مقدمه

لغت‌شناسان بداء را از ریشه «ب د و» مشتق می‌دانند که معنای حقیقی آن ظهور و پیدا شدن است و اگر با حرف اضافه «لـِ» همراه شود، غالباً بر پیدا شدن رأی جدید دلالت دارد[۱]. این ترکیب با همین معنا یک بار نیز در قرآن آمده است: ﴿ثُمَّ بَدَا لَهُمْ[۲]. نکته درخور دقت آن است که در بسیاری از مواردی که در احادیث از وقوع بداء در برخی مقدرات الهی سخن به میان، آمده همین ترکیب به کار رفته است؛ «مَا بَدَا لِلَّهِ بَدَاءٌ كَمَا بَدَا لَهُ فِي إِسْمَاعِيلَ‌»[۳]. حتی در منابع حدیثی عامه نیز همین تعبیر از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است. بنابر داستانی که محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود آورده، آن حضرت ماجرای سه مرد را از بنی اسرائیل گزارش کرده که هر یک به بیماری و نقیصه‌ای (پیسی، کوری، تاسی) گرفتار بود. خداوند آنان را با زوال آن عیب و بخشیدن دارایی فراوان آزمود. در این حدیث رسول اکرم(ص) اراده الهی را بر آزمودن آن سه مرد، با تعبیر «بَدَا لِلَّهِ أَنْ يَبْتَلِيَهُمْ‌» بیان کرده است[۴].[۵].

منابع

پانویس

  1. ابن فارس در معجم مقاییس اللغه (ج ۱، ص۲۱۲)، عبارت «بدا لی فی هذا الامر بداء» را چنین معنا می‌کند: «رأی من نسبت به آن‌چه بود، دگرگون شد». ابن منظور نیز در لسان العرب (ذیل واژه)، از صحاح اللغه جوهری نقل کرده است که «بدالی فی الامر بداء» به معنای پیدا شدن رأی جدید است، و به کسی که رأی نو پیدا می‌کند «ذوبدوات» می‌گویند. در واقع، معمولاً فعل «بدا» وقتی با حرف اضافه «لـِ» همراه می‌شود، مسندالیه آن مصدر «بداء» و فاعل حقیقی این بداء همان متعلق حرف جر است. اما اگر فاعل «بدا» شیء یا شخص باشد، به همان معنای ظهور به کار رفته است. (برای مثال، ر.ک: زمر، آیات ۴۸-۴۷ و جائیه آیه ۳۳) میرداماد نیز در نبراس الضیاء (ص ۵۷)، همین معنا را برای بداء آورده و به لغت‌شناسان نسبت داده است.
  2. «آنگاه، پس از آنکه آن نشانه‌ها را دیدند بر آن شدند که او را تا زمانی زندانی کنند» سوره یوسف، آیه ۳۵.
  3. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۱۰۹، ۱۲۳-۱۲۲؛ ج۱۰، ص۳۳۰؛ ج۴۷، ص۲۶۹؛ ج۵۰، ص۲۴۱؛ ج۹۹، ص۱۶-۷.
  4. بخاری، محمد، الجامع الصحیح، معروف به صحیح البخاری، ج۴، باب ۹۴۷، ص۶۳۶.
  5. طارمی، حسن، مقاله «بداء»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۲۸۵.