صفه مسجد زندگی می‌کردند[۵]. معمولاً این افراد، لباس مناسبی هم نداشتند[۶].

منابع تاریخی در تعداد آنها اختلاف دارند. تعداد آنها را ۲۰ نفر[۷]، ۳۰ نفر[۸]، ۷۰ نفر[۹] و حتی تا ۴۰۰ نفر[۱۰]ذکر کرده‌اند. از جمله این افراد می‌توان به واثله بن اسقع[۱۱]، ابوهریره[۱۲]، ابوذر غفاری[۱۳]، طهفه غفاری، قیس بن طخفه[۱۴] و... اشاره کرد. برخی معتقدند لفظ "تصوف" و "صوفی" از اهل "صفّه" گرفته شده است[۱۵].

شکل‌گیری اصحاب صفه

برخی از مهاجرانی که از مکه به مدینه می‌آمدند، قادر نبودند منزلی برای خود تهیه کنند. همچنین امکان این نبود که در منزل یکی از صحابه میهمان شوند. این افراد به علت فقر در مسجدالنبی ساکن می‌شدند[۱۶] و تعداد آنها هم ممکن بود کم و زیاد شود.

کلینی روایتی را از امام باقر(ع) درباره شکل‌گیری اصحاب صفه ذکر می‌کند. حضرت می‌فرماید: "جویبر، فردی از اهالی یمامه و کوتاه قد و بد قیافه و محتاج و برهنه بود. او نزد رسول خدا(ص) آمد و اسلام آورد و مسلمان خوبی شد. فرستاده الهی(ص) پیراهنی به او پوشاند و فرمود که در مسجد بماند و همانجا بخوابد؛ زیرا مردی غریب بود و جای دیگری نداشت و آن حضرت مقداری غذا برای او می‌فرستاد. کم کم عده بیشتری مسلمان شدند که در مدینه، غریب و بی‌کس بودند و مسجد برای همه آنها کوچک بود، برای همین، خداوند به پیامبر(ص) وحی فرمود: "مسجد خود را تطهیر کن و کسانی را که شب در آن می‌خوابند بیرون کن". رسول اکرم(ص) دستور داد که برای مسلمانان غریب، صفه‌ای بسازند و پس از آن فقیران و غریبه‌ها که تعدادشان زیاد شده بود، شب و روز خود را در آنجا می‌گذراندند"[۱۷]. از طلحه انصاری نقل شده است: "هر مهاجری که وارد مدینه می‌شد، اگر رفیقی داشت بر او وارد می‌شد و اگر کسی را نداشت در صفه اقامت می‌کرد"[۱۸].[۱۹]

پیامبر(ص) و اصحاب صفه

پیامبر گرامی اسلام(ص) علاوه بر اینکه دستور داد ایوان مسقّفی در آخر مسجد یا گوشه‌ای چسبیده به مسجد برای اهل صفه ساخته شود، همواره به فکر آنان بود و تلاش می‌کرد نیازهای مادی و معنوی آنان را برطرف کنند. گاهی رسول خدا(ص) آنها را مهمان می‌کرد و به ایشان غذا می‌داد[۲۰]. آن حضرت معمولاً شب‌ها هنگام غذا خوردن، گروهی از آنها را میان یاران خود تقسیم می‌کرد که با آنها غذا بخورند و گروهی هم با خود حضرت، غذا می‌خوردند[۲۱]. نقل شده است که خاتم انبیا(ص) همواره به اصحاب صفه سر می‌زد؛ چراکه آنان میهمان آن بزرگوار بودند. آنان، خانواده و اموال خود را ترک گفته و به مدینه هجرت کرده بودند. پیامبر اکرم(ص) این افراد را که شمارشان به چهارصد مرد[۲۲] می‌رسید در صفّه مسجد، اسکان داد و هر صبح و شام، به آنان سر می‌زد و سلام و احوال‌پرسی می‌کرد.

اگر برای رسول خدا(ص) چیزی می‌آوردند آن حضرت، سؤال می‌کرد صدقه است یا هدیه؟ اگر می‌گفتند صدقه است آن را برای اهل صفه می‌فرستاد و اگر می‌گفتند هدیه است اهل صفه را فرا می‌خواند که از آن بخورند [۲۳].[۲۴]

آیات قرآنی درباره اصحاب صفه

بسیاری از مفسران معتقدند آیه ۲۷۳ سوره بقره درباره این اصحاب نازل شده است[۲۵]. این عده به روایتی از امام باقر(ع) استناد کرده‌اند. در این آیه آمده است: ﴿لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ[۲۶].

در این آیه، خداوند متعال به چند ویژگی آنها اشاره کرده است؛ از جمله اینکه شرکت در میدان جهاد و یا فقر و ناداری، به آنان اجازه نمی‌دهد تا برای تأمین هزینه زندگی، به کسب و تجارتی روی بیاورند. همچنین انسان‌های ناآگاه تصور می‌کنند آنان بی‌نیاز هستند؛ در حالی که از چهره‌های آنها می‌شود تشخیص داد که چیزی ندارند. ویژگی دیگر آنها این است که از کسی چیزی به اصرار طلب نمی‌کنند[۲۷].

همچنین آیه ۲۷ سوره شوری طبق برخی از نقل‌ها درباره بعضی از اهل صفه است. در تفاسیر آمده است: برخی از افراد این گروه، خواستار توانگری و وسعت معیشت شدند و آیه مذکور درباره آنها نازل شد[۲۸]. در این آیه آمده است:﴿وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ[۲۹].

عده‌ای از مفسران معتقدند آیه ۲۸ سوره کهف هم، درباره اهل صفه است[۳۰]. خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا...[۳۱].[۳۲]

منابع

پانویس

  1. رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۲۳۴.
  2. حاجی‌زاده، یدالله، اصحاب صفه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۱۲۳.
  3. تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۰، ص۱۵۷.
  4. «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و»... سوره توبه، آیه ۶۰.
  5. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۶۵.
  6. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۲؛ البخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۱۴؛ ابوبکر بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۲۴۱.
  7. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۲.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۹۶؛ این سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۸۵.
  9. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۲؛ البخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۱۴؛ ابوبکر بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۲۴۱.
  10. سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۵۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۶۶.
  11. ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۸۵؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۰، ص۱۶۰.
  12. ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۸۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۹۷.
  13. ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۸۵.
  14. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۴۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۴۸۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۷۷۴.
  15. حاجی‌زاده، یدالله، اصحاب صفه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴.
  16. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۶، ص۵۲۴؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۴۷.
  17. کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳۹؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار(ع)، ج۲۲، ص۱۱۷.
  18. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۶، ص۵۲۴؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۴۷؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و المتاع، ج۱۰، ص۱۵۸.
  19. حاجی‌زاده، یدالله، اصحاب صفه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۹۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۲.
  21. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۹۶.
  22. شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۶۶؛ سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۵۰.
  23. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۶، ص۱۰۱-۱۰۲؛ نورالدین علی السمهودی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۲، ص۴۹.
  24. حاجی‌زاده، یدالله، اصحاب صفه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶.
  25. شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۹۶؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۵۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۶۴.
  26. «(این بخشش‌ها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتاده‌اند (و برای کسب و کار) سفر نمی‌توانند کرد، نادان آنان را -از بس که خویشتندارند- توانگر می‌پندارد، ایشان را به چهره باز می‌شناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمی‌خواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بی‌گمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.
  27. شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۶۶؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۶۴-۶۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۱۸.
  28. محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ج۲۵، ص۱۹؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶ ص۸؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۲۲۳.
  29. «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ می‌داشت در زمین سرکشی می‌ورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازه‌ای فرو می‌فرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.
  30. حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۸۸.
  31. «و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی» سوره کهف، آیه ۲۸.
  32. حاجی‌زاده، یدالله، اصحاب صفه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷.