شهید (اسم الهی)
معناشناسی
شهید از ریشه "ش ـ ه ـ د" و این ریشه به معنای حضور، آگاهی و اعلام است و در همه کاربردهای آن سه عنصر یاد شده یا یکی از آنها هست؛ برای نمونه، در واژه "شهادت" به معنای گواهی، هر سه معنا وجود دارند[۱]، زیرا اصل شهادت، مشاهده مبتنی بر حضور و حس بوده و سپس در اظهار و ادای شهادت به کار رفته و نهایتاً میان این دو معنا جایگاهی مانند لفظ مشترک یافته است[۲].
راغب اصفهانی نیز کاربرد مصادر "شهادت" و "شُهود" را در جایی درست میداند که حضور همراه با مشاهده (با بصر یا با بصیرت) باشد[۳].
"شهید" به معنای حاضر و کسی است که چیزی از علم او پنهان نیست[۴].
در فرق شاهد و حاضر گفته شده: در شهادت علم به مشهود لازم است؛ ولی در حضور چنین قیدی لحاظ نشده است[۵]. شهید و شاهد از اسماء و صفات خدای متعالاند[۶]؛ با این تفاوت که کاربرد شاهد به لحاظ حاضر بودن اوست؛ ولی استعمال شهید از آنروست که چیزی از او غایب و مخفی نیست[۷].[۸].
شهید در قرآن
در ۲۶ آیه قرآن از شهادت خدا بر وحدانیت خویش و رسالت پیامبر خاتم و دیگر پیامبران و نیز شهادت بر اعمال آدمیان از جمله دروغگویی منافقان و شهادت بر هر چیزی، به صورت:
- فعل: ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۹]؛ ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۱۰]؛ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۱۱]،
- و صیغه مبالغه: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ﴾[۱۲]؛ ﴿وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا﴾[۱۳] سخن به میان آمده است[۱۴].
گستره و چگونگی شاهد بودن خدا
"شهادت" دو جنبه دارد: تحمل و اداء. تحمل شهادت از راههای گوناگون حسی و شهودی ممکن است، چنانکه ادای آن نیز برحسب مراتب علم تحمل کننده و روشنی یا پیچیدگی موضوع شهادت و قوت و ضعف بیان کننده آن مختلف است و از آنجا که خدای سبحان بر اثر آفریدگار بودنش از همه وقایع جهان و افعال بندگان از همه آگاهتر است، تحمل و ادای شهادت از ناحیه او از همگان برتر است: ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ ﴾[۱۵] [۱۶] با این حال چگونگی شهادت خداوند بر امور گوناگون و اینکه قولی است یا فعلی یا ذاتی، به شرح ذیل، مورد توجه متکلمان و مفسران قرار گرفته است[۱۷].
شهادت بر وحدانیت خود
خداوند در آیه ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۸] به وحدانیت خود شهادت داده است. که به اعتقاد برخی این شهادت قولی است [۱۹] و مراد از شهادت قولی کلام خدا و جملات و عبارات آیات قرآن است[۲۰].
شهادت بر رسالت پیامبر (ص)
خداوند در آیاتی از قرآن کریم بر رسالت پیامبر خاتم شهادت داده است؛ مانند ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ﴾[۲۱]؛ ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴾[۲۲].[۲۳]
شهادت بر اعمال بندگان
آیات ناظر به شهادت خداوند بر اعمال بندگان دو دستهاند: بخشی از آنها به شهادت خداوند در دنیا اشاره دارد، چنانکه شهادت میدهد منافقان برخلاف اعتقادشان و برای انحراف بندگان به دروغ به رسالت پیامبر شهادت میدهند [۲۴]. بنابر این تکذیب آنان از اینروست که اعتقاد قلبی ندارند و شهادت بر کذب مُخبِر است نه خبر: ﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴾[۲۵].
بخشی دیگر از آیات، به شهادت خدا بر اعمال بندگان در روز قیامت ناظرند: ﴿وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ﴾[۲۶]؛ ﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۲۷]. به گفته برخی، دلیل این شهادت، اقتضای الوهیت خداوند است که شاهد بر هر چیزی است[۲۸].[۲۹]
شهادت بر هر چیزی
در شماری از آیات، شهادت خدا بر هر چیزی آمده است: ﴿ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۳۰]؛ ﴿وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۳۱]؛ نیز نک: ﴿ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۳۲]؛ ﴿ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۳۳]؛ ﴿ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۳۴] و مراد از این شهادت، احاطه علمی خداست[۳۵].[۳۶]
کفایت شهادت خداوند
در شماری از آیات درباره برخی امور به کفایت شهادت خداوند اشاره شده است، مانند: آیه ﴿مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۳۷] درباره رسالت پیامبر اکرم (ص) میگوید: ﴿وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۳۸]. مراد از کفایت شهادت خدا، عالم بودن او به امور آشکار و پنهان است [۳۹]، چنانکه برخی در توجیه کفایت شهادت خدا بر رسالت پیامبر اکرم (ص)برآناند که خدا بر آنچه از پیامبر خویش سر میزند شاهد است و میداند که پیغمبرش رسالت او را ابلاغ کرده و دعوت و احتجاج را به نهایت رسانده و عذری باقی نگذاشته و مردم نیز شنیدهاند و حجت بر آنان تمام شده است[۴۰].
به گفته برخی، کفایت شهادت خداوند قرار دادن دلیلهایی بر توحید خویش و تصحیح نبوّت پیامبران است[۴۱]، یا کفایت شهادت خدا بر نزول قرآن، همان آیات تحدّی است که در قرآن آمده[۴۲] و با ثابت شدن معجزه بودن قرآن کفایت شهادت خداوند روشن میشود[۴۳].[۴۴]
منابع
پانویس
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۲۱، «شهد».
- ↑ المیزان، ج۳، ص۱۱۳.
- ↑ مفردات، ص۴۶۵، «شهد».
- ↑ لسان العرب، ج۳، ص۲۳۸ - ۲۳۹، «شهد».
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۲۹۱.
- ↑ التوحید، ص۱۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۱۷۵؛ شرح الاسماء الحسنی، السبزواری، ص۱۳۳.
- ↑ النهایه، ج ۲، ص ۵۱۳؛ المقام الاسنی، ص ۴۸.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و ذبیحاللهی، مقاله «شهید»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶، ص۵۸۵-۵۸۶.
- ↑ «خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.
- ↑ «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
- ↑ «آیا به کسانی ننگریستهای که دورویی میکنند، به برادران کافر خود از اهل کتاب میگویند: اگر شما را بیرون راندند ما نیز با شما بیرون خواهیم آمد و هیچگاه به زیان شما از هیچ کس فرمان نمیبریم و اگر با شما جنگ شود به شما یاری خواهیم رساند و خداوند گواه است» سوره حشر، آیه ۱۱.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند کفر میورزید در حالی که خداوند به آنچه میکنید گواه است» سوره آل عمران، آیه ۹۸.
- ↑ «و برای هر دارایی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان بهجا گذاردهاند، میراثبرانی نهادهایم و (نیز) سهم کسانی را که پیمان (زناشویی) تان (شما را به آنان) وابسته است؛ به آنها بپردازید؛ بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره نساء، آیه ۳۳.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و ذبیحاللهی، مقاله «شهید»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶، ص۵۸۶.
- ↑ «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۳۷.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و ذبیحاللهی، مقاله «شهید»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶، ص۵۸۷.
- ↑ «خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۱۱۴.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و ذبیحاللهی، مقاله «شهید»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶، ص۵۸۷-۵۸۸.
- ↑ «بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی میدهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمیدهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که میورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و ذبیحاللهی، مقاله «شهید»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶، ص۵۸۸.
- ↑ التبیان، ج۹، ص۵۶۸؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۹؛ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۲ - ۱۳.
- ↑ «چون منافقان نزد تو میآیند، میگویند: گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی و خداوند میداند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
- ↑ «و اگر (هم) برخی از آنچه را که به آنان وعده میکنیم به تو بنمایانیم یا (پیش از آن) جان تو را بستانیم باری، بازگشتشان به سوی ماست آنگاه خداوند بر آنچه انجام میدهند گواه است» سوره یونس، آیه ۴۶.
- ↑ «و تو در هیچ کاری نیستی و از آن هیچ قرآنی نمیخوانی و (نیز شما) هیچ کاری نمیکنید مگر همین که بدان میپردازید، ما بر شما گواهیم و همسنگ ذرّهای در زمین یا در آسمان، از پروردگارت پنهان نمیماند و هیچ چیز کوچکتر و یا بزرگتر از آن نیست مگر که در کتابی روشنگر آمده است» سوره یونس، آیه ۶۱.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۷۱.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و ذبیحاللهی، مقاله «شهید»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶، ص ۵۸۸-۵۸۹.
- ↑ «بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.
- ↑ «او به هر چیزی گواه است» سوره سبأ، آیه ۴۷.
- ↑ «پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ «خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره مجادله، آیه ۶.
- ↑ «خداوند بر همه چیز گواه است» سوره بروج، آیه ۹.
- ↑ کنز الدقائق، ج ۱۳، ص ۱۲۸؛ التفسیر الکاشف، ج ۷، ص ۲۶۸.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و ذبیحاللهی، مقاله «شهید»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶، ص۵۸۹.
- ↑ «(ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست. و (ای محمّد!) ما تو را برای مردم، پیامبر فرستادهایم و خداوند، (شما را) گواه بس» سوره نساء، آیه 79.
- ↑ «خداوند، (شما را) گواه بس» سوره نساء، آیه ۷۹.
- ↑ اطیب البیان، ج۶، ص۳۷۶.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۲۰۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۳۰؛ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۵۷۴.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۱۴۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۴۱۰.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و ذبیحاللهی، مقاله «شهید»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶، ص ۵۸۹- ۵۹۰.