بلدة در فقه سیاسی

مقدمه

بلدة: شهر[۱]، دولت‌ شهر، هر محدوده یا قطعه‌ای از زمین که مرزبندی شده باشد[۲]؛ چه آبادی باشد یا مرده و غیر مسکونی باشد[۳]. ﴿لَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ[۴].

در فرهنگ سیاسی به واحد خودمختار سیاسی و اجتماعی که معمولاً از یک شهر و نواحی اطراف و پیرامون آن تشکیل یافته، دولت‌ شهر گفته می‌شود و مترادف واژه یونانی "پولیس" است[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۲۹.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۴۲.
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌۱، ص۳۲۸.
  4. «جنب و جوش آنان در شهرها تو را نفریبد» سوره غافر، آیه ۴.
  5. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۶۲.
  6. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۱۵۱.