عبدالله بن عبدالقدوس تمیمی سعدی

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

او به بنی سعد بن زید مناة از شاخه‌های قبیله بزرگ بنی‌تمیم منتسب است. [۱] کنیه‌اش «ابو محمد»، و به نقلی «ابو سعید» و «ابو صالح» است.[۲] عبدالله، نخست از ساکنان کوفه بود تا این که به ری رفت و در این شهر سکنی گزید.[۳] سکونت او در این شهر، موجب گردید تا به رازی هم منتسب گردد.[۴] عبد الله بن عبدالقدوس تمیمی سعدی رازی، روایاتی را از عبد الملک بن عمیر، جابر جعفی، لیث بن ابی سلیم، سلیمان اعمش[۵] و عبید المکتب[۶] نقل کرده است. عباد بن یعقوب رواجنی، احمد بن حاتم طویل، محمد بن حمید رازی، عبدالله بن طاهر رازی و جماعتی دیگر هم در شمار راویان احادیث او نام برده شده‌اند.[۷]

عبدالله بن عبد القدوس بر مذهب تشیع بود.[۸] گویا به جهت همین امر به انحاء مختلف مورد هجمه برخی از تراجم نگاران اهل سنت قرار گرفته، وثاقتش نزد آنان مخدوش گردیده است. چندان که ابن معین از او با تعبیر "رافضي خبيث" یاد کرده، وثاقتش را با عبارت "لیس بشئ" رد کرده است.[۹] برخی هم در توجیه عدم وثاقت او، خشبی بودن[۱۰] و بعضی دیگر، شباهت به دیوانگانی که کودکان در پی‌اش فریاد می‌‌کشیدند، را مورد توجه قرار داده‌اند.[۱۱] ذکر او به عنوان مجاهیل هم، از دیگر دلایلی است که برخی جهت تضعیف او بدان دست یازیدند.[۱۲] دار قطنی[۱۳] و نسائی[۱۴] و محمد بن عمرو زنیج[۱۵] هم بدون ذکر دلیلی مشخص، عبدالله بن عبدالقدوس را ضعیف برشمردند. ضمن آنکه ابوعبید اجری نیز به نقل از ابی داوود عبدالله را راوی حدیث قبر عنوان کرده و حدیث او را ضعیف بر می‌‌شمارد.[۱۶] وی در جای دیگر، احادیث عبدالله بن عبد القدوس را بواسطه رفض مطرود دانسته و آورده است: «از یحیی به من خبر دادند که گفت: او راوی قابل اعتمادی نیست».[۱۷] در مقابل این گروه، برخی نیز همچون محمد بن عیسی[۱۸] و ابن حبان[۱۹] از عبدالله بن عبدالقدوس در شمار ثقات نام بردند. ضمن آنکه بخاری و ترمذی هم، به احادیث وی استناد کرده، از او روایت نقل کرده‌اند.[۲۰] بخاری، عبدالله بن عبدالقدوس را در اصل فردی صدوق توصیف کرده که از افراد ضعیف نقل روایت نموده است.[۲۱]

منابع

پانویس

  1. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۲.
  2. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۲.
  3. عقیلی، کتاب الضعفاء، ج۲، ص۲۷۹؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۵۷.
  4. ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۱۰۴؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۲۱۸.
  5. ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۱۰۴؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۲۱۸.
  6. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۱۴۱؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۲.
  7. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۲۱۸؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۲-۲۳۴. نیز ر. ک. ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۱۰۴.
  8. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۵۷.
  9. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۲۱۸.
  10. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۵۷؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۳ به نقل از ابو معمر.
  11. ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۱۰۴ به نقل از ابوجعفر جمال. ذهبی هم، عبارت مشابهی را از محمد بن مهران نقل کرده است. (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۲۱۹).
  12. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۵۷ به نقل از ابوزرعه رازی.
  13. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۵۷.
  14. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۴. نسائی در جای دیگر از عبدالله با تعبیر «لیس بثقه» نام برده است. (نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین، ص۱۹۹))
  15. او در پاسخ به پرسش احمد بن علی الأبار گفته است: «او را رها کردم، چیزی از او ننوشتم و او راضی کننده نیست». (عقیلی، کتاب الضعفاء، ج۲، ص۲۷۹؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۳).
  16. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۳.
  17. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۴. ابواحمد بن عدی هم به دلیل آنکه عبد الله بن عبد القدوس «عموماً آنچه نقل می‌‌کند در فضایل اهل بیت است». او را ضعیف می‌‌شمارد. (المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۴؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۲۱۹).
  18. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۳.
  19. ابن حبان، الثقات، ج۷، ص۴۸.
  20. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۴.
  21. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۴۳.