مقدمه

رفعت و منزلت[۱]، ارتفاعِ منزلت[۲] و مرتبت[۳].

﴿نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ[۴]

مفهوم قرآنی درجه، علو و برتری است. درجه در دنیا به ثناء، مدح و تقریظ است و در آخرت به بهشت[۵].

مفهوم درجه و تدرّج در قرآن کریم، مترادف مفهوم سلسله‌ مراتب در فرهنگ سیاسی است، به معنای ترتیب اشخاص یا افکار یا اشیایی که مقام یا ارزش آنها با هم متفاوت است و بعضی از آنها برتر از بعضی دیگر است. اگر سلسله ‌مراتب در بین اشخاص حاکم باشد، دلالت بر این دارد که بعضی اشخاص در انجام وظیفه یا موقعیت اجتماعی تابع شخص دیگر هستند[۶].

تفاوت درجات در استخدام و به‌ کارگیری انسان‌ها توسط یکدیگر از ضروت‌های تشکیل جامعه است[۷]: ﴿نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا[۸].

فارابی می‌گوید: "در مدینه فاضله در امر ریاست و خدمت سلسله ‌مراتبی وجود دارد که بر حسب فطرت افراد و تربیت آنها با یکدیگر متفاوت است"[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۶، ص۷۷.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۱۰.
  3. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۵۲.
  4. «هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.
  5. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۵، ص۲۲۵.
  6. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۸۴.
  7. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۱۰۰.
  8. «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند» سوره زخرف، آیه ۳۲.
  9. محمد بن محمد فارابی، اندیشه‌های اهل مدینه فاضله، ص۲۱۶-۲۱۷.
  10. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۷۷-۲۷۸.