مقدمه

«بالغ» اسم فاعل از مصدر بلوغ به معنای وصول و رسیدن است.[۱] برخی حقیقت معنای بلوغ را رسیدن به حدّ اعلا و مرتبه نهایی مقصد دانسته [۲] و بدین ترتیب میان آن و «وصول» فرق گذاشته‌اند.[۳]

«بالغ» از اسمای الهی و در قرآن کریم تنها یک بار به کار رفته است: ﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا[۴] بر اساس بیشتر قرائات (بالغٌ أمرَه و بالغُ أمرِه) «أمر» در این آیه مفعول «بالغ» و «بالغ» از اوصاف خداوند است؛[۵] ولی طبق قرائتی شاذ (بالغٌ أمرُه)[۶] «بالغ» وصف امر الهی و به معنای نافذ بودن امر خدا خواهد بود،[۷] در حالی که در صورت نخست آیه بدین معناست که خداوند به امر خویش می‌رسد.

مفسران امر را در این آیه تکوینی دانسته و در توضیح این بخش از آیه گفته‌اند: خداوند به آنچه اراده کرده می‌رسد و از محقق ساختن هیچ مطلوبی عاجز نیست و هیچ کس نمی‌تواند او را از تحقق آنچه اراده کرده باز دارد،[۸] زیرا هر شأنی از شئون صنع و ایجاد از مصادیق امر الهی است و خداوند بر امر خویش غالب و آن امر مغلوب خداست و گزیری جز اطاعت از او ندارد: ﴿ِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ[۹] و نیز ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۰]؛ ﴿قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۱]، ﴿إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ[۱۲]، ﴿مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۳][۱۴]، بنابراین خداوند به هر چیزی که مشیت و اراده‌اش به آن تعلق گیرد، دست می‌یابد، گرچه راههای عادی و اسباب شناخته شده نزد ما برای آن، موجود نباشد. [۱۵] البته این بدان معنا نیست که خداوند به حادثه مورد نظر بدون سببی طبیعی و تنها با مجرد اراده دست می‌یابد؛ زیرا پایان آیه ﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا[۱۶] دلالت دارد که خداوند برای همه مسبّبات، اعم از اینکه اسباب عادی اقتضای آنها را داشته باشد یا نه اندازه‌ای خاص قرار داده و میان آنها با دیگر موجودات، پیوندهایی وجودی برقرار کرده است، بنابراین خداوند می‌تواند از طریق این پیوندها به آنچه اراده کرده دست یابد، گرچه اسباب عادی با آن رابطه‌ای نداشته باشد [۱۷]، بر این اساس بالغ بودن خداوند قانون علیت و سببیت میان اشیا را نفی نمی‌کند، بلکه آن را مبتنی بر اراده و مشیت الهی می‌داند که گاهی برخلاف چیزی است که ما برحسب عادت میان ظواهر موجودات می‌یابیم [۱۸] زیرا خداوند خود سببی در عرض اسباب دیگر نیست، بلکه او بر هر چیزی احاطه دارد و می‌تواند با اسبابی که نزد ما مجهول است به مراد خود دست یابد.[۱۹] بالغ بودن خداوند می‌تواند مظهر داشته باشد، ازاین‌رو هرکس که به امر و اراده الهی عمل کند و اراده‌اش در ارادهحق فانی باشد، مظهر بالغ بودن خداست و او نیز غالب خواهد بود، پس فرشتگان که تنها به امر الهی عمل کرده، از آن سر باز نمی‌زنند ﴿لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ[۲۰]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۲۱] هیچ گاه مغلوب نخواهند شد.[۲۲] در سوره طلاق پیش از بیان بالغ بودن خداوند، به صورت مطلق وعده داده شده که هرکس تقوای الهی پیشه کند خداوند برای او راه خروج از مشکلات قرار داده، او را از طریقی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هرکس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد. سپس در مقام بیان علت این اطلاق به اسم بالغ الهی اشاره شده است،[۲۳] زیرا خداوند هرگاه وعده‌ای دهد آن را اراده کرده است و هرگاه امری را اراده کند اسباب آن را مهیا می‌سازد: ﴿فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا[۲۴]، ﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا[۲۵][۲۶]، بنابراین عبارت ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ انسان را به توکل بر خدا تشویق می‌کند،[۲۷] زیرا هرگاه انسان بداند که بر خدا توکل کند یا نکند در هر صورت امر الهی درباره وی نافذ است ولی در صورت توکل گناهانش پوشیده و اجرش عظیم می‌گردد [۲۸] و به راحتی و برکت دست می‌یابد و خدا او را کفایت می‌کند [۲۹] و در صورت نداشتن توکل دچار خشم الهی شده، خدا او را به خود وا می‌گذارد [۳۰] توکل بر خدا را ترجیح خواهد داد.[۳۱]

منابع

پانویس

  1. الصحاح، ج ۴، ص۱۳۱۶؛ لسان العرب، ج ۸، ص۴۱۹؛ تاج العروس، ج ۶، ص۴، «بلغ».
  2. مفردات، ص۱۴۴؛ التحقیق، ج ۱، ص۳۳۳، «بلغ».
  3. التحقیق، ج ۱، ص۳۳۳، «بلغ».
  4. «و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.
  5. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۵۵ ـ ۴۵۶؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج ۲۸، ص۲۰۱؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۲۴۲.
  6. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۵۵.
  7. فتح‌القدیر، ج۵، ص۲۴۲؛ الکشاف، ج۴، ص۵۵۶.
  8. الکشاف، ج ۴، ص۵۵۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۶۱؛ المنیر، ج ۲۸، ص۲۷۲.
  9. «خداوند بر کار خویش چیرگی دارد» سوره یوسف، آیه ۲۱.
  10. «پدیدآور آسمان‌ها و زمین است و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
  11. «مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.
  12. «(یاد کن) آنگاه را که شما بر کناره نزدیک‌تر (مدینه) بودید و آنان بر کناره دورتر و آن کاروان (تجاری قریش) پایین‌تر از شما بودند و اگر با هم وعده (ی کارزار) می‌گذاشتید در آن خلاف می‌کردید امّا خداوند بر آن بود تا کار انجام یافتنی را به پایان رساند تا هر ک» سوره انفال، آیه ۴۲.
  13. «سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره مریم، آیه ۳۵.
  14. المیزان، ج ۱۱، ص۱۱۱.
  15. المیزان، ج ۱، ص۷۷.
  16. «و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.
  17. المیزان، ج ۱، ص۷۷.
  18. المیزان، ج ۱، ص۷۷.
  19. المیزان، ج ۸، ص۱۹۷ ـ ۱۹۸.
  20. «در گفتار بر او پیشی نمی‌جویند و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.
  21. «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  22. المیزان، ج ۱۷، ص۱۲ ـ ۱۳.
  23. المیزان، ج ۱، ص۷۶ ـ ۷۷.
  24. «پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
  25. «و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.
  26. التحریر والتنویر، ج ۲۸، ص۳۱۳.
  27. تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص۳۴۷.
  28. جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص۱۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۰۷؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۲۴۴.
  29. تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص۳۴۷.
  30. تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص۳۴۷.
  31. جمالی، احمد، مقاله «بالغ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۳۰۸-۳۱۰.