دیدگاه عدلیه درباره حقیقت عصمت چیست؟ (پرسش)
دیدگاه عدلیه درباره حقیقت عصمت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
دیدگاه عدلیه درباره حقیقت عصمت چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | عصمت در کلام اسلامی |
مدخل وابسته | عدلیه |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
آقای صفرزاده در کتاب «عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
«متکلمان عدلیه (شیعه و معتزله) که در سدههای متمادی به عصمت همه انبیا معتقد بودهاند در بیان حقیقت عصمت، نهایت دقت را به خرج دادهاند تا تعریف دقیق و جامعی از آن ارائه دهند. غالب آنان در تفسیر ماهیت عصمت، قائل به "لطف" شدهاند که در ذیل به تفسیر و بررسی آنها میپردازیم.
لطف در صورت بازدارندگی: قاضی عبدالجبار معتزلی میگوید: در معنای لطف بودن عصمت، بدان که "لطف" افاده عصمت میکند. اگر مکلف قبیح را اختیار نکند یا از قبیح دوری کند، زیرا لطف اگر سبب امتناع از قبیح شود این لطف عصمت است، ولی اگر لطف حاصل شود، اما امتناع از قبیح حاصل نگردد این لطف عصمت نیست[۱].
نقد
اولاً؛ گرچه قاضی عبدالجبار اختیار را از مکلف ساقط نمیکند و عصمت عملی معصوم را به شایستگی بیان کرده، لکن بیان ایشان عصمت علمی امام را شامل نیست.
ثانیاً؛ این تعریف، عصمت از سهو و نسیان را که غیر اختیاری است شامل نمیشود، مگر اینکه گفته شود تعریف فوق در مقام بیان این جهت نیست.
لطف بازدارنده: شیخ مفید و ابن نوبخت میگویند: "عصمت، لطف و توفیق الهی برای حجتهای پروردگار است که موجب امتناع آنها از وقوع در معصیت و اشتباه در دین خدا میگردد؛ با قدرت بر انجام معصیت و ترک طاعت"[۲].
این تعریف سه امتیاز دارد که در تعریف معتزلی نبود:
- علاوه بر اینکه عصمت عملی امام را بیان میکند، عصمت علمی را هم شامل است؛ با توجه به قید امتناع وقوع در معصیت و اشتباه در دین خدا.
- اختیار را از معصوم سلب نکردند، لذا چون اختیار، مدار تکلیف و پاداش است معصوم بر دیگران فضیلت پیدا میکند.
- تعریف ایشان عصمت از سهو و نسیان را که غیر اختیاری است شامل میشود، چون قید امتناع از اشتباه در دین خدا را به همراه دارد.
وصف مانع ابن میثم بحرانی میفرماید: "عصمت، صفتی است برای انسان که به سبب آن از معاصی امتناع میکند، اما بدون آن وصف، از معاصی دوری نمیجوید"[۳].
نقد
- تعریف فوق جامع الاطراف نیست، چون مبهم است و منظورشان را از وصف بیان نکردند و فقط اثر عصمت را گفتهاند.
این تعریف عصمت، را محدود به اجتناب از معاصی کرده است، حال اینکه دایره عصمت گسترده است و عصمت از سهو و نسیان و اشتباه در شریعت و مسائل اجتماعی را نیز در برمیگیرد.
عدم قدرت بر معصیت: ابوالحسن بصری - از دانشمندان معتزلی – میگوید: "عصمت، قدرت بر طاعت و عدم قدرت بر معصیت است"[۴].
نقد # قدرت بر طاعت شرط تکلیف است، لذا منحصر در معصوم نیست.
عدم قدرت بر معصیت، روی دیگر جبر است و با جبر و عدم اختیار هیچ پاداشی برعصمت معصوم نیست و معصوم هیچ برتری و فضیلتی بر سایر مردم ندارد.
این تعریف بیشتر به مبنای اشاعره نزدیک است، لذا در میان تعریفهایی که ذکر کردیم ضعیفترین آنهاست.
اقسام لطف: در تفسیر متکلمان عدلیه، مشاهده شد که غالباً حقیقت عصمت را از لطف دانستهاند، لذا لازم است با مفهوم لطف آشنا شویم.
علامه حلی و بعضی از متکلمان شیعه و معتزله، لطف را دو نوع دانستهاند[۵]:
- لطف مقرِّب: چیزی است که مکلف با آن به خدا نزدیکتر و از معاصی دورتر میشود و شرط تکلیف یا قدرت نباشد و به حد اجبار نرسد.
- لطف محصل: چیزی است که با وجود آن، طاعت از مکلف انجام میگردد و قبیح بر سبیل اختیار ترک میشود، و اگر آن نباشد، طاعت انجام نمیشود.
اما بسیاری از متکلمان، لطف را یک نوع دانستهاند؛ مثلا نوبختی در "الیاقوت" لطف را فقط محصل عنوان کرده است[۶]؛ در حالیکه شیخ مفید و بسیاری از متکلمان دیگر، لطف را منحصر در لطف مقرب دانستهاند[۷]، البته ممکن است با توجه به تحلیل زیر، آنهایی که لطف را فقط یک نوع دانستهاند؛ نافی نوع دیگر نباشد.
به نظر نگارنده، در یک نگاه میتوانیم لطف را در دو معنای آن (مقرب و محصل) صحیح بدانیم؛ مثلاً آنهایی که لطف را فقط مقرب عنوان کردهاند از آن جهت که لطف فعل خداست - بدون در نظر گرفتن غایت و مرحله وقوع - آن را بررسی کردهاند، لذا لطف را فقط مقرب دانستهاند. همچنین آن دسته از متکلمین که لطف را منحصر در محصّل دانستهاند به اعتبار غایت آن در مرحله وقوع و اثر آن بررسی کردهاند و این دو اعتبار را در تعابیرشان به وضوح میتوان یافت؛ چنانکه در تعریف لطف مقرب کلمه أقرب إلى الطاعة یا فعل الله را میبینیم که بدون غایت معنا شده و فعل لطف، فقط به خدا مستند گردیده است. از طرفی در تعریف لطف محصل به تعبیر يعلم عند وقوع الطاعة منه و لولاه لم يطع برخورد میکنیم که به اثر و غایت لطف تفسیر گردیده است. با این تحلیل و بیان، اگر عصمت را به فعل الهی مستند کنیم که از باب لطف خدا واجب است - در دایره حسن و قبح عقلی و حکمت پروردگار - این لطف، لطف مقرب است، ولی اگر به اثر و غایت آن در معصوم تکیه کنیم که با وجودش طاعت مطلق انجام میگیرد و اجتناب از قبیح به صورت مطلق انجام میشود، از این حیث میتوانیم عصمت را لطف محصَّل بنامیم، چنانکه در کلام خواجه طوسی در بیان غایت لطف، تعبیری میبینیم که قابل تفسیر به هر دو معنای لطف است.
ایشان فرماید: اللطف واجب لتحصيل الغرض به[۸]. این تعبیر هم قابل تبیین به لطف مقرب است؛ اگر لطف را از باب فعل الله برای تحصیل غرض خدا در اجتناب از معصیت و قرب به طاعت، واجب بدانیم و هم قابل تبیین به لطف محصَّل است؛ اگر به غایت لطف توجه کنیم که با وجود لطف در باب عصمت، اجتناب از معاصی و طاعت مطلق محقق میگردد»[۹].
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱، ص۱۵؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۷۸۰.
- ↑ شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص۱۲۸؛ شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۷؛ ابواسحاق ابراهیم نوبختی، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳؛ شریف مرتضی، رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۵؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۸؛ علامه حلی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۱۹۶؛ خواجه نصیر طوسی، تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۳۰۱؛ باب حادی عشر، ص۶۲؛ مقداد بن عبدالله حلی، اللوامع الالهیه، ص۲۳۴.
- ↑ ابنمیثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۲۵.
- ↑ شرح تجرید، ص۴۹۴؛ کشف المراد، ص۳۶۵؛ المحصل، ص۵۲۱؛ تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹.
- ↑ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۱۵۳؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخامسه، ص۵۱۹؛ شرح مقاصد، ج۴، ص۳۱۲، کشف المراد، ص۱۰۶.
- ↑ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۱۵۲.
- ↑ شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۱؛ تلخیص المحصل، ص۳۴۲؛ قواعد المرام، ص۱۱۷.
- ↑ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۰۶؛ تلخیص المحصل، ص۳۴۲.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۳۳-۳۸.