مقدمه

حضرت امام موسی کاظم (ع)، در کیفیت عالم شدن ائمه (ع) می‌فرماید: "علم، به سه وجه به ما می‌رسد: گذشته، آینده و حادث. امّا علم گذشته، علمی است که تفسیر شده و علم آینده، علم مزبور و مکتوب است و امّا علم حادث، چیزی است که در قلب انداخته و در گوش خوانده می‌شود. و بهترین علم ما همین است و پیامبری بعد از پیامبر ما وجود ندارد"[۱].

نکت (افتادن در قلب) و نقر (خواندن در گوش)، از خصوصیات ائمه (ع) است. ابو الخیر می‌گوید: "به امام صادق (ع) عرض کردم: من از عبدالله بن حسن سؤال کردم، او گمان می‌کند امام، در بین شما (اهل بیت) نیست! فرمود: قسم به خدا ای پسر نجاشی! به درستی که از ماست آنکه علم به قلب او انداخته می‌شود و به گوش او خوانده می‌شود و ملائکه با او مصافحه می‌کنند"[۲].

حضرت امام رضا (ع) نیز روایت امام صادق (ع) را بدین صورت تفسیر می‌کند: "غابر، علمی است که از سابق بوده و مزبور، علمی است که در آینده به ما می‌رسد و افتادن در قلب، الهام است و کوبیدن در گوش، از سوی ملک است"[۳].

با توجه به روایات فوق که می‌فرماید "نقر" از سوی ملک صورت می‌گیرد، می‌توان نتیجه گرفت که "نقر" معادل تحدیث است. در روایات دیگر، تصریح شده علم برتر ائمه (ع)، علمی است که هر صبح و شام و هر ساعت به ائمه (ع) تحدیث می‌شود[۴]؛ لذا امام کاظم (ع) در مورد "نقر" می‌فرماید: «وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا». و بعد از اشاره به این که "نقر" از سوی ملک است، تأکید می‌فرمایند: «وَ لاَ نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا». این تأکید، به لحاظ آن است که تحدیث به معنای وحی شریعت نیست.

مرحوم علّامه مجلسی می‌نویسد: اگر چنانچه از قول امام (ع)، توهم ادعای نبوّت (توسط ائمه) ایجاد شود؛ چرا که مردم خیال می‌کنند اِخبار از ملک، مخصوص انبیاست ـ امام (ع) این توهم را نفی کرده به واسطه این که فرموده: "پیامبری بعد از پیامبر ما نیست" و آن به خاطر فرق بین نبیّ و محدّث است که نبیّ، ملک را هنگام القای حکم می‌بیند و محدّث به واسطه اسماع، از مسئله آگاه می‌شود و ملک را نمی‌بیند و حکم شرع به او القاء می‌شود[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. «مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلاَثُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا اَلْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا اَلْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا اَلْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي اَلْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي اَلْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لاَ نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا»؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
  2. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللهِ (ع): إِنِّي سَأَلْتُ عَبْدَاللهِ بْنَ اَلْحَسَنِ فَزَعَمَ أَنْ لَيْسَ فِيكُمْ إِمَامٌ، قَالَ: بَلَى واللهِ يَا ابْنَ اَلنَّجَاشِيِّ! إِنَّ فِينَا لَمَنْ يُنْكَتُ فِي قَلْبِهِ وَيُنْقَرُ فِي أُذُنِهِ وَتُصَافِحُهُ اَلْمَلاَئِكَةُ»؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
  3. «فَأَمَّا اَلْغَابِرُ فَمَا تَقَدَّمَ مِنْ عِلْمِنَا وَ أَمَّا اَلْمَزْبُورُ فَمَا يَأْتِينَا وَ أَمَّا اَلنَّكْتُ فِي اَلْقُلُوبِ فَإِلْهَامٌ وَ أَمَّا اَلنَّقْرُ فِي اَلْأَسْمَاعِ فَإِنَّهُ مِنَ اَلْمَلَكِ»؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
  4. الکافى، ج ۱، ص ۲۲۹.
  5. مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۳۷.
  6. غلامی، اصغر، مقاله «آفاق علم امام در الکافی»، مجموعه مقالات فارسی کنگره بین‌المللی ثقة‌الاسلام کلینی ج۴.