مقدمه

علم[۱]، معرفة (با نوعی خفا، پنهان‌کاری و فریب)[۲].

﴿مَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا[۳]

در اصطلاح درایة به معرفت اطلاق می‌شود که از طریق معمول و تعلیمات رایج و تهیه مقدمات لازم به دست نمی‌آید؛ بلکه از طرق غیر عادی حاصل می‌شود[۴]. با این قید، فرق آن با معرفت و علم کاملاً روشن می‌شود.

خداوند متعال در قرآن کریم با ذکر موارد بسیاری از محدودیت‌های معرفتی انسان و عدم دسترسی او به راه‌ها و طرق معرفت یقینی، با جملات ﴿مَا أَدْرَاكَ[۵] و ﴿مَا يُدْرِيكَ[۶] عجز او را در رسیدن به معرفت یقینی در موارد و موضوعاتی مانند، قیامت، جهنم، پلیدی، پاکی درونی انسان‌ها، زمان مرگ و... به او گوشزد می‌کند و نیاز انسان به وحی و ارتباط با کلام الهی و انبیا را به اثبات می‌رساند.

برخی مفسران به این نکته اشاره کرده‌اند که خداوند از موضوعاتی که با ﴿مَا أَدْرَاكَ[۷] آمده، خبر داده است؛ اما در مورد ﴿مَا يُدْرِيكَ[۸] علم آن نزد خداوند است[۹].

مسئله عجز انسان از رسیدن به برخی موضوعات که از حیطه تفکر او خارج‌اند و ابزار و وسایل و مقدمات لازم برای او مهیا نیست، با تشویق انسان به نظاره و تفکر در قرآن و آفاق و انفس که برای انسان قابل دستیابی است، منافاتی ندارد: ﴿أَفَلا يَنظُرُونَ إِلَى الإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ وَإِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ [۱۰].

واژه آلمانی "verstehen" به معنای درک، فهم یا قوه فهم که از اواخر قرن نوزدهم میلادی در آلمان برای اشاره به درک درونی (در مقابل درک بیرونی) و قرار دادن خود در وضعیت دیگران برای درک اعمال و نیّات آنها به کار رفته است[۱۱]، از نظر مفهومی به واژه قرآنی درایة نزدیک است.[۱۲]

منابع

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان‌ العرب، ج۱۴، ص۲۵۴.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۱۲.
  3. «هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد» سوره لقمان، آیه ۳۴.
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۲۰۸.
  5. «و چه دانی» سوره حاقه، آیه ۳.
  6. «چه می‌دانی» سوره احزاب، آیه ۶۳.
  7. «و چه دانی» سوره حاقه، آیه ۳.
  8. «چه می‌دانی» سوره احزاب، آیه ۶۳.
  9. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۹، ص۸۶.
  10. «آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟ و به آسمان که چگونه آن را برافراشته‌اند؟ و به کوه‌ها که چگونه آنها را برگمارده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۱۹.
  11. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۵۰.
  12. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۷۶.