منظور از ذاتی بودن عدالت چیست؟ (پرسش)
منظور از ذاتی بودن عدالت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
منظور از ذاتی بودن عدالت چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | عدالت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «عدالت سیاسی در قرآن کریم» در اینباره گفته است:
«چون به دقت بنگریم، آنسان که در اندیشه و فلسفه کلاسیک تأکید میشد، عدالت، امری پیشینی و نظمی نهفته در هستی است و وظیفه و هنر انسان عدالتگرا کشف آن است؛ امری که در فلسفه یونان با عقل آشکار میشد و در ادیان ابراهیمی با نصوص دینی، قابل ردیابی است. اصل وجوهره عدالت با عقل سلیم، قابل فهم و دریافت است؛ حکم عقل، فرازمان و فرامکان است و ثابت؛ پس عدالت نیز ثابت و همیشگی است. طبیعی است که راهکارهای دستیابی به آن در جوامع مختلف، شاید متفاوت باشد. به تعبیر دیگر گرچه مشکل به نظر میرسد، اما معضل تأسیس دولت یا نظام اجتماعی عادلانه، حتی برای جامعه شیاطین نیز قابل حل است، مشروط بر اینکه آنها دارای عقل باشند[۱].
در اینکه عدالت، فضیلتی ذاتی است و از گذشتههای دور بر آن تأکید شده است، به این معنا که امری همیشگی و هموارگی است و در گذر زمان، رنگ نمیبازد. مطلوبیت آن نیز به دلیل آن نیست که در جامعه، نقش بازی میکند یا برای آن مطلوب است که موجب میگردد تا دیگران نسبت به فرد عادل، عادلانه برخورد کنند. هیچ کدام از این موارد، در مطلوبیت عدالت، نقشی ندارد؛ همچنان که سودآوری آن نیز تأثیری ندارد. به تعبیر افلاطون، فضیلت عدل، ذاتی است؛ یعنی مربوط به اجر و پاداشی که عایدشخص عادل میشود نیست؛ حتی برای اثبات این مطلب باید چنین فرض کرد که اگر عمل به عدل، اجر و مزدی برای انسان نمیآورد و موجب نیکنامی نمیشود، بلکه به منافع مادی و اجتماعی انسان زیان میرساند؛ با این حال، انسان شریف باید همواره عدل را پیشه خود سازد[۲]؛ البته غالباً چنین است که عدالت، مطلوبیت فرایند امور و رشد آوری و سودبخشی برای جامعه را به دنبال میآورد»[۳]
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ لئو اشتراوس، فلسفه سیاسی چیست؟، ص۲۶۷.
- ↑ افلاطون، جمهور، ص۵۵۰.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۱۳۱.