مقدمه

«محاربه» در لغت به معنای جنگ، مقاتله و غارت[۱] و فاعل آن «محارب» است.

در اصطلاح فقهی، محارب «کسی است که به منظور ترساندن مردم سلاح بکشد، چه در خشکی و چه در دریا، چه در روز و چه در شب، چه در شهر و چه در غیرشهر»[۲]. به عبارت دیگر اختلال در امنیت عمومی و قیام مسلحانه در برابر مسلمانان و جامعه اسلامی، توسط فرد یا افرادی را "محاربه" می‌نامند[۳].

طبق این تعریف، حتی دزد، راهزن و زورگیر به شرط کشیدن سلاح (اشهار سلاح) محارب محسوب می‌شوند. حد محارب قتل یا قطع دست و پا به صورت مخالف یا تبعید است. برخی از فقها میان این سه مورد قائل به تخییر شده‌اند و انتخاب هرکدام را منوط به صلاحدید حاکم دانسته‌اند. و برخی دیگر چون شیخ طوسی قائل به ترتیب شده‌اند؛ یعنی اگر محارب مرتکب قتل شود، کشته می‌شود؛ حتی در صورتی که ولی دم اعلام بخشش کند. اگر محارب علاوه بر قتل، مرتکب سرقت نیز انجام شد، پس از رد مال، دست و پایش قطع و آن گاه کشته می‌شود. اگر تنها مال را دزدید و قتلی مرتکب نشد، دست و پایش قطع و آن‌گاه تبعید می‌شود و اگر تنها جراحتی به فردی وارد کرد، تبعید می‌شود. همچنین اگر تنها اشهار سلاح (اسلحه‌کشی) و اقدام به ایجاد ترس کرد، تبعید می‌شود[۴]. کشیدن سلاح سرد نیز در اشهار سلاح قرار می‌گیرد؛ از این‌رو اگر اشهار سلاح سرد صورت بگیرد که منجر به ترسیدن مردم شود، عنوان محارب بر او اطلاق می‌شود[۵].

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج۱۳، ص۲۰۳۴۷.
  2. حلی (محقق)، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۴، ص۱۶۷؛ حلی (علامه)، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج۳، ص۵۶۸؛ حلی (ابن ادریس)، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۳، ص۵۰۵؛ طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۲۰. این تعریف مشهور میان فقهاست؛ از این‌رو بسیاری از منابع محاربه را این گونه معنی کرده‌اند. منابع ذکر شده از باب نمونه بود.
  3. شرح لمعه، ج۹، ص۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۶۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۶۳-۶۲.
  4. طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۲۰.
  5. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۶۱؛ مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۲۵.
بازگشت به صفحهٔ «محاربه».