مقدمه

قعود در لغت ضد قیام است و در فرهنگ قرآن، در مقابل جهاد به کار رفته است که قیامی برای خدا است: ﴿لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۱][۲].

قرآن کریم قاعدین را به دو دسته تقسیم می‌کند: نخست قاعدین به معنای جسمی آن (زمین‌گیر شدگان) و کسانی که قادر به انجام دادن کاری نیستند. به عبارت دیگر، اولی الضررها که به دلیل ضعف یا نقص جسمانی از جهاد معاف شده‌اند. در این آیه و سایر موارد، قاعدین در مقابل مجاهدین قرار گرفته‌اند؛ ولی قاعدین اولی الضرر در برابر مجاهدین نیستند، آنان توان شرکت در جهاد را ندارند و با عذرِ موجه از شرکت در جهاد خودداری کرده‌اند؛ مانند خوالف که قرآن، آنان را در ردیف قاعدین اولی الضرر ذکر می‌کند. خوالف به زنان و کودکانی گفته می‌شود که از شرکت در جهاد معاف هستند[۳]، یا گروهی از مستضعفین که از آنها کاری ساخته نیست[۴].

قرآن کریم در جاهای مختلف برای روشن شدن کار نادرست قاعدین، که به عافیت‌طلبی از شرکت در جهاد خودداری کرده‌اند، لفظ خوالف را به کار می‌برد: ﴿رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ[۵]. و ﴿فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ[۶]. و ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ[۷]. همچنین ﴿وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا...[۸]. قرآن برای آن سه نفری که از شرکت در جنگ تبوک خودداری کردند، کلمه خلفوا را به کار می‌برد و مراد این است که این سه نفر چون زنان و کودکانِ ناتوان، در خانه نشستند.

پس، در این گروه‌بندی، قاعدین به دو دسته ناتوانان و عافیت‌طلبان تقسیم می‌شوند. در این مقاله، منظور از قاعدین، گروه دوم یا همان عافیت‌طلبان هستند. گفتنی است که قاعدین دارای انگیزه‌ها و اهداف متفاوتی بودند. از این رو، اطلاق جبهه به آنان، دقیق‌تر از حزب است. وجه مشترک آنان، عافیت‌طلبی و پرهیز از مواجهه با خطر است و مهم‌ترین علت گوشه‌گیری و اعتزال سیاسی آنان نیز همین است.[۹]

منابع

پانویس

  1. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
  2. ر.ک: محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص۲۳۵.
  3. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن.
  4. ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا * إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است * بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شده‌ای که نه چاره‌ای می‌توانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷-۹۸.
  5. «راضی شده‌اند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) باشند و بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۷ و ۹۷.
  6. «و اگر خداوند تو را نزد دسته‌ای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچ‌گاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کناره‌جویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپس‌ماندگان» سوره توبه، آیه ۸۳.
  7. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  8. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند.».. سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  9. جودکی، حجت‌الله، مقاله «قاعدین»، دانشنامه امام علی ج۹ ص ۱۱.