جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - 'سری' به 'سری') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
ریشه کلمه [[احسان]] ۱۹۴ بار در [[قرآن]] استعمال شده که ۱۲ موردش واژه احسان است<ref>المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم.</ref> با الفاظ: {{متن قرآن|إِحْسَان}} و {{متن قرآن|إِحْسَانًا}} و در هشت [[سوره]] ذکر شده است: چهار سوره مکی و چهار سوره [[مدنی]]<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۴.</ref>. | ریشه کلمه [[احسان]] ۱۹۴ بار در [[قرآن]] استعمال شده که ۱۲ موردش واژه احسان است<ref>المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم.</ref> با الفاظ: {{متن قرآن|إِحْسَان}} و {{متن قرآن|إِحْسَانًا}} و در هشت [[سوره]] ذکر شده است: چهار سوره مکی و چهار سوره [[مدنی]]<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۴.</ref>. | ||
==معانی احسان در قرآن== | == معانی احسان در قرآن == | ||
واژه احسان در قرآن کریم به معانی گوناگون بهکار رفته است که برخی از آنها عبارتاند از: | واژه احسان در قرآن کریم به معانی گوناگون بهکار رفته است که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
#'''[[نیکی]] به دیگران:''' و (به یاد آورید) زمانی را که از [[بنیاسرائیل]] [[پیمان]] گرفتیم که جز [[خداوند]] یگانه را [[پرستش]] نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان [[نیکی]] کنید و با [[مردم]] به زبان خوش سخن بگویید{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه:۸۳.</ref> | #'''[[نیکی]] به دیگران:''' و (به یاد آورید) زمانی را که از [[بنیاسرائیل]] [[پیمان]] گرفتیم که جز [[خداوند]] یگانه را [[پرستش]] نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان [[نیکی]] کنید و با [[مردم]] به زبان خوش سخن بگویید{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه:۸۳.</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
گفتنی است که [[خداوند]] در [[قرآن]]، یک خط مشی صریح در انجام کارها برای [[مؤمنان]] ترسیم کرده است: در راه [[نیکی]] و [[پرهیزگاری]] با هم [[تعاون]] کنید و (هرگز) در راه [[گناه]] و تعدّی همکاری نکنید{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَائِرَ اللَّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلائِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبَرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است، سوره مائده، آیه:۲.</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۸۹.</ref> | گفتنی است که [[خداوند]] در [[قرآن]]، یک خط مشی صریح در انجام کارها برای [[مؤمنان]] ترسیم کرده است: در راه [[نیکی]] و [[پرهیزگاری]] با هم [[تعاون]] کنید و (هرگز) در راه [[گناه]] و تعدّی همکاری نکنید{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَائِرَ اللَّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلائِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبَرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است، سوره مائده، آیه:۲.</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۸۹.</ref> | ||
==تنظیم آیات احسان به ترتیب مصحفی آن== | == تنظیم آیات احسان به ترتیب مصحفی آن == | ||
#{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. | #{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>. | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
#{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۵.</ref> | #{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۵.</ref> | ||
==معنای [[احسان]]== | == معنای [[احسان]] == | ||
[[احسان]]، از ماده [[حسن]] به معنی "[[نیکی]] کردن" و "[[نعمت]] بخشیدن" در [[قرآن]] با مشتقات: حَسَن، [[حَسَنات]]، حَسَنه، [[محسن]] احسن و حُسنی به کار رفته است و واژههای [[ضد]] آن: اساء، سَوء، [[قبح]] و [[ظلم]] است و کلمات همسوی آن: انعام و افضال و [[برّ]] است. احسان که امری [[فطری]] و غریزی در [[طبیعت]] بشری است، لازمه [[تعلیمات دینی]] تمام [[انبیا]] و [[کتب آسمانی]] بهویژه [[قرآن کریم]] است و به عنوان یکی از ارزشهای [[اخلاق عملی]] در حیطه [[خانواده]] و [[اجتماع]] در تمام جهات [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، نظامی و [[اخلاقی]] از جایگاه والایی برخوردار است و پاداشهای [[اخروی]] و سودهای [[دنیوی]] زیادی بر آن مترتّب است<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احسان - کوشا (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>. | [[احسان]]، از ماده [[حسن]] به معنی "[[نیکی]] کردن" و "[[نعمت]] بخشیدن" در [[قرآن]] با مشتقات: حَسَن، [[حَسَنات]]، حَسَنه، [[محسن]] احسن و حُسنی به کار رفته است و واژههای [[ضد]] آن: اساء، سَوء، [[قبح]] و [[ظلم]] است و کلمات همسوی آن: انعام و افضال و [[برّ]] است. احسان که امری [[فطری]] و غریزی در [[طبیعت]] بشری است، لازمه [[تعلیمات دینی]] تمام [[انبیا]] و [[کتب آسمانی]] بهویژه [[قرآن کریم]] است و به عنوان یکی از ارزشهای [[اخلاق عملی]] در حیطه [[خانواده]] و [[اجتماع]] در تمام جهات [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، نظامی و [[اخلاقی]] از جایگاه والایی برخوردار است و پاداشهای [[اخروی]] و سودهای [[دنیوی]] زیادی بر آن مترتّب است<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احسان - کوشا (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در [[تفسیر نمونه]] به [[نقل]] از [[تفسیر المنار]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آمده است: احسان گاهی با «الی» ذکر شود و گاهی هم با «ب». در صورتیکه با «الی» ذکر شود، مفهوم آن [[نیکیکردن]] است، هر چند که به طور غیرمستقیم باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنای آن نیکیکردن بهطور مستقیم و بدون واسطه است<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.</ref>. و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، در معنای احسان آورده است: مطلقبودن احسان، هر گونه [[نیکی]] را در برمیگیرد و نکرهبودن آن برای بیان [[عظمت]] است، و اینکه با «باء» متعدی شده، مباشرت را بیان میکند؛ یعنی شخصاً و بدون واسطه آنان را مورد [[محبت]] قرار دهند، و کلمه «قضی»، مفهوم مؤکّدتری از امر دارد و آن امر و [[فرمان]] [[قطعی]] و محکم را میرساند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۴</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷.</ref> | در [[تفسیر نمونه]] به [[نقل]] از [[تفسیر المنار]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آمده است: احسان گاهی با «الی» ذکر شود و گاهی هم با «ب». در صورتیکه با «الی» ذکر شود، مفهوم آن [[نیکیکردن]] است، هر چند که به طور غیرمستقیم باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنای آن نیکیکردن بهطور مستقیم و بدون واسطه است<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.</ref>. و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، در معنای احسان آورده است: مطلقبودن احسان، هر گونه [[نیکی]] را در برمیگیرد و نکرهبودن آن برای بیان [[عظمت]] است، و اینکه با «باء» متعدی شده، مباشرت را بیان میکند؛ یعنی شخصاً و بدون واسطه آنان را مورد [[محبت]] قرار دهند، و کلمه «قضی»، مفهوم مؤکّدتری از امر دارد و آن امر و [[فرمان]] [[قطعی]] و محکم را میرساند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۴</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷.</ref> | ||
==احسان در [[تفاسیر]]== | == احسان در [[تفاسیر]] == | ||
===تفاسیر اجتهادی=== | === تفاسیر اجتهادی === | ||
====تفسیر التبیان==== | ==== تفسیر التبیان ==== | ||
# [[شیخ طوسی]] در تبیان فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: "احتمال دارد مراد از احسان [[صله ارحام]] بوده، پس احسان، عام در جمیع [[خلق]] باشد، و ایتای ذیالقربی، امر به [[صله]] [[قرابت]] [[نبی]]{{صل}}، و ایشان کسانی هستند که [[خدای متعال]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، [[اراده]] آنان را نموده است"<ref>تبیان، ج۶، ص۴۱۹.</ref>. | # [[شیخ طوسی]] در تبیان فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: "احتمال دارد مراد از احسان [[صله ارحام]] بوده، پس احسان، عام در جمیع [[خلق]] باشد، و ایتای ذیالقربی، امر به [[صله]] [[قرابت]] [[نبی]]{{صل}}، و ایشان کسانی هستند که [[خدای متعال]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، [[اراده]] آنان را نموده است"<ref>تبیان، ج۶، ص۴۱۹.</ref>. | ||
#همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: عامل در آن امر است؛ یعنی امر به [[احسان]] [[والدین]] میکند و [[دلیل]] بر آن {{متن قرآن|حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ...}} الخ آیه است که معنای: {{عربی|أوصى بتحريمه و أمر بتجنبه}} دارد<ref>تبیان، ج۴، ص۳۱.</ref>. | # همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: عامل در آن امر است؛ یعنی امر به [[احسان]] [[والدین]] میکند و [[دلیل]] بر آن {{متن قرآن|حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ...}} الخ آیه است که معنای: {{عربی|أوصى بتحريمه و أمر بتجنبه}} دارد<ref>تبیان، ج۴، ص۳۱.</ref>. | ||
#همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} فرموده: و آن احسانی را که از آنان<ref>طبرسی در مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۰ فرموده: «و آن احسانی را که از امت ما میثاق گرفت».</ref> [[میثاق]] گرفت، این بود که نسبت به والدین آنچه را که بر اساس [[فرمانبرداری]] از آنان [[واجب]] شده، برای ایشان بهجا آورد، از قبیل: کار [[نیکو]] نمودن، سخن خوبگفتن، نهایت [[فروتنی]] بر مبنای مهر و محبتداشتن نسبت به آنان، رحمتآوردن بر آنها، رأفتآوردن نسبت به آنان و [[دعای خیر]] نمودن در حقشان و انجامدادن آنچه از جانب [[خدای متعال]] نسبت به آنان [[مستحب]] است<ref>تبیان، ج۱، ص۳۲۹.</ref>. | # همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} فرموده: و آن احسانی را که از آنان<ref>طبرسی در مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۰ فرموده: «و آن احسانی را که از امت ما میثاق گرفت».</ref> [[میثاق]] گرفت، این بود که نسبت به والدین آنچه را که بر اساس [[فرمانبرداری]] از آنان [[واجب]] شده، برای ایشان بهجا آورد، از قبیل: کار [[نیکو]] نمودن، سخن خوبگفتن، نهایت [[فروتنی]] بر مبنای مهر و محبتداشتن نسبت به آنان، رحمتآوردن بر آنها، رأفتآوردن نسبت به آنان و [[دعای خیر]] نمودن در حقشان و انجامدادن آنچه از جانب [[خدای متعال]] نسبت به آنان [[مستحب]] است<ref>تبیان، ج۱، ص۳۲۹.</ref>. | ||
====تفسیر مجمع البیان==== | ==== تفسیر مجمع البیان ==== | ||
# [[طبرسی]] در [[مجمعالبیان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، دو قول را ذکر نموده: یکی اینکه آن [[طلاق]] (در نوبت) سوم است و دوم آنکه ترک ([[همسر]] مطلقه) در [[زمان]] عده است تا معلوم گردد که عده به سر آمده. او این قول را [[روایت]] شده از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} و نیز از [[سدی]] و [[ضحاک]] دانسته<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۹.</ref>. | # [[طبرسی]] در [[مجمعالبیان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، دو قول را ذکر نموده: یکی اینکه آن [[طلاق]] (در نوبت) سوم است و دوم آنکه ترک ([[همسر]] مطلقه) در [[زمان]] عده است تا معلوم گردد که عده به سر آمده. او این قول را [[روایت]] شده از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} و نیز از [[سدی]] و [[ضحاک]] دانسته<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۹.</ref>. | ||
====تفسیر کشاف==== | ==== تفسیر کشاف ==== | ||
# [[زمخشری]] در کشاف فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: "یا با احسانکردنتان به والدین به [[قدر]] [[توانایی]] و [[قدرت]]، [[حقیقت]] احسان را احسان کرده و یا باید احسان کنید"<ref>کشاف، ج۱، ص۲۹۳.</ref>. | # [[زمخشری]] در کشاف فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: "یا با احسانکردنتان به والدین به [[قدر]] [[توانایی]] و [[قدرت]]، [[حقیقت]] احسان را احسان کرده و یا باید احسان کنید"<ref>کشاف، ج۱، ص۲۹۳.</ref>. | ||
#همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "و باید [[قاتل]] بدل [[خون]] را به خوبی ادا نماید؛ به این که پرداخت را به امروز و فردا نیانداخته و [[حق]] اور اکم ندهد"<ref>کشاف، ج۱، ص۳۳۳.</ref>. | # همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "و باید [[قاتل]] بدل [[خون]] را به خوبی ادا نماید؛ به این که پرداخت را به امروز و فردا نیانداخته و [[حق]] اور اکم ندهد"<ref>کشاف، ج۱، ص۳۳۳.</ref>. | ||
# نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "به آن [[زن]] مطلقه مراجعه نکند تا عده معلوم باشد، یا نوعی به او مراجعه نکند که با آن بخواهد [[زمان]] عده را بر او طولانی کرده و به او ضرر برساند، و گفتهاند: در طهر سوم، او را سه طلاقه کند"<ref>کشاف، ج۱، ص۳۶۶ – ۳۶۷.</ref>. | |||
#نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "به آن [[زن]] مطلقه مراجعه نکند تا عده معلوم باشد، یا نوعی به او مراجعه نکند که با آن بخواهد [[زمان]] عده را بر او طولانی کرده و به او ضرر برساند، و گفتهاند: در طهر سوم، او را سه طلاقه کند"<ref>کشاف، ج۱، ص۳۶۶ – ۳۶۷.</ref>. | # همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} فرموده: "و به [[پدر]] و [[مادر]]، با [[احسان]] [[حقیقی]] احسان کنید"<ref>کشاف، ج۱، ص۵۲۶.</ref>. | ||
#همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} فرموده: "و به [[پدر]] و [[مادر]]، با [[احسان]] [[حقیقی]] احسان کنید"<ref>کشاف، ج۱، ص۵۲۶.</ref>. | # فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}} هم فرموده: "به جز خوبی نه [[بدی]] را برای شما نخواستهایم و به جز [[توفیق]] بین دو [[دشمن]] را، و [[مخالفت]] با تو و [[دشمنی]] با حُکمت را [[اراده]] نکردهایم؛ پس با دعایت کار ما را [[گشایش]] بده"<ref>کشاف، ج۱، ص۵۳۶.</ref>. | ||
#فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}} هم فرموده: "به جز خوبی نه [[بدی]] را برای شما نخواستهایم و به جز [[توفیق]] بین دو [[دشمن]] را، و [[مخالفت]] با تو و [[دشمنی]] با حُکمت را [[اراده]] نکردهایم؛ پس با دعایت کار ما را [[گشایش]] بده"<ref>کشاف، ج۱، ص۵۳۶.</ref>. | # نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} فرموده: "[[عدل]]، همان [[واجب]] است؛ زیرا [[خدای متعال]] در آن برای بندگانش معادل نمود. پس آنچه را در آن، بر آنان واجب قرار داد، [[پایینتر]] از طاقتشان است و احسان [[مستحب]] میباشد و البته، امر به هر دو متعلق است؛ زیرا در واجب به ناچارتفریط میشود، پس مستحب آن را جبران میکند"<ref>کشاف، ج۲، ص۴۲۴.</ref>. | ||
#نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} فرموده: "[[عدل]]، همان [[واجب]] است؛ زیرا [[خدای متعال]] در آن برای بندگانش معادل نمود. پس آنچه را در آن، بر آنان واجب قرار داد، [[پایینتر]] از طاقتشان است و احسان [[مستحب]] میباشد و البته، امر به هر دو متعلق است؛ زیرا در واجب به ناچارتفریط میشود، پس مستحب آن را جبران میکند"<ref>کشاف، ج۲، ص۴۲۴.</ref>. | # همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: "به پدر و مادر با نوع حقیقی احسان، احسان کنید و یا نوع احساننمودن شما به [[والدین]]، حقیقی است"<ref>کشاف، ج۲، ص۴۴۴.</ref>. | ||
#همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: "به پدر و مادر با نوع حقیقی احسان، احسان کنید و یا نوع احساننمودن شما به [[والدین]]، حقیقی است"<ref>کشاف، ج۲، ص۴۴۴.</ref>. | # نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: "{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ}} در عمل، {{متن قرآن|إِلَّا الْإِحْسَانُ}} در [[ثواب]] است. هر کس نیکویی کرد، به خویش نیکویی کرد، و هر کس بدی کرده، به خودش بدی کرده"<ref>کشاف، ج۴، ص۴۹.</ref>. | ||
#نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: "{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ}} در عمل، {{متن قرآن|إِلَّا الْإِحْسَانُ}} در [[ثواب]] است. هر کس نیکویی کرد، به خویش نیکویی کرد، و هر کس بدی کرده، به خودش بدی کرده"<ref>کشاف، ج۴، ص۴۹.</ref>. | ==== تفسیر شبّر ==== | ||
====تفسیر شبّر==== | # شُبَّر در تفسیرش فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} الخ فرموده: "والدین را گرامی بدارید و به آنان نیکویی کنید و سزاوارتر به [[قدردانی]] و تشکّر شما، [[محمد]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} است"<ref>تفسیر شبر، ص۳۲.</ref>. | ||
#شُبَّر در تفسیرش فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} الخ فرموده: "والدین را گرامی بدارید و به آنان نیکویی کنید و سزاوارتر به [[قدردانی]] و تشکّر شما، [[محمد]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} است"<ref>تفسیر شبر، ص۳۲.</ref>. | # همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "یعنی بدون [[کاستی]] و معطل نمودن و امروز و فردا کردن، جانی (دیه را) به عافی بپردازد"<ref>تفسیر شبر، ص۶۹.</ref>. | ||
#همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "یعنی بدون [[کاستی]] و معطل نمودن و امروز و فردا کردن، جانی (دیه را) به عافی بپردازد"<ref>تفسیر شبر، ص۶۹.</ref>. | # نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، قول دوم [[مجمعالبیان]] را [[نقل]] نموده است<ref>تفسیر شبر، ص۹۰.</ref>. | ||
#نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، قول دوم [[مجمعالبیان]] را [[نقل]] نموده است<ref>تفسیر شبر، ص۹۰.</ref>. | # فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا}} هم نظیر معنای مجمعالبیان را در [[آیه]] مذکور بیان میکند<ref>تفسیر شبر، ص۲۴۰.</ref>. | ||
#فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا}} هم نظیر معنای مجمعالبیان را در [[آیه]] مذکور بیان میکند<ref>تفسیر شبر، ص۲۴۰.</ref>. | # همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "معنای آن، [[پیروی]] از [[مهاجرین]] و [[انصار]] [[سابقین]] است که در [[جنگ بدر]] شرکت داشتند و به طرف دو [[قبله]] [[نماز]] گزاردند، یا آنان که پیش از [[هجرت]]، [[اسلام]] را [[اختیار]] کردند"<ref>تفسیر شبر، ص۳۴۳.</ref>. | ||
#همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "معنای آن، [[پیروی]] از [[مهاجرین]] و [[انصار]] [[سابقین]] است که در [[جنگ بدر]] شرکت داشتند و به طرف دو [[قبله]] [[نماز]] گزاردند، یا آنان که پیش از [[هجرت]]، [[اسلام]] را [[اختیار]] کردند"<ref>تفسیر شبر، ص۳۴۳.</ref>. | # نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: "آیا جزای [[احسان]] در عمل(در [[زندگی دنیوی]]) جز [[پاداش]] احسان به [[ثواب]] (در [[آخرت]] است"<ref>تفسیر شبر، ص۱۰۸۳.</ref>؟ | ||
#نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: "آیا جزای [[احسان]] در عمل(در [[زندگی دنیوی]]) جز [[پاداش]] احسان به [[ثواب]] (در [[آخرت]] است"<ref>تفسیر شبر، ص۱۰۸۳.</ref>؟ | ==== تفسیر المیزان ==== | ||
====تفسیر المیزان==== | |||
# [[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "مطلوب در تقیید تسریح به احسان، [[نفی]] دریافت زوج از زوجه است بعض از آنچه را که بابت مهر به او [[عطا]] نموده است"<ref>المیزان، ج۲، ص۲۴۵.</ref>. | # [[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: "مطلوب در تقیید تسریح به احسان، [[نفی]] دریافت زوج از زوجه است بعض از آنچه را که بابت مهر به او [[عطا]] نموده است"<ref>المیزان، ج۲، ص۲۴۵.</ref>. | ||
#همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}} هم فرموده: "نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد میکنند که [[محاکمه]] را نزد [[طاغوت]] بردیم، نه به این جهت که به آنان [[تمایل]] و رغبتی داشته باشیم، بلکه به منظور قطع [[مشاجره]] بین طرفین درگیر [[منازعه]]"<ref>المیزان، ج۴، ص۴۳۰.</ref>. | # همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}} هم فرموده: "نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد میکنند که [[محاکمه]] را نزد [[طاغوت]] بردیم، نه به این جهت که به آنان [[تمایل]] و رغبتی داشته باشیم، بلکه به منظور قطع [[مشاجره]] بین طرفین درگیر [[منازعه]]"<ref>المیزان، ج۴، ص۴۳۰.</ref>. | ||
#نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: "آن، احسان به غیر بوده و به معنای خیر رساندن یا نفعرساندن به غیر است، نه بر [[سبیل]] [[جزا]] و مقابله، بلکه خیر رساندن به غیری است که ابتدا به آن، برای [[خدا]] و تبرّعاً باشد"<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۵۴.</ref>. | # نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: "آن، احسان به غیر بوده و به معنای خیر رساندن یا نفعرساندن به غیر است، نه بر [[سبیل]] [[جزا]] و مقابله، بلکه خیر رساندن به غیری است که ابتدا به آن، برای [[خدا]] و تبرّعاً باشد"<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۵۴.</ref>. | ||
#فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} هم فرموده: "«إحساناً» عطف بر {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ}} است و این نشان میدهد که بعد از [[اعتقاد به توحید]] [[خدای متعال]]، احسان از واجبترین [[واجبات]] است، و از اینرو بعد از ذکر [[حکم]] [[توحید]] و مقدّم بر سایر [[احکام]] ذکر شده معدوده، آن را ذکر نموده است"<ref>المیزان، ج۱۵، ص۸۳.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۹.</ref> | # فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} هم فرموده: "«إحساناً» عطف بر {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ}} است و این نشان میدهد که بعد از [[اعتقاد به توحید]] [[خدای متعال]]، احسان از واجبترین [[واجبات]] است، و از اینرو بعد از ذکر [[حکم]] [[توحید]] و مقدّم بر سایر [[احکام]] ذکر شده معدوده، آن را ذکر نموده است"<ref>المیزان، ج۱۵، ص۸۳.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۹.</ref> | ||
===[[تفاسیر]] [[روایی]]=== | === [[تفاسیر]] [[روایی]] === | ||
====تفسیر البرهان==== | ==== تفسیر البرهان ==== | ||
# [[سید هاشم بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آورده است: [[امام عسکری]] درباره سخن [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرمود: [[پیامبر خدا]]{{صل}} درباره آن گفته است: [[محمد]] و [[علی]] از [[پدر]] و [[مادر]] شما [[برتر]] هستند و به [[سپاسگزاری]] و تشکر شما سزاوارتر از آن دواند، و [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} فرموده که شنیدم پیامبر خدا{{صل}} میفرمود: من و علی [[پدران]] این امتیم و البته، [[حقّ]] ما بر آنان عظیمتر از [[حق]] والدینشان است؛ پس ما هستیم که آنان را از [[آتش]] سوزان به سوی [[خانه]] [[امن]] و قرار [[نجات]] میدهیم، و البته، ما آنان را از بند [[بردگی]] رهانیده و به مرتبه عالی [[حرّیت]] و [[آزادگی]] ملحق مینماییم، اگر ما را [[اطاعت]] کنند... (و این [[حدیث]] طولانی است و ما به مقدار [[حاجت]] از آن آوردهایم)<ref>{{متن حدیث|قال: الإمام العسكري{{ع}}: و قد قال [[الله]] عز و جل: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أَفْضَلُ وَالِدَيْكُمْ وَ أَحَقُّهُمَا بِشُكْرِكُمْ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ؛ وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ: أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ -إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحْرَارِ}}... {{عربی|و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة)}}؛ البرهان، ص۷۸.</ref>. | # [[سید هاشم بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آورده است: [[امام عسکری]] درباره سخن [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرمود: [[پیامبر خدا]]{{صل}} درباره آن گفته است: [[محمد]] و [[علی]] از [[پدر]] و [[مادر]] شما [[برتر]] هستند و به [[سپاسگزاری]] و تشکر شما سزاوارتر از آن دواند، و [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} فرموده که شنیدم پیامبر خدا{{صل}} میفرمود: من و علی [[پدران]] این امتیم و البته، [[حقّ]] ما بر آنان عظیمتر از [[حق]] والدینشان است؛ پس ما هستیم که آنان را از [[آتش]] سوزان به سوی [[خانه]] [[امن]] و قرار [[نجات]] میدهیم، و البته، ما آنان را از بند [[بردگی]] رهانیده و به مرتبه عالی [[حرّیت]] و [[آزادگی]] ملحق مینماییم، اگر ما را [[اطاعت]] کنند... (و این [[حدیث]] طولانی است و ما به مقدار [[حاجت]] از آن آوردهایم)<ref>{{متن حدیث|قال: الإمام العسكري{{ع}}: و قد قال [[الله]] عز و جل: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أَفْضَلُ وَالِدَيْكُمْ وَ أَحَقُّهُمَا بِشُكْرِكُمْ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ؛ وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ: أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ -إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحْرَارِ}}... {{عربی|و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة)}}؛ البرهان، ص۷۸.</ref>. | ||
#همچنین در تفسیر برهان فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، به [[روایت]] [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا [[حلبی]] آورده که او از [[امام صادق]]{{ع}} آورده است که: درباره فرموده [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}: از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال نمودم. آن [[حضرت]] فرمود: برای آنکس که [[حق]] مخصوص اوست، سزاوار است که بر [[برادر]] دینیاش سخت نگیرد، وقتی کار به [[مصالحه]] بر دیه میکشد، و بر آن کسی که [[ادای حق]] بر عهده اوست، سزد که پرداخت دیه را به وقت گذرانی و امروز و فردا نمودن نیندازد، هرگاه که بر پرداخت اندازه مقرّر توانا بود و ضمن پرداخت، آن را به نحو مطلوب و [[پسندیده]] بپردازد. بعد درباره فرموده خدای عزو جل: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}، سؤال نمودم. پس آن بزرگوار فرمود: آن، مردی است که دیه را قبول میکند یا [[عفو]] مینماید و یا (بر آن) مصالحه میکند و پس از آن به تجاوزکاری پرداخته و طرف را به [[قتل]] میرساند. پس بر او [[عذاب]] الیم است؛ همانطور که خدای عز و جل فرموده<ref>{{متن حدیث|قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، قَالَ يَنْبَغِي لِلَّذِي لَهُ الْحَقُّ أَنْ لَا يَعْسُرَ أَخَاهُ إِذَا كَانَ قَدْ صَالَحَهُ عَلَى دِيَةٍ وَ يَنْبَغِي لِلَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ أَنْ لَا يَمْطُلَ أَخَاهُ إِذَا قَدَرَ عَلَى مَا يُعْطِيهِ وَ يُؤَدِّيَ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}، فَقَالَ هُوَ الرَّجُلُ يَقْبَلُ الدِّيَةَ أَوْ يَعْفُو أَوْ يُصَالِحُ ثُمَّ يَعْتَدِي فَيَقْتُلُ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ البرهان، ص۱۱۱؛ ابنجمعه عروسی هم این حدیث را در جلد یکم تفسیر نورالثقلین، ص۱۵۷ و ۱۵۸، به روایت حلبی، ابیبصیر و سماعه، در ضمن چهار روایت، نقل کرده است.</ref>. | # همچنین در تفسیر برهان فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، به [[روایت]] [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا [[حلبی]] آورده که او از [[امام صادق]]{{ع}} آورده است که: درباره فرموده [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}: از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال نمودم. آن [[حضرت]] فرمود: برای آنکس که [[حق]] مخصوص اوست، سزاوار است که بر [[برادر]] دینیاش سخت نگیرد، وقتی کار به [[مصالحه]] بر دیه میکشد، و بر آن کسی که [[ادای حق]] بر عهده اوست، سزد که پرداخت دیه را به وقت گذرانی و امروز و فردا نمودن نیندازد، هرگاه که بر پرداخت اندازه مقرّر توانا بود و ضمن پرداخت، آن را به نحو مطلوب و [[پسندیده]] بپردازد. بعد درباره فرموده خدای عزو جل: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}، سؤال نمودم. پس آن بزرگوار فرمود: آن، مردی است که دیه را قبول میکند یا [[عفو]] مینماید و یا (بر آن) مصالحه میکند و پس از آن به تجاوزکاری پرداخته و طرف را به [[قتل]] میرساند. پس بر او [[عذاب]] الیم است؛ همانطور که خدای عز و جل فرموده<ref>{{متن حدیث|قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، قَالَ يَنْبَغِي لِلَّذِي لَهُ الْحَقُّ أَنْ لَا يَعْسُرَ أَخَاهُ إِذَا كَانَ قَدْ صَالَحَهُ عَلَى دِيَةٍ وَ يَنْبَغِي لِلَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ أَنْ لَا يَمْطُلَ أَخَاهُ إِذَا قَدَرَ عَلَى مَا يُعْطِيهِ وَ يُؤَدِّيَ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}، فَقَالَ هُوَ الرَّجُلُ يَقْبَلُ الدِّيَةَ أَوْ يَعْفُو أَوْ يُصَالِحُ ثُمَّ يَعْتَدِي فَيَقْتُلُ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ البرهان، ص۱۱۱؛ ابنجمعه عروسی هم این حدیث را در جلد یکم تفسیر نورالثقلین، ص۱۵۷ و ۱۵۸، به روایت حلبی، ابیبصیر و سماعه، در ضمن چهار روایت، نقل کرده است.</ref>. | ||
#نیز [[بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، به [[نقل]] از عیاشی و او از [[ابیبصیر]] به نقل از امام صادق{{ع}} آورده است که: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: آن زنی که برای شوهرش [[حلال]] نیست تا این که به [[نکاح]] شوهر خودش در بیاید، غیر از کسی است که او را [[طلاق]] میداده، سپس [[رجوع]] میکرده، پس از آن (دوباره) طلاق میداده و بعد مراجعه میکرده، سپس برای مرتبه سوم زنش را طلاق میداده است. پس در این صورت آن [[زن]]، برای آن شوهر حلال نیست تا این که آن زن به [[ازدواج]] همسری دیگر در آید. این است که [[خدای عزوجل]] میفرماید: {{متن قرآن|فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، و {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ}} عبارت است از طلاق سوم. [[ابیبصیر]] گوید که امام صادق{{ع}} درباره سخن [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ}}، فرمود: همین طلاق سوم است. پس اگر شوهر (جدید) زن او را طلاق داد، اشکالی نیست در این که شوهر (قبلی)اش با ازدواجی جدید به او مراجعه کند<ref>{{متن حدیث|قَالَ: الْمَرْأَةُ الَّتِي لَا تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حتى تنكح زوجه، غير الذي يطلق ثم يراجع ثم يطلق ثم يراجع ثم يطلق الثالثة، فلا تحل له حتى تنكح زوجاً غيره إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: {{متن قرآن|فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، وَ التَّسْرِيحُ هُوَ التَّطْلِيقَةُ الثَّالِثَةُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ}}، هَاهُنَا التَّطْلِيقَةُ الثَّالِثَةُ فَإِنْ طَلَّقَهَا الْأَخِيرُ {{متن قرآن|فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا}} بِتَزْوِيجٍ جَدِيدٍ}}. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، التَّطْلِيقَةِ الثَّالِثَةِ}}؛ البرهان، ص۳۷.</ref>. | # نیز [[بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، به [[نقل]] از عیاشی و او از [[ابیبصیر]] به نقل از امام صادق{{ع}} آورده است که: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: آن زنی که برای شوهرش [[حلال]] نیست تا این که به [[نکاح]] شوهر خودش در بیاید، غیر از کسی است که او را [[طلاق]] میداده، سپس [[رجوع]] میکرده، پس از آن (دوباره) طلاق میداده و بعد مراجعه میکرده، سپس برای مرتبه سوم زنش را طلاق میداده است. پس در این صورت آن [[زن]]، برای آن شوهر حلال نیست تا این که آن زن به [[ازدواج]] همسری دیگر در آید. این است که [[خدای عزوجل]] میفرماید: {{متن قرآن|فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، و {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ}} عبارت است از طلاق سوم. [[ابیبصیر]] گوید که امام صادق{{ع}} درباره سخن [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ}}، فرمود: همین طلاق سوم است. پس اگر شوهر (جدید) زن او را طلاق داد، اشکالی نیست در این که شوهر (قبلی)اش با ازدواجی جدید به او مراجعه کند<ref>{{متن حدیث|قَالَ: الْمَرْأَةُ الَّتِي لَا تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حتى تنكح زوجه، غير الذي يطلق ثم يراجع ثم يطلق ثم يراجع ثم يطلق الثالثة، فلا تحل له حتى تنكح زوجاً غيره إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: {{متن قرآن|فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، وَ التَّسْرِيحُ هُوَ التَّطْلِيقَةُ الثَّالِثَةُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ}}، هَاهُنَا التَّطْلِيقَةُ الثَّالِثَةُ فَإِنْ طَلَّقَهَا الْأَخِيرُ {{متن قرآن|فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا}} بِتَزْوِيجٍ جَدِيدٍ}}. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، التَّطْلِيقَةِ الثَّالِثَةِ}}؛ البرهان، ص۳۷.</ref>. | ||
#همچنین [[بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] خود از ابیبصیر و او از [[امام باقر]]{{ع}} آورده است که آن بزرگوار فرمود: البته، خدای متعال میفرماید: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، و «تسریح به [[احسان]]»، طلاقدادن بار سوم است<ref>البرهان، ص۳۷.</ref>. | # همچنین [[بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] خود از ابیبصیر و او از [[امام باقر]]{{ع}} آورده است که آن بزرگوار فرمود: البته، خدای متعال میفرماید: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، و «تسریح به [[احسان]]»، طلاقدادن بار سوم است<ref>البرهان، ص۳۷.</ref>. | ||
#همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، [[نقل]] کرده که عیاشی از ابیبصیر و او از امام صادق{{ع}} [[روایت]] نموده که آن بزرگوار فرمود: همانا به [[درستی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} یکی از دو والد بوده و آن دیگری، [[علی]]{{ع}} است؛ ابیبصیر میگوید به امام صادق{{ع}} گفتم: این مطلب در کدامین جای کتاب [[خدای متعال]] نگاشته شده؟ آن [[حضرت]] در پاسخ، [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} را قرائت نمود<ref>{{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَحَدُ الْوَالِدَيْنِ وَ عَلِيٌّ الْآخَرُ فَقُلْتُ أَيْنَ مَوْضِعُ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ قَالَ قَرَأ: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}}}؛ البرهان، ص۲۲۷.</ref>. | # همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، [[نقل]] کرده که عیاشی از ابیبصیر و او از امام صادق{{ع}} [[روایت]] نموده که آن بزرگوار فرمود: همانا به [[درستی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} یکی از دو والد بوده و آن دیگری، [[علی]]{{ع}} است؛ ابیبصیر میگوید به امام صادق{{ع}} گفتم: این مطلب در کدامین جای کتاب [[خدای متعال]] نگاشته شده؟ آن [[حضرت]] در پاسخ، [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} را قرائت نمود<ref>{{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَحَدُ الْوَالِدَيْنِ وَ عَلِيٌّ الْآخَرُ فَقُلْتُ أَيْنَ مَوْضِعُ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ قَالَ قَرَأ: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}}}؛ البرهان، ص۲۲۷.</ref>. | ||
#باز [[ابیبصیر]] از [[امام باقر]]{{ع}} درباره سخن خدای متعال: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} [[روایت]] کند که آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|ان رسول الله{{صل}} [[احد]] الوالدين و علي{{ع}} الاخر، و ذكر انها الآية التي في النساء}}؛ همانا به [[درستی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} یکی از [[والدین]] و دیگر از آن دو، [[علی]]{{ع}} است و آن آیهای را که در [[سوره نساء]] است، یادآور شد. | # باز [[ابیبصیر]] از [[امام باقر]]{{ع}} درباره سخن خدای متعال: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} [[روایت]] کند که آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|ان رسول الله{{صل}} [[احد]] الوالدين و علي{{ع}} الاخر، و ذكر انها الآية التي في النساء}}؛ همانا به [[درستی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} یکی از [[والدین]] و دیگر از آن دو، [[علی]]{{ع}} است و آن آیهای را که در [[سوره نساء]] است، یادآور شد. | ||
#همچنین ابن شهرآشوب از [[ابان بن تغلب]] و او از [[امام صادق]]{{ع}} درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، روایت کند که آن بزرگوار فرمود: آن دو [[پدر]]، پیامبر خدا{{صل}} و علی{{ع}} است<ref>{{متن حدیث|الوالدان، رسول الله{{صل}} و علي{{ع}}}}؛ البرهان، ص۲۲۷.</ref>. | # همچنین ابن شهرآشوب از [[ابان بن تغلب]] و او از [[امام صادق]]{{ع}} درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، روایت کند که آن بزرگوار فرمود: آن دو [[پدر]]، پیامبر خدا{{صل}} و علی{{ع}} است<ref>{{متن حدیث|الوالدان، رسول الله{{صل}} و علي{{ع}}}}؛ البرهان، ص۲۲۷.</ref>. | ||
#نیز ابن شهرآشوب از [[سلام جعفی]] و او از امام باقر{{ع}}، و از ابان بن تغلب، و او از امام صادق{{ع}}، روایت کند که: آیه شریفه، درباره پیامبر خدا{{صل}} و علی{{ع}} نازل شده است. سپس ابن شهرآشوب افزوده: و مانند این روایت در [[حدیث]] ابنجبله آمده است<ref>البرهان، ص۲۲۷.</ref>. | # نیز ابن شهرآشوب از [[سلام جعفی]] و او از امام باقر{{ع}}، و از ابان بن تغلب، و او از امام صادق{{ع}}، روایت کند که: آیه شریفه، درباره پیامبر خدا{{صل}} و علی{{ع}} نازل شده است. سپس ابن شهرآشوب افزوده: و مانند این روایت در [[حدیث]] ابنجبله آمده است<ref>البرهان، ص۲۲۷.</ref>. | ||
#همینطور ابن شهرآشوب گفته است از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده که: من و علی دو پدر این امتیم. ([[بحرانی]] گوید:) میگویم: آن را صاحب فایق هم نقل کرده است<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ}}؛ برهان، ص۲۲۷.</ref>. | # همینطور ابن شهرآشوب گفته است از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده که: من و علی دو پدر این امتیم. ([[بحرانی]] گوید:) میگویم: آن را صاحب فایق هم نقل کرده است<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ}}؛ برهان، ص۲۲۷.</ref>. | ||
#همچنین ابن شهرآشوب از [[معصوم]]{{عم}} نقل کند که پیامبر{{صل}} فرمود: من و علی، دو پدر این امتیم. پس [[لعنت]] خدای متعال بر کسی است که عاق دو پدرش گردد<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَعَلَى عَاقِّ وَالِدَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ}}؛ البرهان، ص۲۲۷.</ref>. | # همچنین ابن شهرآشوب از [[معصوم]]{{عم}} نقل کند که پیامبر{{صل}} فرمود: من و علی، دو پدر این امتیم. پس [[لعنت]] خدای متعال بر کسی است که عاق دو پدرش گردد<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَعَلَى عَاقِّ وَالِدَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ}}؛ البرهان، ص۲۲۷.</ref>. | ||
#نیز [[سید]] [[بحرانی]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}}، چنین گوید: بنا بر آنچه [[سدی]] از ابیمالک و او از [[ابنعباس]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}، آورده، سابق این [[امت]]، [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} است"<ref>البرهان، ص۴۴۰.</ref>. | # نیز [[سید]] [[بحرانی]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}}، چنین گوید: بنا بر آنچه [[سدی]] از ابیمالک و او از [[ابنعباس]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}، آورده، سابق این [[امت]]، [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} است"<ref>البرهان، ص۴۴۰.</ref>. | ||
# [[مالک بن انس]] از [[ابیصالح]] و او از ابنعباس [[نقل]] کند که: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ}} درباره [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نازل گردید و او پیشیگرفته بر همه [[مردم]] به [[ایمان]] است، و او بر دو [[قبله]] [[نماز]] گزارد و در دو [[بیعت]]: بیعت بدر، و [[بیعت رضوان]]، شرکت نمود و دو [[هجرت]] با جعفر انجام داد: [[مهاجرت]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، و از حبشه به [[مدینه]]<ref>{{متن حدیث|{{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ}}، نزلت في امير المؤمنين، و هو اسبق [[الناس]] كلهم بالايمان، و صلى على القبلتين و بايع البيعتين: بيعة [[بدر]] و بيعة الرضوان، و [[هاجر]] الهجرتين مع [[جعفر]]: من مكة إلى الحبشة و من الحبشة إلى [[المدینة]]}}؛ البرهان، ص۴۴۰.</ref>. | # [[مالک بن انس]] از [[ابیصالح]] و او از ابنعباس [[نقل]] کند که: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ}} درباره [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نازل گردید و او پیشیگرفته بر همه [[مردم]] به [[ایمان]] است، و او بر دو [[قبله]] [[نماز]] گزارد و در دو [[بیعت]]: بیعت بدر، و [[بیعت رضوان]]، شرکت نمود و دو [[هجرت]] با جعفر انجام داد: [[مهاجرت]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، و از حبشه به [[مدینه]]<ref>{{متن حدیث|{{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ}}، نزلت في امير المؤمنين، و هو اسبق [[الناس]] كلهم بالايمان، و صلى على القبلتين و بايع البيعتين: بيعة [[بدر]] و بيعة الرضوان، و [[هاجر]] الهجرتين مع [[جعفر]]: من مكة إلى الحبشة و من الحبشة إلى [[المدینة]]}}؛ البرهان، ص۴۴۰.</ref>. | ||
#و فی نهج البیان عن الصادق{{ع}}: {{متن حدیث|انها نزلت في علي{{ع}} و من [[تبعه]] من المهاجرين و الانصار، و الذين اتبعوهم بإحسان رضي [[الله]] عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جنات تجري تحتها الانهار خالدين فيها أبدا ذلك الفوز العظيم}}<ref>البرهان، ص۴۴۰.</ref>. | # و فی نهج البیان عن الصادق{{ع}}: {{متن حدیث|انها نزلت في علي{{ع}} و من [[تبعه]] من المهاجرين و الانصار، و الذين اتبعوهم بإحسان رضي [[الله]] عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جنات تجري تحتها الانهار خالدين فيها أبدا ذلك الفوز العظيم}}<ref>البرهان، ص۴۴۰.</ref>. | ||
#همچنین ابنبابویه با اسنادش تا [[عمرو بن عثمان]]، در [[تفسیر]] قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...}} [[نقل]] میکند که درباره این سخن [[خدای متعال]]، [[علی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، فرمود: {{متن حدیث|فَالْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ}}<ref>البرهان، ص۵۸۱؛ ابن جمعه عروسی، این حدیث را در نورالثقلین، ج۳، ص۷۷ نقل کرده است.</ref>. | # همچنین ابنبابویه با اسنادش تا [[عمرو بن عثمان]]، در [[تفسیر]] قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...}} [[نقل]] میکند که درباره این سخن [[خدای متعال]]، [[علی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، فرمود: {{متن حدیث|فَالْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ}}<ref>البرهان، ص۵۸۱؛ ابن جمعه عروسی، این حدیث را در نورالثقلین، ج۳، ص۷۷ نقل کرده است.</ref>. | ||
#و نیز عیاشی از سعد اسکاف از [[امام باقر]]{{ع}} در تفسیر قوله تعالی: {{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...}} نقل میکند که حضرت فرمود: خدای متعال [[امر به عدل]] میکند و آن [[محمد]]{{صل}} است، پس هر که او را [[اطاعت]] کند، به تحقیق [[عدالت]] ورزیده است، و [[احسان]]، علی{{ع}} است. پس هر که او را ولی خود بنماید، احسان نموده و [[محسن]] (هم)، [[اهل بهشت]] است<ref>{{متن حدیث|{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ}} وَ هُوَ مُحَمَّدٌ{{صل}} فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ عَدَلَ، {{{متن قرآن|وَالْإِحْسَانِ}} عَلِيٌّ{{ع}} فَمَنْ تَوَلَّاهُ فَقَدْ أَحْسَنَ وَ الْمُحْسِنُ فِي الْجَنَّةِ}}؛ برهان، ص۵۸۱؛ نورالثقلین، ج۳، ص۸۰، ح۲۰۶.</ref>. | # و نیز عیاشی از سعد اسکاف از [[امام باقر]]{{ع}} در تفسیر قوله تعالی: {{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...}} نقل میکند که حضرت فرمود: خدای متعال [[امر به عدل]] میکند و آن [[محمد]]{{صل}} است، پس هر که او را [[اطاعت]] کند، به تحقیق [[عدالت]] ورزیده است، و [[احسان]]، علی{{ع}} است. پس هر که او را ولی خود بنماید، احسان نموده و [[محسن]] (هم)، [[اهل بهشت]] است<ref>{{متن حدیث|{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ}} وَ هُوَ مُحَمَّدٌ{{صل}} فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ عَدَلَ، {{{متن قرآن|وَالْإِحْسَانِ}} عَلِيٌّ{{ع}} فَمَنْ تَوَلَّاهُ فَقَدْ أَحْسَنَ وَ الْمُحْسِنُ فِي الْجَنَّةِ}}؛ برهان، ص۵۸۱؛ نورالثقلین، ج۳، ص۸۰، ح۲۰۶.</ref>. | ||
#و همینطور در تفسیر قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا ابیولاد حناط، [[روایت]] میکند که ابیولاد گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره سخن خدای متعال {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} سؤال نمودم که این چه نوع احسانی است؟ حضرت فرمود: "آن احسان، این است که با آن دو [[نیکو]] [[مصاحبت]] کنی و آنان را در [[دشواری]] درخواست چیزی که بدان نیاز دارند، قرار ندهی، هر چند که آنها در [[بینیازی]] باشند. مگر خدای متعال نمیفرماید: هرگز به خیر و [[نیکی]] نمیرسید تا آنکه از آنچه مورد علاقه و [[محبت]] شماست، [[انفاق]] نمایید"<ref>{{متن حدیث|الْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجَانِ إِلَيْهِ وَ إِنْ كَانَا مُسْتَغْنِيَيْنِ أَ لَيْسَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}}}}؛ برهان، ص۶۰۱.</ref>؟ | # و همینطور در تفسیر قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا ابیولاد حناط، [[روایت]] میکند که ابیولاد گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره سخن خدای متعال {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} سؤال نمودم که این چه نوع احسانی است؟ حضرت فرمود: "آن احسان، این است که با آن دو [[نیکو]] [[مصاحبت]] کنی و آنان را در [[دشواری]] درخواست چیزی که بدان نیاز دارند، قرار ندهی، هر چند که آنها در [[بینیازی]] باشند. مگر خدای متعال نمیفرماید: هرگز به خیر و [[نیکی]] نمیرسید تا آنکه از آنچه مورد علاقه و [[محبت]] شماست، [[انفاق]] نمایید"<ref>{{متن حدیث|الْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجَانِ إِلَيْهِ وَ إِنْ كَانَا مُسْتَغْنِيَيْنِ أَ لَيْسَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}}}}؛ برهان، ص۶۰۱.</ref>؟ | ||
====تفسیر نورالثقلین==== | ==== تفسیر نورالثقلین ==== | ||
# [[ابنجمعه عروسی]] در تفسیر قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، در [[نورالثقلین]] آورده که عیاشی با اسنادش تا علی بن سالم، و او میگوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} میفرمود: آیهای در کتاب [[خدای متعال]] ([[قرآن مجید]]) هست که [[ثابت]]، محقق و محکم است. گفتم: آن، کدام [[آیه]] است؟ آن بزرگوار فرمود: فرموده خدای عزو جل: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، که آن درباره [[کافر]] و [[مؤمن]]، و [[نیکوکار]] و [[بدکار]] جاری گردد، و هر کس نسبت به او نیکیای شود، بر اوست که آن را به کفایت جبران کند، و جبران [[نیکی]] به این نیست که همانگونه باشد که انجام شده، بلکه باید افزون بر آن باشد، پس اگر همانگونه باشد که انجام شده، [[فضل]] و [[برتری]] برای کسی است که نیکی را آغاز کرده است<ref>{{متن حدیث|آيَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ مُسَجَّلَةٌ قُلْتُ مَا هِيَ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}} جَرَتْ فِي الْكَافِرِ وَ الْمُؤْمِنِ وَ الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ مَنْ صُنِعَ إِلَيْهِ مَعْرُوفٌ فَعَلَيْهِ أَنْ يُكَافِئَ بِهِ وَ ِ وَ لَيْسَ الْمُكَافَاةَ أَنْ تَصْنَعَ كَمَا صُنِعَ حَتَّى تُرْبِيَ فَإِنْ صَنَعْتَ كَمَا صُنِعَ كَانَ لَهُ الْفَضْلُ بِالابْتِدَاءِ}}؛ نورالثقلین، ج۵، ص۱۸۵، حدیث ۵۸.</ref>. | # [[ابنجمعه عروسی]] در تفسیر قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، در [[نورالثقلین]] آورده که عیاشی با اسنادش تا علی بن سالم، و او میگوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} میفرمود: آیهای در کتاب [[خدای متعال]] ([[قرآن مجید]]) هست که [[ثابت]]، محقق و محکم است. گفتم: آن، کدام [[آیه]] است؟ آن بزرگوار فرمود: فرموده خدای عزو جل: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، که آن درباره [[کافر]] و [[مؤمن]]، و [[نیکوکار]] و [[بدکار]] جاری گردد، و هر کس نسبت به او نیکیای شود، بر اوست که آن را به کفایت جبران کند، و جبران [[نیکی]] به این نیست که همانگونه باشد که انجام شده، بلکه باید افزون بر آن باشد، پس اگر همانگونه باشد که انجام شده، [[فضل]] و [[برتری]] برای کسی است که نیکی را آغاز کرده است<ref>{{متن حدیث|آيَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ مُسَجَّلَةٌ قُلْتُ مَا هِيَ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}} جَرَتْ فِي الْكَافِرِ وَ الْمُؤْمِنِ وَ الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ مَنْ صُنِعَ إِلَيْهِ مَعْرُوفٌ فَعَلَيْهِ أَنْ يُكَافِئَ بِهِ وَ ِ وَ لَيْسَ الْمُكَافَاةَ أَنْ تَصْنَعَ كَمَا صُنِعَ حَتَّى تُرْبِيَ فَإِنْ صَنَعْتَ كَمَا صُنِعَ كَانَ لَهُ الْفَضْلُ بِالابْتِدَاءِ}}؛ نورالثقلین، ج۵، ص۱۸۵، حدیث ۵۸.</ref>. | ||
# [[ابنجمعه عروسی]] باز درباره [[حق]] [[پدر]] بر فرزند روایتی را از [[محمد بن عیسی]] با اسنادش تا [[درست بن ابیمنصور]] و او نیز از [[امام کاظم]]{{ع}} [[نقل]] میکند که: آن بزرگوار فرمود: "مردی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} سؤال نمود: حق پدر بر فرزند چیست؟ [[پیامبر]] و پاسخ داد: او را به نام صدا نزند، در راهرفتن بر او پیشی نگیرد، قبل از او ننشیند و کاری نکند که به او بد بگویند"<ref>{{متن حدیث|سأل رجل رسول الله{{صل}}: مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ}}؛ نورالثقلین، ج۳، ص۱۴۹، حدیث ۱۳۳.</ref>. | # [[ابنجمعه عروسی]] باز درباره [[حق]] [[پدر]] بر فرزند روایتی را از [[محمد بن عیسی]] با اسنادش تا [[درست بن ابیمنصور]] و او نیز از [[امام کاظم]]{{ع}} [[نقل]] میکند که: آن بزرگوار فرمود: "مردی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} سؤال نمود: حق پدر بر فرزند چیست؟ [[پیامبر]] و پاسخ داد: او را به نام صدا نزند، در راهرفتن بر او پیشی نگیرد، قبل از او ننشیند و کاری نکند که به او بد بگویند"<ref>{{متن حدیث|سأل رجل رسول الله{{صل}}: مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ}}؛ نورالثقلین، ج۳، ص۱۴۹، حدیث ۱۳۳.</ref>. | ||
====تفسیر الدرالمنثور==== | ==== تفسیر الدرالمنثور ==== | ||
#شیخ جلالالدین، [[عبدالرحمن]] [[سیوطی]]، در [[تفسیر]] در المنثور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: [[ابوداوود]]، [[نسائی]] و [[بیهقی]] از [[ابنعباس]] [[اخراج]] نمودند که او گفت: {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ}} الی قوله: {{متن قرآن|بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ}}، {{عربی|و ذلك ان الرجل كان اذا طلق امرأته، فهو أحق برجعتها، و ان طلقها ثلاثاً، فنسخ ذلك، فقال}}: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۲۷۷.</ref>. | # شیخ جلالالدین، [[عبدالرحمن]] [[سیوطی]]، در [[تفسیر]] در المنثور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: [[ابوداوود]]، [[نسائی]] و [[بیهقی]] از [[ابنعباس]] [[اخراج]] نمودند که او گفت: {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ}} الی قوله: {{متن قرآن|بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ}}، {{عربی|و ذلك ان الرجل كان اذا طلق امرأته، فهو أحق برجعتها، و ان طلقها ثلاثاً، فنسخ ذلك، فقال}}: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۲۷۷.</ref>. | ||
#نیز در همان تفسیر آمده که [[ابن ابیحاتم]] از [[عبدالرحمن بن ابیلیلی]] اخراج نمود که او گفت: {{عربی|كان الناس على ثلاث منازل: الْمُهَاجِرُونَ الْأَوَّلُونَ، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ}} فاحسن ما يكون، أن يكون بهذه المنزلة}}<ref>الدر المنثور، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | # نیز در همان تفسیر آمده که [[ابن ابیحاتم]] از [[عبدالرحمن بن ابیلیلی]] اخراج نمود که او گفت: {{عربی|كان الناس على ثلاث منازل: الْمُهَاجِرُونَ الْأَوَّلُونَ، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ}} فاحسن ما يكون، أن يكون بهذه المنزلة}}<ref>الدر المنثور، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | ||
#همینطور درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، آورده که از ابنزید اخراج نمودند که او گفت: {{عربی|من بقي من اهل الاسلام الى ان تقوم الساعة}}<ref>الدر المنثور، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | # همینطور درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، آورده که از ابنزید اخراج نمودند که او گفت: {{عربی|من بقي من اهل الاسلام الى ان تقوم الساعة}}<ref>الدر المنثور، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | ||
#نیز در همین [[تفسیر]] آمده که: [[ابن جریر]] و [[ابن ابی حاتم]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} از [[قتاده]] [[اخراج]] نمودند که او گفت: {{عربی|ليس من خلق حسن كان اهل الجاهلية يعملون به و يعظمونه و يخشونه، الا امر الله به، و ليس من خلق سيئ كانوا يتعابرونه بينهم الا نهى الله عنه و قدم فيه و انما نهى عن سفاسف الاخلاق و مذامها}}<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۱۲۹.</ref>. | # نیز در همین [[تفسیر]] آمده که: [[ابن جریر]] و [[ابن ابی حاتم]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} از [[قتاده]] [[اخراج]] نمودند که او گفت: {{عربی|ليس من خلق حسن كان اهل الجاهلية يعملون به و يعظمونه و يخشونه، الا امر الله به، و ليس من خلق سيئ كانوا يتعابرونه بينهم الا نهى الله عنه و قدم فيه و انما نهى عن سفاسف الاخلاق و مذامها}}<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۱۲۹.</ref>. | ||
#و نیز آورده که: [[ابن ابیحاتم]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از [[حسن]] اخراج نمود که: {{عربی|يقول براً}}<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۱۷۱.</ref>. | # و نیز آورده که: [[ابن ابیحاتم]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از [[حسن]] اخراج نمود که: {{عربی|يقول براً}}<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۱۷۱.</ref>. | ||
#باز آورده که: ابنمردویه از [[جابر بن عبدالله]]، اخراج نمود که او گفت: {{متن حدیث|قال: رسول الله{{صل}} في هذه الآية: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، قال: هل [[جزاء]] من أنعمت عليه بالإسلام إلا أن أدخله الجنة}}<ref>الدر المنثور، ج۶، ص۱۴۹.</ref>. | # باز آورده که: ابنمردویه از [[جابر بن عبدالله]]، اخراج نمود که او گفت: {{متن حدیث|قال: رسول الله{{صل}} في هذه الآية: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، قال: هل [[جزاء]] من أنعمت عليه بالإسلام إلا أن أدخله الجنة}}<ref>الدر المنثور، ج۶، ص۱۴۹.</ref>. | ||
====تفسیر المیزان و نمونه==== | ==== تفسیر المیزان و نمونه ==== | ||
# [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] در بحثی [[روایی]]، بعد از بیان [[احادیث]] مذکور، میفرماید: آنچه را که از آن خبر دادهاند، مربوط به بطن [[قرآن]] است؛ زیرا همانطور که [[اب]] یا والد، مبدأ [[انسانی]] است برای وجود [[انسان]] و [[تربیت جسمانی]] او، به [[معلم]] و مربی انسان هم برای به کمالرساندنش [[پدر]] خطاب میشوند. پس برای مثل [[پیامبر]]{{صل}} و ولی سزاوار است که [[برترین]] [[درود]] و [[دعا]] فرستاده شود؛ چون آنان برای [[مؤمن]]، پدری هستند که او توسط آنها [[هدایت یافته]]، و آن [[هدایت]]، اقتباس از پرتو [[انوار]] [[علوم]] و معارفش است که در [[قیاس]] با آن، پدر [[جسمانی]] که شأنی جز مبدأ وجودیبودن و [[تربیت جسمانی]] ندارد، چیزی نیست. پس پیامبر{{صل}} و ولی، دو پدریاند که [[آیات قرآنی]] که سفارش [[والدین]] را به [[اولاد]] کرده، بر حسب [[باطن قرآن]]، شامل آن دو است، هر چند بنا بر ظاهر [[آیات]]، آنان (یعنی پیامبر و ولی) أبوین جسمانی شمرده نمیشوند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۰.</ref>. | # [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] در بحثی [[روایی]]، بعد از بیان [[احادیث]] مذکور، میفرماید: آنچه را که از آن خبر دادهاند، مربوط به بطن [[قرآن]] است؛ زیرا همانطور که [[اب]] یا والد، مبدأ [[انسانی]] است برای وجود [[انسان]] و [[تربیت جسمانی]] او، به [[معلم]] و مربی انسان هم برای به کمالرساندنش [[پدر]] خطاب میشوند. پس برای مثل [[پیامبر]]{{صل}} و ولی سزاوار است که [[برترین]] [[درود]] و [[دعا]] فرستاده شود؛ چون آنان برای [[مؤمن]]، پدری هستند که او توسط آنها [[هدایت یافته]]، و آن [[هدایت]]، اقتباس از پرتو [[انوار]] [[علوم]] و معارفش است که در [[قیاس]] با آن، پدر [[جسمانی]] که شأنی جز مبدأ وجودیبودن و [[تربیت جسمانی]] ندارد، چیزی نیست. پس پیامبر{{صل}} و ولی، دو پدریاند که [[آیات قرآنی]] که سفارش [[والدین]] را به [[اولاد]] کرده، بر حسب [[باطن قرآن]]، شامل آن دو است، هر چند بنا بر ظاهر [[آیات]]، آنان (یعنی پیامبر و ولی) أبوین جسمانی شمرده نمیشوند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۰.</ref>. | ||
#همچنین در [[تفسیر نمونه]] به نقل از [[روح المعانی]] و فی ظلال، دو [[حدیث]] ذکر شده که هم فزونی حق [[مادر]] نسبت به حق پدر، و هم اهمیت فوقالعاده حق مادر، در آن [[تأیید]] شده که عیناً [[نقل]] میگردد. در یکی از آن دو [[حدیث]] آمده است که مردی نزد [[رسول خدا]] رفت و عرض کرد: {{متن حدیث|مَنْ أَبَرُّ؟ قَالَ: أُمَّكَ. قَالَ: ثُمَّ | # همچنین در [[تفسیر نمونه]] به نقل از [[روح المعانی]] و فی ظلال، دو [[حدیث]] ذکر شده که هم فزونی حق [[مادر]] نسبت به حق پدر، و هم اهمیت فوقالعاده حق مادر، در آن [[تأیید]] شده که عیناً [[نقل]] میگردد. در یکی از آن دو [[حدیث]] آمده است که مردی نزد [[رسول خدا]] رفت و عرض کرد: {{متن حدیث|مَنْ أَبَرُّ؟ قَالَ: أُمَّكَ. قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ{{ع}}: أُمَّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ أَبَاكَ}}: ای رسول خدا! به چه کسی [[نیکی]] کنم؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد که: بعد از او به چه کسی؟ فرمود: به مادرت. برای سومین بار عرض کرد: بعد از او به چه کسی؟ باز فرمود: به مادرت، و در چهارمین بار وقتی این سؤال را تکرار کرد، گفت: به پدرت<ref>روح المعانی، ج۲۶، ص۱۶.</ref>. | ||
#در حدیث دیگر نیز آمده است که مردی [[مادر]] پیر و [[ناتوان]] خود را بر دوش گرفته بود و به [[طواف]] مشغول بود، در همین هنگام [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و عرض کرد: {{متن حدیث|هل أديت حقها؟}}: آیا [[حق]] مادرم را اینسان ادا کردهام؟ پیامبر{{صل}} در جواب فرمود: {{متن حدیث|لا، ولا بزفرة واحدة}}: نه، حتی یک نفس او را جبران نکردهای<ref>فی ظلال، ج۷، ص۴۱۵.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۳.</ref> | # در حدیث دیگر نیز آمده است که مردی [[مادر]] پیر و [[ناتوان]] خود را بر دوش گرفته بود و به [[طواف]] مشغول بود، در همین هنگام [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و عرض کرد: {{متن حدیث|هل أديت حقها؟}}: آیا [[حق]] مادرم را اینسان ادا کردهام؟ پیامبر{{صل}} در جواب فرمود: {{متن حدیث|لا، ولا بزفرة واحدة}}: نه، حتی یک نفس او را جبران نکردهای<ref>فی ظلال، ج۷، ص۴۱۵.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۳.</ref> | ||
==[[احسان]] و [[تدبّر]] در [[آیات]]== | == [[احسان]] و [[تدبّر]] در [[آیات]] == | ||
===تدبّر در هر [[آیه]] به ترتیب آیات مصحفی=== | === تدبّر در هر [[آیه]] به ترتیب آیات مصحفی === | ||
====احسان عامل اصلی [[ظهور]] [[روحیه]] [[حقشناسی]] و تجلیگاه [[حقپرستی]] است==== | ==== احسان عامل اصلی [[ظهور]] [[روحیه]] [[حقشناسی]] و تجلیگاه [[حقپرستی]] است ==== | ||
{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. [[نیکی]] به [[والدین]] روحیه حقشناسی را از طریق توجه به واسطه هستی خود؛ یعنی والدین، در فرد ظاهر و آن را تقویت مینماید. آثار وضعی آن هم عبارتاند از: | {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. [[نیکی]] به [[والدین]] روحیه حقشناسی را از طریق توجه به واسطه هستی خود؛ یعنی والدین، در فرد ظاهر و آن را تقویت مینماید. آثار وضعی آن هم عبارتاند از: | ||
#والدین با [[عنایت]] به روحیه حقشناسی فرزند، [[ترغیب]] و [[تشویق]] میشوند تا به فعالیت و تحرک بیشتری پرداخته و پرنشاط و با [[امید به آینده]] به محیط [[زندگی]] صفایی خاص بخشند که قهراً نیز [[فرزندان]] از ثمرات آن بهرهمند خواهند شد؛ | # والدین با [[عنایت]] به روحیه حقشناسی فرزند، [[ترغیب]] و [[تشویق]] میشوند تا به فعالیت و تحرک بیشتری پرداخته و پرنشاط و با [[امید به آینده]] به محیط [[زندگی]] صفایی خاص بخشند که قهراً نیز [[فرزندان]] از ثمرات آن بهرهمند خواهند شد؛ | ||
# [[نیکی]] به [[والدین]]، سبب تقویت [[روابط]] [[عاطفی]] و [[محبت]] بیشتر والدین به [[فرزندان]] خواهد شد. این نتیجه، مهمتر و جالبتر از نتیجه اول است؛ | # [[نیکی]] به [[والدین]]، سبب تقویت [[روابط]] [[عاطفی]] و [[محبت]] بیشتر والدین به [[فرزندان]] خواهد شد. این نتیجه، مهمتر و جالبتر از نتیجه اول است؛ | ||
#تأثیر متقابل روابط عاطفی خوب والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر، سبب توسعه و [[رشد]] [[روحیه]] [[حقشناسی]] آنان نسبت به مبدأ هستی به صورت [[حقپرستی]] و [[پرستش]] [[خدای متعال]]، میگردد؛ بدینگونه که انتقال عاطفی مداوم فرزند و والدین، تحرک، [[نشاط]]، [[صفا]]، و [[صمیمیت]] را در محیط [[خانه]] موجب شده و [[زندگی]] را [[شور]] و نشاطی بهشتی میبخشد. [[خوشبینی]] اعضای [[خانواده]] نسبت به یکدیگر، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آنان را به هم افزایش داده و [[امیدواری]] به [[آینده]] را در پی دارد. این امر، نه تنها به زندگی خرّمی میدهد؛ بلکه بهطور وضعی، روحیه حقشناسی را رشد داده و این رشد به نوبه خود سبب میشود که توجه داشتن به مبدأ هستی به صورت پرستش خدای یگانه را نیاز اساسی خویش [[احساس]] کند. این اتفاق از آن جهت است که از یک طرف زمینه آن به طور اساسی فراهم است: {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و از طرف دیگر، تذکرات و یادآوریهای والدین در جهت [[خداشناسی]]، [[توحید]] و پرستش خدای یگانه و لبریز بودن فوقالعاده [[عواطف]] که در نتیجه روابط متقابل در محیط عاطفی [[نیک]] بین والدین و فرزند ایجاد شده، او را به طور اساسی و عمیق به سوی پرستش خدای یگانه سوق میدهد. | # تأثیر متقابل روابط عاطفی خوب والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر، سبب توسعه و [[رشد]] [[روحیه]] [[حقشناسی]] آنان نسبت به مبدأ هستی به صورت [[حقپرستی]] و [[پرستش]] [[خدای متعال]]، میگردد؛ بدینگونه که انتقال عاطفی مداوم فرزند و والدین، تحرک، [[نشاط]]، [[صفا]]، و [[صمیمیت]] را در محیط [[خانه]] موجب شده و [[زندگی]] را [[شور]] و نشاطی بهشتی میبخشد. [[خوشبینی]] اعضای [[خانواده]] نسبت به یکدیگر، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آنان را به هم افزایش داده و [[امیدواری]] به [[آینده]] را در پی دارد. این امر، نه تنها به زندگی خرّمی میدهد؛ بلکه بهطور وضعی، روحیه حقشناسی را رشد داده و این رشد به نوبه خود سبب میشود که توجه داشتن به مبدأ هستی به صورت پرستش خدای یگانه را نیاز اساسی خویش [[احساس]] کند. این اتفاق از آن جهت است که از یک طرف زمینه آن به طور اساسی فراهم است: {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و از طرف دیگر، تذکرات و یادآوریهای والدین در جهت [[خداشناسی]]، [[توحید]] و پرستش خدای یگانه و لبریز بودن فوقالعاده [[عواطف]] که در نتیجه روابط متقابل در محیط عاطفی [[نیک]] بین والدین و فرزند ایجاد شده، او را به طور اساسی و عمیق به سوی پرستش خدای یگانه سوق میدهد. | ||
همزمان با رشد روحیه حقشناسی، [[احسان]] به [[خویشاوندان]]، یتمیان و واماندگان زمینگیر، در [[رفتار]] او نمایان خواهد شد، قوله تعالی: {{متن قرآن|وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ}}؛ زیرا روابط عاطفی والدین و فرزند که دارای ریشهای بدنی و حیاتی است، اگر به طور صحیح رشد کند و به انجام برسد، چون چشمه زلال جوشانی خواهد بود که حاصل آن، نه تنها خرمی و سرسبزی اطراف خود است؛ بلکه نقاط دورتر از منشأ حیاتی خویش را هم سبز و خرم خواهد نمود؛ همچنین نشاطی که در فضای فرحبخش [[احسان]] نسبت به [[والدین]]، [[خویشاوندان]]، [[یتیمان]] و [[بیچارگان]] زمینگیر ایجاد میشود، خوشبرخوردی، [[خوشرویی]] و خوشسخنی با [[مردم]] را آنچنان که [[حق تعالی]] فرموده: {{متن قرآن|وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}}، به ارمغان میآورد؛ سُروری آکنده از [[عشق]] که در پرتو [[حقپرستی]] و [[پرستش]] خدای یگانه، ایجاد شده و او را از روی [[شوق]] و میل، به [[عبادت]] و [[عمل صالح]] وا میدارد: {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ}}<ref>«و نماز را برپا دارید و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۱.</ref> | همزمان با رشد روحیه حقشناسی، [[احسان]] به [[خویشاوندان]]، یتمیان و واماندگان زمینگیر، در [[رفتار]] او نمایان خواهد شد، قوله تعالی: {{متن قرآن|وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ}}؛ زیرا روابط عاطفی والدین و فرزند که دارای ریشهای بدنی و حیاتی است، اگر به طور صحیح رشد کند و به انجام برسد، چون چشمه زلال جوشانی خواهد بود که حاصل آن، نه تنها خرمی و سرسبزی اطراف خود است؛ بلکه نقاط دورتر از منشأ حیاتی خویش را هم سبز و خرم خواهد نمود؛ همچنین نشاطی که در فضای فرحبخش [[احسان]] نسبت به [[والدین]]، [[خویشاوندان]]، [[یتیمان]] و [[بیچارگان]] زمینگیر ایجاد میشود، خوشبرخوردی، [[خوشرویی]] و خوشسخنی با [[مردم]] را آنچنان که [[حق تعالی]] فرموده: {{متن قرآن|وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}}، به ارمغان میآورد؛ سُروری آکنده از [[عشق]] که در پرتو [[حقپرستی]] و [[پرستش]] خدای یگانه، ایجاد شده و او را از روی [[شوق]] و میل، به [[عبادت]] و [[عمل صالح]] وا میدارد: {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ}}<ref>«و نماز را برپا دارید و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۱.</ref> | ||
====احسان زنگار ناشی از [[جنایت]] را میزداید==== | ==== احسان زنگار ناشی از [[جنایت]] را میزداید ==== | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}. در این [[آیه]]، دو معیار کلی [[عدل]] و احسان، عینیت و تحقق خارجی یافته است؛ چنانکه آیه: {{متن قرآن|الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى}}، معیار کلی عدل است، اما بعد از عدل، [[رحمت]] واسعه [[الهی]] احسان را که مرتبه عالیتری از عدل است نیز معیار قرار داده است. تجسّم احسان در اینجا به صورت [[عفو]] از [[قصاص]] و دریافت دیه از جانی عینیّت یافته است: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ}}. اما از آنجا که در ولیّ دم، [[ملکه اخلاقی]] و [[فضیلت]] گذشت از قصاص [[ظهور]] مینماید و جانی را عفو کرده و از روی احسان به دریافت دیه از او [[رضایت]] میدهد؛ سزاوار است جانی هم به او تأسّی کرده و در ازای عفوی که ولی دم درباره قصاص نشان داده، او هم دیه را از روی احسان و با خوبی و [[نیکی]] بپردازد. اثرات این احسان در بین دو [[خانواده]] [[قاتل]] و مقتول، بسیار است، از جمله آنکه با [[اعمال]] [[احسان]] در [[عفو]] از [[قصاص]] و [[رضایت]] به دریافت دیه، [[کینهها]]، خصومتها و کشمکشهایی که در پی آن [[جنایت]] به وجود آمده، از بین رفته و تأثیرات [[سوء]] آن جنایت و تداوم خصمانه آن برای [[آینده]]، از ریشه خشکانیده شده و به [[جامعه]] کشانده نمیشود<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۳.</ref>. | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}. در این [[آیه]]، دو معیار کلی [[عدل]] و احسان، عینیت و تحقق خارجی یافته است؛ چنانکه آیه: {{متن قرآن|الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى}}، معیار کلی عدل است، اما بعد از عدل، [[رحمت]] واسعه [[الهی]] احسان را که مرتبه عالیتری از عدل است نیز معیار قرار داده است. تجسّم احسان در اینجا به صورت [[عفو]] از [[قصاص]] و دریافت دیه از جانی عینیّت یافته است: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ}}. اما از آنجا که در ولیّ دم، [[ملکه اخلاقی]] و [[فضیلت]] گذشت از قصاص [[ظهور]] مینماید و جانی را عفو کرده و از روی احسان به دریافت دیه از او [[رضایت]] میدهد؛ سزاوار است جانی هم به او تأسّی کرده و در ازای عفوی که ولی دم درباره قصاص نشان داده، او هم دیه را از روی احسان و با خوبی و [[نیکی]] بپردازد. اثرات این احسان در بین دو [[خانواده]] [[قاتل]] و مقتول، بسیار است، از جمله آنکه با [[اعمال]] [[احسان]] در [[عفو]] از [[قصاص]] و [[رضایت]] به دریافت دیه، [[کینهها]]، خصومتها و کشمکشهایی که در پی آن [[جنایت]] به وجود آمده، از بین رفته و تأثیرات [[سوء]] آن جنایت و تداوم خصمانه آن برای [[آینده]]، از ریشه خشکانیده شده و به [[جامعه]] کشانده نمیشود<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۳.</ref>. | ||
====احسان عامل اساسی [[سلامت روان]] در هنگام [[طلاق]]==== | ==== احسان عامل اساسی [[سلامت روان]] در هنگام [[طلاق]] ==== | ||
احسان به عنوان یک عامل اساسی موجب سلامت روان زوج و زوجهای است که متارکه را بر استمرار زوجیت ترجیح میدهند: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}. تسریح به احسان، [[حدود الهی]] است و هر که از این حدود [[تجاوز]] کند، [[ظالم]] و [[ستمکار]] است: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}. | احسان به عنوان یک عامل اساسی موجب سلامت روان زوج و زوجهای است که متارکه را بر استمرار زوجیت ترجیح میدهند: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}. تسریح به احسان، [[حدود الهی]] است و هر که از این حدود [[تجاوز]] کند، [[ظالم]] و [[ستمکار]] است: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}. | ||
بنابراین تسریح به احسان، نقطه مقابل و [[مخالف]] [[ظلم]] قرار دارد؛ بدین معنا که احسان در [[آیه شریفه]] جنبه [[عینی]] و [[حقیقی]] اعطا و [[بخشش]] است؛ یعنی زوج آنچه را به عنوان مهریه و یا [[هدیه]] به همسرش بخشیده: {{متن قرآن|مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا}}، درصدد دریافت آن برنیاید؛ چرا که آن [[زن]] در زمانیکه به زوجیت او در آمد، سرمایهاش را در [[اختیار]] وی گذاشت و حالا که آنها دارند از هم جدا میشوند، ظالمانه خواهد بود هنگامی که زن سرمایهاش را از دست داده، ما به ازایی مادی در اختیار نداشته باشد. این ما به ازای مادی، [[تعادل]] [[روانی]] زن را [[حفظ]] کرده و در نتیجه، او برای ادامه مطلوب زندگیاش در آینده، دارای سلامت روان خواهد بود. از طرف دیگر، زوج هم که همسری را [[انتخاب]] کرده و بعد از مدتی [[زندگی]] [[زناشویی]]، متارکه را به [[صلاح]] خود دانسته، برای آنکه مورد ملامت وجدانش قرار نگیرد و عامل [[ظلم و ستم]] به [[همسر]] مطلقهاش محسوب نشود، لازم است مهریه او را بپردازد؛ زیرا با این پرداخت، دیگر وجدانش او را هیچ [[سرزنش]] نمیکند که: چرا [[اقدام]] به انتخاب همسری نمودی که حالا بعد از گذشت مدتی [[زندگی]] [[زناشویی]] با او و پس از، از بینبردن [[سرمایه]] اولیهاش، داری رهایش میکنی؟ و این عدم [[مؤاخذه]] و ملامت [[وجدان]] در [[آینده]]، موجب [[سلامت روان]] او خواهد شد<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۳.</ref>. | بنابراین تسریح به احسان، نقطه مقابل و [[مخالف]] [[ظلم]] قرار دارد؛ بدین معنا که احسان در [[آیه شریفه]] جنبه [[عینی]] و [[حقیقی]] اعطا و [[بخشش]] است؛ یعنی زوج آنچه را به عنوان مهریه و یا [[هدیه]] به همسرش بخشیده: {{متن قرآن|مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا}}، درصدد دریافت آن برنیاید؛ چرا که آن [[زن]] در زمانیکه به زوجیت او در آمد، سرمایهاش را در [[اختیار]] وی گذاشت و حالا که آنها دارند از هم جدا میشوند، ظالمانه خواهد بود هنگامی که زن سرمایهاش را از دست داده، ما به ازایی مادی در اختیار نداشته باشد. این ما به ازای مادی، [[تعادل]] [[روانی]] زن را [[حفظ]] کرده و در نتیجه، او برای ادامه مطلوب زندگیاش در آینده، دارای سلامت روان خواهد بود. از طرف دیگر، زوج هم که همسری را [[انتخاب]] کرده و بعد از مدتی [[زندگی]] [[زناشویی]]، متارکه را به [[صلاح]] خود دانسته، برای آنکه مورد ملامت وجدانش قرار نگیرد و عامل [[ظلم و ستم]] به [[همسر]] مطلقهاش محسوب نشود، لازم است مهریه او را بپردازد؛ زیرا با این پرداخت، دیگر وجدانش او را هیچ [[سرزنش]] نمیکند که: چرا [[اقدام]] به انتخاب همسری نمودی که حالا بعد از گذشت مدتی [[زندگی]] [[زناشویی]] با او و پس از، از بینبردن [[سرمایه]] اولیهاش، داری رهایش میکنی؟ و این عدم [[مؤاخذه]] و ملامت [[وجدان]] در [[آینده]]، موجب [[سلامت روان]] او خواهد شد<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۳.</ref>. | ||
====[[احسان]] به عنوان احسان مبرای از هر نوع شائبهای به خصوص [[تظاهر]] و ریاکاری است==== | ==== [[احسان]] به عنوان احسان مبرای از هر نوع شائبهای به خصوص [[تظاهر]] و ریاکاری است ==== | ||
{{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}. این [[آیه]] هر چند با اشتمال بر: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از لحاظ [[عاطفی]] و زیر بنایی، نظیر: {{متن قرآن|لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} است، اما یک نکته بسیار ظریف و [[معجزهآسا]] در ذیل آن برای ماهیت احسان وجود دارد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}. مفاد این ذیل آن است که [[انسانی]] که «[[مختال]] فخور» است، احسان او یا اصلاً احسان نیست و یا فاقد آن [[فضیلت]] است؛ زیرا احسان فضیلتی است که سبب کمال [[انسان]] میشود و احسان انسان مختال فخور، نه تنها سبب کمال او نمیشود، بلکه [[نقص]] او را فزونی میبخشد؛ چون احسانی سبب کمال میشود که در جهت رضای حضرت حق جلّ و علا باشد، اما احسانی که از انسان مختال فخور سر میزند، در جهت رضای مختالیت و یا فخوریت اوست. | {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}. این [[آیه]] هر چند با اشتمال بر: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از لحاظ [[عاطفی]] و زیر بنایی، نظیر: {{متن قرآن|لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} است، اما یک نکته بسیار ظریف و [[معجزهآسا]] در ذیل آن برای ماهیت احسان وجود دارد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}. مفاد این ذیل آن است که [[انسانی]] که «[[مختال]] فخور» است، احسان او یا اصلاً احسان نیست و یا فاقد آن [[فضیلت]] است؛ زیرا احسان فضیلتی است که سبب کمال [[انسان]] میشود و احسان انسان مختال فخور، نه تنها سبب کمال او نمیشود، بلکه [[نقص]] او را فزونی میبخشد؛ چون احسانی سبب کمال میشود که در جهت رضای حضرت حق جلّ و علا باشد، اما احسانی که از انسان مختال فخور سر میزند، در جهت رضای مختالیت و یا فخوریت اوست. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۲: | ||
«مختال فخور» کسی است که خود را بزرگ پنداشته و بر خود [[فخر]] میکند و بر دیگران [[تکبر]] و [[فخرفروشی]] میکند. پس او هم خود را بزرگ میبیند و هم این بزرگی خیالی را که در خود دیده، بر دیگران عرضه میکند و این دو، [[مخالف]] و مقابل احساناند. مختال فخور، با این [[رذیله]] [[اخلاقی]] که در خود دارد یا [[اهل]] احسان نیست؛ زیرا احسان فضیلتی است در مرتبه بالاتر از [[عدل]] و این در حالی است که «مختال فخور» از [[عدالت]] به دور است و یا اگر هم بخششی از او ملاحظه شود، احسان بر آن صادق نیست؛ چرا که او با این [[بخشش]] میخواهد یا مختال بودن را برای خود [[حدیث]] نفس نموده و با این [[خیال]] [[باطل]] [[دل]] خوش کند و یا فخور بودن را به نمایش گذارد. از اینرو با توجه به ذیل [[آیه شریفه]] درمییابیم که [[احسان]] باید بدون شائبه و به دور از هر نوع [[تظاهر]] و [[ریا]] و [[ناب]] و [[خالص]] باشد تا هم کیفیت فعل آن [[محبوب]] [[حضرت حق]] عزوجل شود و هم اثر وضعی آن، موجب تعالی [[اخلاقی]] و [[رشد فضایل]] در [[انسان]] گردد<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۴.</ref>. | «مختال فخور» کسی است که خود را بزرگ پنداشته و بر خود [[فخر]] میکند و بر دیگران [[تکبر]] و [[فخرفروشی]] میکند. پس او هم خود را بزرگ میبیند و هم این بزرگی خیالی را که در خود دیده، بر دیگران عرضه میکند و این دو، [[مخالف]] و مقابل احساناند. مختال فخور، با این [[رذیله]] [[اخلاقی]] که در خود دارد یا [[اهل]] احسان نیست؛ زیرا احسان فضیلتی است در مرتبه بالاتر از [[عدل]] و این در حالی است که «مختال فخور» از [[عدالت]] به دور است و یا اگر هم بخششی از او ملاحظه شود، احسان بر آن صادق نیست؛ چرا که او با این [[بخشش]] میخواهد یا مختال بودن را برای خود [[حدیث]] نفس نموده و با این [[خیال]] [[باطل]] [[دل]] خوش کند و یا فخور بودن را به نمایش گذارد. از اینرو با توجه به ذیل [[آیه شریفه]] درمییابیم که [[احسان]] باید بدون شائبه و به دور از هر نوع [[تظاهر]] و [[ریا]] و [[ناب]] و [[خالص]] باشد تا هم کیفیت فعل آن [[محبوب]] [[حضرت حق]] عزوجل شود و هم اثر وضعی آن، موجب تعالی [[اخلاقی]] و [[رشد فضایل]] در [[انسان]] گردد<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۴.</ref>. | ||
====احسانی که بخواهند با پشتوانه [[سوگند]] آن را [[اثبات]] کنند، احسان [[حقیقی]] نیست==== | ==== احسانی که بخواهند با پشتوانه [[سوگند]] آن را [[اثبات]] کنند، احسان [[حقیقی]] نیست ==== | ||
{{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}. در آیه شریفه، مفردات مقدم بر احسان، غیر احسانی بودن احسان آنان را معلوم میکند؛ زیرا فعلی که مبتنی بر احسان [[راستین]] و برای رضای [[حق تعالی]] بوده و از روی [[ملکات]] عالی اخلاقی انجام گیرد، فضیلتی است که خود، مرکز [[نور]] بوده و تشعشع [[نورانیت]] آن نمایان است و نیازی به بیان ندارد، آن هم بیانی که پیچیده در سوگند باشد: {{متن قرآن|ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}. در نتیجه، بُعد دیگری از احسان معلوم میشود؛ اینکه احسان راستین نیازی به بیان نداشته و فعلیت آن در تمام [[شؤون]]، نمایانگر آن است<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۵.</ref>. | {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}. در آیه شریفه، مفردات مقدم بر احسان، غیر احسانی بودن احسان آنان را معلوم میکند؛ زیرا فعلی که مبتنی بر احسان [[راستین]] و برای رضای [[حق تعالی]] بوده و از روی [[ملکات]] عالی اخلاقی انجام گیرد، فضیلتی است که خود، مرکز [[نور]] بوده و تشعشع [[نورانیت]] آن نمایان است و نیازی به بیان ندارد، آن هم بیانی که پیچیده در سوگند باشد: {{متن قرآن|ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}. در نتیجه، بُعد دیگری از احسان معلوم میشود؛ اینکه احسان راستین نیازی به بیان نداشته و فعلیت آن در تمام [[شؤون]]، نمایانگر آن است<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۵.</ref>. | ||
====[[تعقل]] در امور، به عمل رنگ احسان میدهد==== | ==== [[تعقل]] در امور، به عمل رنگ احسان میدهد ==== | ||
قوله تعالی: {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}، در آیه شریفه، [[احسان به والدین]]، بعد از [[نهی]] از [[شرک به پروردگار]] یکتا بیان شده است؛ همچنان که پیش از این گذشت، احسان به والدین، نشانه [[روحیه]] [[حقشناسی]] است و تقویت و [[تکامل]] و توسعه آن، موجب [[ظهور]] روحیه [[حقپرستی]] میشود که تجلی آن، [[اعتقاد به توحید]]، [[پرستش]] [[خدای عزوجل]] و عمل به [[اوامر و نواهی]] اوست. [[رشد]] و توسعه [[روحیه]] [[حقپرستی]]، در پرتو [[اعتقاد به توحید]] و عمل به [[اوامر و نواهی]]، در سایه [[تعقل]] انجام میپذیرد. در این حالت است که فرد [[احسان]] خود را پرتوی از احسان و [[رحمت]] [[حق]] میداند و بر آن است که رحمت واسعه حق به همه، از جمله به فرزندانش، روزی میرساند. از اینرو، نه تنها از روی [[فقر]] و [[تنگدستی]] به [[فرزندان]] آسیبی نمیرساند، بلکه نسبت به آنان، عاطفه مهر و [[محبت]] را که امری [[فطری]] و [[الهی]] است، [[اعمال]] میکند: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}. | قوله تعالی: {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}، در آیه شریفه، [[احسان به والدین]]، بعد از [[نهی]] از [[شرک به پروردگار]] یکتا بیان شده است؛ همچنان که پیش از این گذشت، احسان به والدین، نشانه [[روحیه]] [[حقشناسی]] است و تقویت و [[تکامل]] و توسعه آن، موجب [[ظهور]] روحیه [[حقپرستی]] میشود که تجلی آن، [[اعتقاد به توحید]]، [[پرستش]] [[خدای عزوجل]] و عمل به [[اوامر و نواهی]] اوست. [[رشد]] و توسعه [[روحیه]] [[حقپرستی]]، در پرتو [[اعتقاد به توحید]] و عمل به [[اوامر و نواهی]]، در سایه [[تعقل]] انجام میپذیرد. در این حالت است که فرد [[احسان]] خود را پرتوی از احسان و [[رحمت]] [[حق]] میداند و بر آن است که رحمت واسعه حق به همه، از جمله به فرزندانش، روزی میرساند. از اینرو، نه تنها از روی [[فقر]] و [[تنگدستی]] به [[فرزندان]] آسیبی نمیرساند، بلکه نسبت به آنان، عاطفه مهر و [[محبت]] را که امری [[فطری]] و [[الهی]] است، [[اعمال]] میکند: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۲: | ||
به طور کلی [[فضایل]] و [[رذایل]] دو معیار متضادند و [[ظهور]] و وسعت یکی، سبب دور شدن و محو دیگری است. اما در مورد کشتن دیگران، آنچه [[حق]] و [[عدل]] اقتضای آن را دارد و در توسعه [[فضایل اخلاقی]] در [[جامعه]] هم بدان سفارش شده، عاقلانه آن است که [[قاتل]] کشته شود. این کشتن، نه در [[حریم]] [[احسان]] و نه در حریم ضد آن قرار دارد، بلکه در دایره [[عدالت]] است: {{متن قرآن|فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً}}<ref>«و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۶.</ref> | به طور کلی [[فضایل]] و [[رذایل]] دو معیار متضادند و [[ظهور]] و وسعت یکی، سبب دور شدن و محو دیگری است. اما در مورد کشتن دیگران، آنچه [[حق]] و [[عدل]] اقتضای آن را دارد و در توسعه [[فضایل اخلاقی]] در [[جامعه]] هم بدان سفارش شده، عاقلانه آن است که [[قاتل]] کشته شود. این کشتن، نه در [[حریم]] [[احسان]] و نه در حریم ضد آن قرار دارد، بلکه در دایره [[عدالت]] است: {{متن قرآن|فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً}}<ref>«و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۶.</ref> | ||
====[[نیت]] [[الهی]] و [[پسندیده]] به عمل رنگ احسان میدهد==== | ==== [[نیت]] [[الهی]] و [[پسندیده]] به عمل رنگ احسان میدهد ==== | ||
{{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>. در این [[آیه شریفه]] [[تابعیت]] و [[پیروی]] با قید احسان بیان شده: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}. این احسان، چگونه احسانی است؟ با اندکی [[تدبّر]] در مییابیم که: پیشیگیرندگان در [[مهاجرت]] و پیشیگیرندگان از [[انصار]]، خود را از هر چیزی که [[حاکم]] بر محیط [[جاهلیت]] و [[عصبیت]] قبیلهای، [[اعتقادی]] و [[خرافی]] [[اعراب]] [[زمان جاهلیت]] بوده، [[رهایی]] داده و با عزمی [[راسخ]] و با [[بصیرت]] و [[تعقل]] از آن جدا شده و به [[نبوت]] [[پیامبر]] به و [[توحید]] [[خدای متعال]] و [[بعثت]] [[روز رستاخیز]] [[ایمان]] آوردهاند. در نتیجه، در همه [[اعمال]] و نیات خود، تنها یک چیز را در نظر میگرفتند و آن رضای [[حق تعالی]] بود، آن هم از روی [[خلوص]] بدون هر گونه شایبه [[دنیوی]]. لذا این [[احسان]]، بُعد دیگری از احسان را روشن میکند، و آن [[پیروی]] از [[مهاجرین]] و [[انصار]] پیشیگیرنده است، به گونهای که براساس رضای [[حق]] و از روی خلوص محض باشد<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷.</ref>. | {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>. در این [[آیه شریفه]] [[تابعیت]] و [[پیروی]] با قید احسان بیان شده: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}. این احسان، چگونه احسانی است؟ با اندکی [[تدبّر]] در مییابیم که: پیشیگیرندگان در [[مهاجرت]] و پیشیگیرندگان از [[انصار]]، خود را از هر چیزی که [[حاکم]] بر محیط [[جاهلیت]] و [[عصبیت]] قبیلهای، [[اعتقادی]] و [[خرافی]] [[اعراب]] [[زمان جاهلیت]] بوده، [[رهایی]] داده و با عزمی [[راسخ]] و با [[بصیرت]] و [[تعقل]] از آن جدا شده و به [[نبوت]] [[پیامبر]] به و [[توحید]] [[خدای متعال]] و [[بعثت]] [[روز رستاخیز]] [[ایمان]] آوردهاند. در نتیجه، در همه [[اعمال]] و نیات خود، تنها یک چیز را در نظر میگرفتند و آن رضای [[حق تعالی]] بود، آن هم از روی [[خلوص]] بدون هر گونه شایبه [[دنیوی]]. لذا این [[احسان]]، بُعد دیگری از احسان را روشن میکند، و آن [[پیروی]] از [[مهاجرین]] و [[انصار]] پیشیگیرنده است، به گونهای که براساس رضای [[حق]] و از روی خلوص محض باشد<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷.</ref>. | ||
====احسان محور اصلی [[فضیلت]]==== | ==== احسان محور اصلی [[فضیلت]] ==== | ||
{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. این [[آیه شریفه]]، مراتب فضیلت [[اخلاقی]] احسان و جلوههایی از آن را بر شمرده است. در اینجا در قالب [[اثبات]] یا [[نفی]] به [[تدبر]] در آن میپردازیم: [[خدای متعال]] به [[عدالت]]، احسان و [[بخشش]] به [[خویشاوندان]]، امر میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى}}. عدالت، فضیلتی است لازم، و سبب دوام و بقای جریان [[امور اجتماعی]] و فردی میگردد و احسان، فضیلتی است [[برتر]] از عدالت که به آن رنگ [[عاطفی]] داده و آن را درخشان، باطراوت و [[زیبا]] میکند. ایتاء ذیالقربی، احسان را با بخشش [[عینی]] محقق میسازد. همچنین احسان برای توسعه و کمال خود، باید با اضدادش [[مبارزه]] کند. از اینروست که [[فحشا]]، منکر و [[بغی]] که از اضداد احسان است، مورد [[نهی]] [[خدای عزوجل]] قرار گرفته است: {{متن قرآن|وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ}}؛ چرا که برای تحقق آن [[فضایل]] و توسعهاش، باید از بروز فحشا، منکر و بغی جلوگیری نمود. سخن آخر اینکه [[خدای سبحان]] [[آدمی]] را در لسان امر به سه فضیلت: [[عدل]]، احسان و بخشش به خویشاوندان و در لسان نهی از سه [[رذیله]]: فحشا، منکر و بغی [[موعظه]] نموده است: {{متن قرآن|يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}} که موعظه [[پروردگار متعال]] شفای سینههای ([[بیمار]]) همه [[مردم]] بوده و [[هدایت]] و [[رحمت]] است برای [[مؤمنان]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۸.</ref> | {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. این [[آیه شریفه]]، مراتب فضیلت [[اخلاقی]] احسان و جلوههایی از آن را بر شمرده است. در اینجا در قالب [[اثبات]] یا [[نفی]] به [[تدبر]] در آن میپردازیم: [[خدای متعال]] به [[عدالت]]، احسان و [[بخشش]] به [[خویشاوندان]]، امر میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى}}. عدالت، فضیلتی است لازم، و سبب دوام و بقای جریان [[امور اجتماعی]] و فردی میگردد و احسان، فضیلتی است [[برتر]] از عدالت که به آن رنگ [[عاطفی]] داده و آن را درخشان، باطراوت و [[زیبا]] میکند. ایتاء ذیالقربی، احسان را با بخشش [[عینی]] محقق میسازد. همچنین احسان برای توسعه و کمال خود، باید با اضدادش [[مبارزه]] کند. از اینروست که [[فحشا]]، منکر و [[بغی]] که از اضداد احسان است، مورد [[نهی]] [[خدای عزوجل]] قرار گرفته است: {{متن قرآن|وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ}}؛ چرا که برای تحقق آن [[فضایل]] و توسعهاش، باید از بروز فحشا، منکر و بغی جلوگیری نمود. سخن آخر اینکه [[خدای سبحان]] [[آدمی]] را در لسان امر به سه فضیلت: [[عدل]]، احسان و بخشش به خویشاوندان و در لسان نهی از سه [[رذیله]]: فحشا، منکر و بغی [[موعظه]] نموده است: {{متن قرآن|يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}} که موعظه [[پروردگار متعال]] شفای سینههای ([[بیمار]]) همه [[مردم]] بوده و [[هدایت]] و [[رحمت]] است برای [[مؤمنان]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۸.</ref> | ||
====در [[احسان]]، شاخصِ مهم و [[پایدار]]، قول [[قرآن کریم]] است==== | ==== در [[احسان]]، شاخصِ مهم و [[پایدار]]، قول [[قرآن کریم]] است ==== | ||
{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان افّ مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. [[خدای متعال]] در این [[آیه شریفه]] بعد از [[دستور]] به [[پرستش]] [[پروردگار]] [[یکتا]]، امر به [[احسان به والدین]] میکند: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}. در اینکه این احسان، چه نوع احسانی است، پیش از این در [[روایت]] ابیولاد از قول [[امام صادق]]{{ع}} دانستیم که این احسان [[مصاحبت]] [[نیکو]] با آنان است، و اینکه اگر چیزی را خواستند، نیاز آنان برآورده شود، بیآنکه بر آنان [[سختگیری]] گردد. لذا آنجا که برآوردن نیاز آنان مطرح میشود، خواه آن نیاز مربوط به برطرف نمودن حوایج مادی آنان باشد و خواه رفع نیاز مادی به همراه [[مراقبت]] و نگهداری؛ نیازی که به خاطر زمینگیر شدن بر اثر فرتوت شدن و [[پیری]]، بدان دچار شدهاند، لازم است با آنان نیکو مصاحبت شود. بهخصوص باید توجه داشت که با [[توسل]] به [[عنایت]] خدای متعال و [[استمداد]] از او و با [[صبر]] و [[شکیبایی]] باید [[سختی]] طاقتفرسای مراقبت از آنان را که در حال زمینگیر شدناند را [[تحمل]] نمود. همینطور باید مواظب بود که به هنگام مراقبت، سخنان تند و نیشداری از زبان خارج نشود: {{متن قرآن|فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ}}؛ چرا که آنان در حال [[پیری]]، بسیار حساس و زود رنجاند: {{متن قرآن|وَلَا تَنْهَرْهُمَا}}. این [[مراقبت]] و برآوردن [[حاجت]] باید با [[احتراز]] از منتگذاری باشد: {{متن قرآن|لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى}}<ref>«صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>، بلکه مواظبت، نگهداری و رفع نیازهای آنان باید قرین با [[مصاحبت]] [[نیکو]] و سخنان خوش و دلنشین شود تا فرتوتی و زمینگیری را بر آنان تسلّی دهد: {{متن قرآن|وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۹.</ref>. | {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان افّ مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. [[خدای متعال]] در این [[آیه شریفه]] بعد از [[دستور]] به [[پرستش]] [[پروردگار]] [[یکتا]]، امر به [[احسان به والدین]] میکند: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}. در اینکه این احسان، چه نوع احسانی است، پیش از این در [[روایت]] ابیولاد از قول [[امام صادق]]{{ع}} دانستیم که این احسان [[مصاحبت]] [[نیکو]] با آنان است، و اینکه اگر چیزی را خواستند، نیاز آنان برآورده شود، بیآنکه بر آنان [[سختگیری]] گردد. لذا آنجا که برآوردن نیاز آنان مطرح میشود، خواه آن نیاز مربوط به برطرف نمودن حوایج مادی آنان باشد و خواه رفع نیاز مادی به همراه [[مراقبت]] و نگهداری؛ نیازی که به خاطر زمینگیر شدن بر اثر فرتوت شدن و [[پیری]]، بدان دچار شدهاند، لازم است با آنان نیکو مصاحبت شود. بهخصوص باید توجه داشت که با [[توسل]] به [[عنایت]] خدای متعال و [[استمداد]] از او و با [[صبر]] و [[شکیبایی]] باید [[سختی]] طاقتفرسای مراقبت از آنان را که در حال زمینگیر شدناند را [[تحمل]] نمود. همینطور باید مواظب بود که به هنگام مراقبت، سخنان تند و نیشداری از زبان خارج نشود: {{متن قرآن|فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ}}؛ چرا که آنان در حال [[پیری]]، بسیار حساس و زود رنجاند: {{متن قرآن|وَلَا تَنْهَرْهُمَا}}. این [[مراقبت]] و برآوردن [[حاجت]] باید با [[احتراز]] از منتگذاری باشد: {{متن قرآن|لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى}}<ref>«صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>، بلکه مواظبت، نگهداری و رفع نیازهای آنان باید قرین با [[مصاحبت]] [[نیکو]] و سخنان خوش و دلنشین شود تا فرتوتی و زمینگیری را بر آنان تسلّی دهد: {{متن قرآن|وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۹.</ref>. | ||
====[[احسان به والدین]] از دیدگاه [[انگیزه]] [[حیات دنیوی]] و با توجه به [[فلسفه]] آن، [[عدالت]] است==== | ==== [[احسان به والدین]] از دیدگاه [[انگیزه]] [[حیات دنیوی]] و با توجه به [[فلسفه]] آن، [[عدالت]] است ==== | ||
{{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. در این [[آیه شریفه]]، بعد از آنکه به [[انسان]] توصیه شد به [[والدین]] [[احسان]] کند، فلسفه این احسان هم بیان گردیده است. [[مادر]] مستقیم و بدون واسطه، سیماه درد و [[رنج]] بارداری، زایمان و شیردادن فرزند را [[تحمل]] کرده: {{متن قرآن|حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا}}، آیا میتوان در شرایط عادی برای تحمل یکساعته این درد و رنج، اجری در نظر گرفت؟ اگر [[تحمل]] این درد و [[رنج]] با [[طیب]] خاطر و از روی [[محبت]]، سیماه به طول انجامد، آیا میتوان در برابر این همه [[ایثار]]، پاداشی در خور برای آن در نظر گرفت؟ در پاسخ باید گفت: خیر و لذا نقل کردهاند مردی که با بردوشگیری مادر [[ناتوان]] خود، به [[طواف]] [[خانه خدا]] مشغول بود، با همین وضعیت، [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و گفت: {{عربی|هل أديت حقها}}: آیا اینگونه، [[حق]] مادرم را ادا نمودهام؟ پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لا، و لا بزفرة واحدة}}: «نه، حتی یک نفس او را هم جبران نکردهای»<ref>تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۳۳، به نقل از تفسیر فی الظلال.</ref>. | {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. در این [[آیه شریفه]]، بعد از آنکه به [[انسان]] توصیه شد به [[والدین]] [[احسان]] کند، فلسفه این احسان هم بیان گردیده است. [[مادر]] مستقیم و بدون واسطه، سیماه درد و [[رنج]] بارداری، زایمان و شیردادن فرزند را [[تحمل]] کرده: {{متن قرآن|حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا}}، آیا میتوان در شرایط عادی برای تحمل یکساعته این درد و رنج، اجری در نظر گرفت؟ اگر [[تحمل]] این درد و [[رنج]] با [[طیب]] خاطر و از روی [[محبت]]، سیماه به طول انجامد، آیا میتوان در برابر این همه [[ایثار]]، پاداشی در خور برای آن در نظر گرفت؟ در پاسخ باید گفت: خیر و لذا نقل کردهاند مردی که با بردوشگیری مادر [[ناتوان]] خود، به [[طواف]] [[خانه خدا]] مشغول بود، با همین وضعیت، [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و گفت: {{عربی|هل أديت حقها}}: آیا اینگونه، [[حق]] مادرم را ادا نمودهام؟ پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لا، و لا بزفرة واحدة}}: «نه، حتی یک نفس او را هم جبران نکردهای»<ref>تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۳۳، به نقل از تفسیر فی الظلال.</ref>. | ||
به دنبال آن همه ایثار، [[والدین]] چقدر باید نسبت به فرزند خود بعد از سیماهگی، رنج، [[غصه]] و [[مصیبت]] [[زندگی]] را در [[راه رشد]] و [[تربیت]] او بر خود هموار کنند تا او به چهلسالگی برسد: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً}} و از لحاظ [[بلوغ عقلی]] و [[عقیدتی]] این کمال را حاصل کند که از پروردگارش بخواهد به او [[توفیق]] بهجا آوردن [[شکر]] نعمتهایی را بدهد که به او و به والدینش [[عطا]] شده: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ}} و از پروردگارش بخواهد عمل صالحی را روزی او گرداند که مورد رضای اوست: {{متن قرآن|وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ}} و در زمینه [[روابط]] متقابل [[عاطفی]] والدین و فرزند از لحاظ مهر و محبت آنقدر [[غنی]] و لبریز از عاطفه محبت شود که از پروردگارش برای جگرگوشهگانش [[دعای خیر]] کند: {{متن قرآن|وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي}} و در سایه روابط [[پسندیده]] عاطفی والدین و فرزند و [[رشد]] [[حقشناسی]] در جهت [[حقپرستی]]، به آن [[درجه]] از کمال برسد که [[توبه]] کرده و [[تسلیم]] مطلق حق گردد: {{متن قرآن|إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۹.</ref>. | به دنبال آن همه ایثار، [[والدین]] چقدر باید نسبت به فرزند خود بعد از سیماهگی، رنج، [[غصه]] و [[مصیبت]] [[زندگی]] را در [[راه رشد]] و [[تربیت]] او بر خود هموار کنند تا او به چهلسالگی برسد: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً}} و از لحاظ [[بلوغ عقلی]] و [[عقیدتی]] این کمال را حاصل کند که از پروردگارش بخواهد به او [[توفیق]] بهجا آوردن [[شکر]] نعمتهایی را بدهد که به او و به والدینش [[عطا]] شده: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ}} و از پروردگارش بخواهد عمل صالحی را روزی او گرداند که مورد رضای اوست: {{متن قرآن|وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ}} و در زمینه [[روابط]] متقابل [[عاطفی]] والدین و فرزند از لحاظ مهر و محبت آنقدر [[غنی]] و لبریز از عاطفه محبت شود که از پروردگارش برای جگرگوشهگانش [[دعای خیر]] کند: {{متن قرآن|وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي}} و در سایه روابط [[پسندیده]] عاطفی والدین و فرزند و [[رشد]] [[حقشناسی]] در جهت [[حقپرستی]]، به آن [[درجه]] از کمال برسد که [[توبه]] کرده و [[تسلیم]] مطلق حق گردد: {{متن قرآن|إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۹.</ref>. | ||
====[[پاداش]] [[احسان]] در [[دنیا]]، احسان در [[جهان آخرت]] است==== | ==== [[پاداش]] [[احسان]] در [[دنیا]]، احسان در [[جهان آخرت]] است ==== | ||
{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref>، [[آیه شریفه]] در صدد بیان مراتب [[احسان]] در احسان مقدم و احسان [[تالی]] است. از آنجا که [[حقیقت]] احسان، بخشیدن به بیش از آنچه بر او لازم است، و یا دریافتکردن کمتر از آنچه [[حق]] اوست، بوده، پس در برابر احسان، لازم است بخششی انجام شود که در مرتبه عالیتری است، و اگر معادل باشد، دومی را احسان نگویند، بلکه آن را تجلّیگاه [[عدالت]] خوانند. لذا اگر بنا باشد کسی جزای احسان کس دیگر را با احسان پاسخ گوید، باید احسان او در مرتبه و فضلی بالاتر از احسان نخست باشد. آیه شریفه جزای احسان کسی را عنوان میکند که در [[دنیا]] دارای [[فضیلت]] احسان است و بیان میدارد که جزادهنده او [[خدای متعال]] است که در [[آخرت]] جزای [[حقیقی]] او را خواهد داد؛ چنانکه در این [[جهان]] نیز او را به [[پاداش]] وضعیاش میرساند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره هود، آیه ۱۱۵.</ref>، {{متن قرآن|لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ}}<ref>«برای کسانی که در این جهان، نیکی ورزند نیکی خواهد بود» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ}}<ref>«برای آنان که نکویی کردند، نیکوترین پاداش و افزون بر آن است» سوره یونس، آیه ۲۶.</ref>. | {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref>، [[آیه شریفه]] در صدد بیان مراتب [[احسان]] در احسان مقدم و احسان [[تالی]] است. از آنجا که [[حقیقت]] احسان، بخشیدن به بیش از آنچه بر او لازم است، و یا دریافتکردن کمتر از آنچه [[حق]] اوست، بوده، پس در برابر احسان، لازم است بخششی انجام شود که در مرتبه عالیتری است، و اگر معادل باشد، دومی را احسان نگویند، بلکه آن را تجلّیگاه [[عدالت]] خوانند. لذا اگر بنا باشد کسی جزای احسان کس دیگر را با احسان پاسخ گوید، باید احسان او در مرتبه و فضلی بالاتر از احسان نخست باشد. آیه شریفه جزای احسان کسی را عنوان میکند که در [[دنیا]] دارای [[فضیلت]] احسان است و بیان میدارد که جزادهنده او [[خدای متعال]] است که در [[آخرت]] جزای [[حقیقی]] او را خواهد داد؛ چنانکه در این [[جهان]] نیز او را به [[پاداش]] وضعیاش میرساند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره هود، آیه ۱۱۵.</ref>، {{متن قرآن|لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ}}<ref>«برای کسانی که در این جهان، نیکی ورزند نیکی خواهد بود» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ}}<ref>«برای آنان که نکویی کردند، نیکوترین پاداش و افزون بر آن است» سوره یونس، آیه ۲۶.</ref>. | ||
درباره این [[آیه]] از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، [[روایت]] شده که {{متن قرآن|الْحُسْنَى}} [[بهشت]] بوده و {{متن قرآن|زِيَادَةٌ}} هم همان دنیاست. همچنین از [[امام باقر]]{{ع}} روایت شده که {{متن قرآن|الْحُسْنَى}} بهشت بوده و {{متن قرآن|زِيَادَةٌ}} نیز دنیاست؛ بدین معنا که آنچه را خدای متعال در دنیا به آنان اعطا نموده، در آخرت به حساب نمیآورد و در [[جهان آخرت]]، [[پاداش دنیا]] و آخرت را برای آنان جمع مینماید<ref>برهان، ص۴۵۷؛ نورالثقلین، ج۲، ص۳۰۱.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۱.</ref> | درباره این [[آیه]] از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، [[روایت]] شده که {{متن قرآن|الْحُسْنَى}} [[بهشت]] بوده و {{متن قرآن|زِيَادَةٌ}} هم همان دنیاست. همچنین از [[امام باقر]]{{ع}} روایت شده که {{متن قرآن|الْحُسْنَى}} بهشت بوده و {{متن قرآن|زِيَادَةٌ}} نیز دنیاست؛ بدین معنا که آنچه را خدای متعال در دنیا به آنان اعطا نموده، در آخرت به حساب نمیآورد و در [[جهان آخرت]]، [[پاداش دنیا]] و آخرت را برای آنان جمع مینماید<ref>برهان، ص۴۵۷؛ نورالثقلین، ج۲، ص۳۰۱.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۱.</ref> | ||
===[[تدبر]] در [[آیات]] به ترتیب [[نزول]] آنها=== | === [[تدبر]] در [[آیات]] به ترتیب [[نزول]] آنها === | ||
در این قسمت، ابتدا آیات را به ترتیب نزول آنها تنظیم میکنیم؛ یعنی اول آیاتی را که در [[مکه]] نازل شده و بعد آیاتی را که در [[مدینه]] نازل شده، ذکر مینماییم و سپس در معنای [[احسان]] و کیفیت بیان آن [[تدبر]] میکنیم. بعد از آن، [[راه و رسم]] [[آموزش]] [[فضایل اخلاقی]] را از لحاظ [[تربیتی]] آن، از [[قرآن]] [[عبرت]] میگیریم. شایان توجه است که آیاتی نظیر [[آیه]] ۱۵۱ [[سوره انعام]] و آیه ۱۵ [[سوره احقاف]]، هر چند در میان سورههای مکی قرار گرفتهاند، اما نزولشان در مدینه بوده و لذا از نظر ترتیب نزولی، جزء [[آیات]] [[مدنی]] محسوب میشوند<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۲.</ref>. | در این قسمت، ابتدا آیات را به ترتیب نزول آنها تنظیم میکنیم؛ یعنی اول آیاتی را که در [[مکه]] نازل شده و بعد آیاتی را که در [[مدینه]] نازل شده، ذکر مینماییم و سپس در معنای [[احسان]] و کیفیت بیان آن [[تدبر]] میکنیم. بعد از آن، [[راه و رسم]] [[آموزش]] [[فضایل اخلاقی]] را از لحاظ [[تربیتی]] آن، از [[قرآن]] [[عبرت]] میگیریم. شایان توجه است که آیاتی نظیر [[آیه]] ۱۵۱ [[سوره انعام]] و آیه ۱۵ [[سوره احقاف]]، هر چند در میان سورههای مکی قرار گرفتهاند، اما نزولشان در مدینه بوده و لذا از نظر ترتیب نزولی، جزء [[آیات]] [[مدنی]] محسوب میشوند<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۲.</ref>. | ||
====تنظیم آیات به ترتیب [[نزول]] آنها==== | ==== تنظیم آیات به ترتیب [[نزول]] آنها ==== | ||
#{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. | #{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. | #{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۷۹: | ||
در آیاتی که به ترتیب نزولشان تنظیم شدهاند، نخست یک به یک معنای [[احسان]] را با توجه به همه [[آیات]] بررسی کرده و بعد از آن، کیفیت بیان احسان را در آنها تحقیق میکنیم و سرانجام هم [[آموزش]] [[فضایل]] را از کیفیت بیان احسان در [[قرآن]] فرا میگیریم<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۲.</ref>. | در آیاتی که به ترتیب نزولشان تنظیم شدهاند، نخست یک به یک معنای [[احسان]] را با توجه به همه [[آیات]] بررسی کرده و بعد از آن، کیفیت بیان احسان را در آنها تحقیق میکنیم و سرانجام هم [[آموزش]] [[فضایل]] را از کیفیت بیان احسان در [[قرآن]] فرا میگیریم<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۲.</ref>. | ||
====معنای احسان با توجه به آیات==== معنای اول احسان''': معنای اول احسان، خوشبرخوردی، گفتار [[پسندیده]]، [[احتراز]] از گفتار و [[رفتار]] [[ناپسند]] است نسبت به [[والدین]] به طور اختصاصی و درباره [[مردم]] به صورت عمومی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}. در این معنا، احسان به [[پرهیز]] از گفتار ناپسند و رفتار نامطلوب بر احسان به گفتار پسندیده و مطلوب، ارجح است؛ زیرا در [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|لَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}، [[نهی]] از گفتار ناپسند و [[رفتار]] نامطلوب، مقدم بر امر به گفتار بزرگوارانه و [[پسندیده]] ذکر شده است. | ==== معنای احسان با توجه به آیات ==== معنای اول احسان''': معنای اول احسان، خوشبرخوردی، گفتار [[پسندیده]]، [[احتراز]] از گفتار و [[رفتار]] [[ناپسند]] است نسبت به [[والدین]] به طور اختصاصی و درباره [[مردم]] به صورت عمومی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}. در این معنا، احسان به [[پرهیز]] از گفتار ناپسند و رفتار نامطلوب بر احسان به گفتار پسندیده و مطلوب، ارجح است؛ زیرا در [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|لَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}، [[نهی]] از گفتار ناپسند و [[رفتار]] نامطلوب، مقدم بر امر به گفتار بزرگوارانه و [[پسندیده]] ذکر شده است. | ||
*'''معنای دوم [[احسان]]''': معنای دوم احسان، [[بخشش مال]] است بالابتداء و بدون مقدمه به [[والدین]] و [[خویشاوندان]] مستحق به ویژه و به دیگران با رعایت مراتب به طور عام: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}، {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}، {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ}}. | *'''معنای دوم [[احسان]]''': معنای دوم احسان، [[بخشش مال]] است بالابتداء و بدون مقدمه به [[والدین]] و [[خویشاوندان]] مستحق به ویژه و به دیگران با رعایت مراتب به طور عام: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}، {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}، {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ}}. | ||
در [[آیه کریمه]] ۳۶ [[نساء]]، مستحقان [[بخشش]] به ترتیب [[اولویت]] در نُه مرتبه قرار دارند: | در [[آیه کریمه]] ۳۶ [[نساء]]، مستحقان [[بخشش]] به ترتیب [[اولویت]] در نُه مرتبه قرار دارند: | ||
#اولویت اول: والدین هستند: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}؛ ذکر شده در هر سه [[آیه]] بالا. | # اولویت اول: والدین هستند: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}؛ ذکر شده در هر سه [[آیه]] بالا. | ||
#اولویت دوم: خویشاوندان نزدیک (مستحق): {{متن قرآن|وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى}}، {{متن قرآن|وَذِي الْقُرْبَى}}، {{متن قرآن|وَبِذِي الْقُرْبَى}}؛ ذکر شده در هر سه آیه فوق. | # اولویت دوم: خویشاوندان نزدیک (مستحق): {{متن قرآن|وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى}}، {{متن قرآن|وَذِي الْقُرْبَى}}، {{متن قرآن|وَبِذِي الْقُرْبَى}}؛ ذکر شده در هر سه آیه فوق. | ||
#اولویت سوم: [[یتیمان]] هستند که از داشتن [[نعمت]] [[پدر]] محرومند: {{متن قرآن|وَالْيَتَامَى}} که در دو آیه ۸۳ بقره و ۳۶ نساء ذکر شده است. | # اولویت سوم: [[یتیمان]] هستند که از داشتن [[نعمت]] [[پدر]] محرومند: {{متن قرآن|وَالْيَتَامَى}} که در دو آیه ۸۳ بقره و ۳۶ نساء ذکر شده است. | ||
#اولویت چهارم: [[بیچارگان]] و [[درماندگان]] زمینگیر هستند: {{متن قرآن|وَالْمَسَاكِينِ}} که در دو آیه ۸۳ بقره و ۳۶ نساء از آنها یاد شده است. | # اولویت چهارم: [[بیچارگان]] و [[درماندگان]] زمینگیر هستند: {{متن قرآن|وَالْمَسَاكِينِ}} که در دو آیه ۸۳ بقره و ۳۶ نساء از آنها یاد شده است. | ||
#اولویت پنجم: [[همسایگان]] نزدیکاند: {{متن قرآن|وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى}}، ذکر شده در آیه ۳۹ نساء. | # اولویت پنجم: [[همسایگان]] نزدیکاند: {{متن قرآن|وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى}}، ذکر شده در آیه ۳۹ نساء. | ||
#اولویت ششم: همسایگان دور هستند: {{متن قرآن|وَالْجَارِ الْجُنُبِ}}، ذکر شده در همان آیه قبل. | # اولویت ششم: همسایگان دور هستند: {{متن قرآن|وَالْجَارِ الْجُنُبِ}}، ذکر شده در همان آیه قبل. | ||
#اولویت هفتم: مصاحبان و [[دوستان]] نزدیکاند: {{متن قرآن|وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ}} که در همان آیه قبلی ذکر شده است. | # اولویت هفتم: مصاحبان و [[دوستان]] نزدیکاند: {{متن قرآن|وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ}} که در همان آیه قبلی ذکر شده است. | ||
#اولویت هشتم: مسافرانی هستند که در [[سفر]] از لحاظ هزینه آن [[درمانده]] شدهاند: {{متن قرآن|وَابْنِ السَّبِيلِ}} که باز هم در همان آیه ۳۶ نساء از آن یاد شده است. | # اولویت هشتم: مسافرانی هستند که در [[سفر]] از لحاظ هزینه آن [[درمانده]] شدهاند: {{متن قرآن|وَابْنِ السَّبِيلِ}} که باز هم در همان آیه ۳۶ نساء از آن یاد شده است. | ||
#اولویت نهم: بردگان (و خدمتگزاران) هستند: {{متن قرآن|وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ}} که باز هم در همان آیه ۳۶ نساء از آن یاد شده است. | # اولویت نهم: بردگان (و خدمتگزاران) هستند: {{متن قرآن|وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ}} که باز هم در همان آیه ۳۶ نساء از آن یاد شده است. | ||
'''معنای سوم احسان''': احسان در این معنا، معنای وسیع نیکی نمودن به [[جامعه]] و به خویشتن را دارد و طریق آن عبارت است از: | '''معنای سوم احسان''': احسان در این معنا، معنای وسیع نیکی نمودن به [[جامعه]] و به خویشتن را دارد و طریق آن عبارت است از: | ||
# [[نهی]] از [[ارتکاب گناهان]] پنهانی و پوشیده: «الفحشاء»؛ | # [[نهی]] از [[ارتکاب گناهان]] پنهانی و پوشیده: «الفحشاء»؛ | ||
#و نهی از ارتکاب گناهان آشکار و ظاهر: «المنکر»؛ | # و نهی از ارتکاب گناهان آشکار و ظاهر: «المنکر»؛ | ||
#و نهی از [[تجاوز]] و تعدیکردن از حد خویش: «البغی»: {{متن قرآن|وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ...}}؛ | # و نهی از [[تجاوز]] و تعدیکردن از حد خویش: «البغی»: {{متن قرآن|وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ...}}؛ | ||
#نزدیک نشدن به [[اعمال زشت]] و [[قبیح]]، چه آن [[اعمال]] قبیح، آشکار و هویدا باشد و چه پنهان و [[ناپیدا]]: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}. | # نزدیک نشدن به [[اعمال زشت]] و [[قبیح]]، چه آن [[اعمال]] قبیح، آشکار و هویدا باشد و چه پنهان و [[ناپیدا]]: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}. | ||
'''معنای چهارم [[احسان]]''': در یک معنای دقیق، احسان به معنای [[تعقل]] برای [[احتراز]] از مناهی و [[معاصی]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>. | '''معنای چهارم [[احسان]]''': در یک معنای دقیق، احسان به معنای [[تعقل]] برای [[احتراز]] از مناهی و [[معاصی]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>. | ||
#تعقّل در اینکه روزیدهنده، [[پروردگار]] [[قادر]] [[متعال]] است؛ اوست که روزی [[والدین]] و فرزندانش را میرساند و نباید والدین از روی [[ترس]] و [[فقر]]، مرتکب [[قتل]] فرزندشان شوند: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}. | # تعقّل در اینکه روزیدهنده، [[پروردگار]] [[قادر]] [[متعال]] است؛ اوست که روزی [[والدین]] و فرزندانش را میرساند و نباید والدین از روی [[ترس]] و [[فقر]]، مرتکب [[قتل]] فرزندشان شوند: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}. | ||
#تعقل نمودن در اینکه همه [[انسانها]]، [[بنده]] [[خالق]] متعال بوده و همه در [[بندگی]] او یکسانند و عاقلانه نیست که بندهای سبب نابودی و [[هلاکت]] بندهای دیگر شود: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}. | # تعقل نمودن در اینکه همه [[انسانها]]، [[بنده]] [[خالق]] متعال بوده و همه در [[بندگی]] او یکسانند و عاقلانه نیست که بندهای سبب نابودی و [[هلاکت]] بندهای دیگر شود: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}. | ||
'''معنای پنجم احسان''': احسان در معنایی ظریف، [[نفی]] نسبت احسان است به [[رفتاری]] که مصیبتی را تولید نموده و منشأ آن عدم توجه به [[رضای الهی]] و [[پیروی]] از خواسته و میل [[انسان]] است: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کردهاند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.</ref>. | '''معنای پنجم احسان''': احسان در معنایی ظریف، [[نفی]] نسبت احسان است به [[رفتاری]] که مصیبتی را تولید نموده و منشأ آن عدم توجه به [[رضای الهی]] و [[پیروی]] از خواسته و میل [[انسان]] است: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کردهاند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.</ref>. | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۰: | ||
'''معنای هشتم احسان''': احسان در این معنا، [[بخشش]] آمیخته به [[عدالت]] است. این معنا، در [[روابط]] زوج و زوجه به هنگام [[طلاق]] سوم رخ میدهد: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}. این معنا بدان جهت است: | '''معنای هشتم احسان''': احسان در این معنا، [[بخشش]] آمیخته به [[عدالت]] است. این معنا، در [[روابط]] زوج و زوجه به هنگام [[طلاق]] سوم رخ میدهد: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}. این معنا بدان جهت است: | ||
#أموالی را که زوج به عنوان مهریه و [[هدیه]] به زوجهاش پرداخته است، نباید به هنگام طلاق سوم از او بگیرد: {{متن قرآن|وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا}}؛ | # أموالی را که زوج به عنوان مهریه و [[هدیه]] به زوجهاش پرداخته است، نباید به هنگام طلاق سوم از او بگیرد: {{متن قرآن|وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا}}؛ | ||
#این [[حکم]] از [[حدود الهی]] است و نباید از آن تخلّف شود: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا}}؛ | # این [[حکم]] از [[حدود الهی]] است و نباید از آن تخلّف شود: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا}}؛ | ||
#کسی که از حدود الهی تعدّی کند، [[ظالم]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}. | # کسی که از حدود الهی تعدّی کند، [[ظالم]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}. | ||
'''معنای نهم احسان''': احسان در این معنا، [[تبعیت]] [[نیکو]] از برخی [[پیشگامان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] است: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۴.</ref> | '''معنای نهم احسان''': احسان در این معنا، [[تبعیت]] [[نیکو]] از برخی [[پیشگامان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] است: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۴.</ref> | ||
====بیان [[پاداش]] [[احسان]]==== | ==== بیان [[پاداش]] [[احسان]] ==== | ||
نکته آخر، بحث بیان پاداش احسان است. با توجه به [[آیات]] ذکر شده میتوان گفت: | نکته آخر، بحث بیان پاداش احسان است. با توجه به [[آیات]] ذکر شده میتوان گفت: | ||
# پاداش احسان چیزی به جز احسان نیست: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref>. | # پاداش احسان چیزی به جز احسان نیست: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref>. | ||
#اگر احسان به صورت [[تبعیت]] [[نیکو]] از بعضی [[پیشگامان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] باشد، پاداش آن هم [[خشنودی]] دوجانبه بین [[بنده]] و [[خالق]] است: {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}} و هم اینکه [[خدای تعالی]] [[بهشت]] را برای او آماده نموده است. قوله سبحانه: {{متن قرآن|وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۷.</ref>. | # اگر احسان به صورت [[تبعیت]] [[نیکو]] از بعضی [[پیشگامان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] باشد، پاداش آن هم [[خشنودی]] دوجانبه بین [[بنده]] و [[خالق]] است: {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}} و هم اینکه [[خدای تعالی]] [[بهشت]] را برای او آماده نموده است. قوله سبحانه: {{متن قرآن|وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۷.</ref>. | ||
====[[تدبر]] در کیفیت بیان احسان در آیات به ترتیب [[نزول]] آنها==== کیفیت بیان در آیات مکّی''': اولاً، در آیات مکّی [[حکم]] به طور [[قاطع]] و امر به طرز مؤکّد است و این [[قاطعیت]] حکم و مؤکّد بودن امر، هر دو، مستقیماً و بلاواسطه از جانب [[خدای متعال]] است. قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ}} و قوله عزو جل: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ...}}. ثانیاً، موضوع حکم قاطع و موضوع امر مؤکد به طور صریح و به صورت دستورالعمل کلی و مشخص، تعیین شده و چنان که در دو [[آیه]] ۲۳ [[سوره اسراء]] و ۹۰ [[سوره نحل]]، احسان در آیه اول به طور [[مقید]] به [[والدین]] و در آیه دوم به طور مطلق بیان شده است: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref> و قوله عزو جل: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. | ==== [[تدبر]] در کیفیت بیان احسان در آیات به ترتیب [[نزول]] آنها ==== کیفیت بیان در آیات مکّی''': اولاً، در آیات مکّی [[حکم]] به طور [[قاطع]] و امر به طرز مؤکّد است و این [[قاطعیت]] حکم و مؤکّد بودن امر، هر دو، مستقیماً و بلاواسطه از جانب [[خدای متعال]] است. قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ}} و قوله عزو جل: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ...}}. ثانیاً، موضوع حکم قاطع و موضوع امر مؤکد به طور صریح و به صورت دستورالعمل کلی و مشخص، تعیین شده و چنان که در دو [[آیه]] ۲۳ [[سوره اسراء]] و ۹۰ [[سوره نحل]]، احسان در آیه اول به طور [[مقید]] به [[والدین]] و در آیه دوم به طور مطلق بیان شده است: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref> و قوله عزو جل: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. | ||
'''کیفیت بیان در [[آیات]] [[مدنی]]''': در آیات مدنی مصادیق موضوع به صورت شخصی و جزئی، و متفرعات آن: جهات منفی [[انحرافی]]، جهات مثبت و مستقیم آن و نتیجه و [[پاداش]] موضوع در صورت محققشدن آن و یا [[خسران]] و [[کیفر]] آن در صورت [[مخالفت]] با موضوع، در مجموع آیات بیان شده است. | '''کیفیت بیان در [[آیات]] [[مدنی]]''': در آیات مدنی مصادیق موضوع به صورت شخصی و جزئی، و متفرعات آن: جهات منفی [[انحرافی]]، جهات مثبت و مستقیم آن و نتیجه و [[پاداش]] موضوع در صورت محققشدن آن و یا [[خسران]] و [[کیفر]] آن در صورت [[مخالفت]] با موضوع، در مجموع آیات بیان شده است. | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۸: | ||
و ثالثاً: لازمه [[احسان به والدین]] و سایر مستحقان [[احسان]] نیز [[اعتقاد]] کامل به [[توحید الهی]] و [[عبادت]] و [[پرستش]] او جل جلاله و توجه داشتن است به این که احدی را در عبادت و پرستش برای او [[شریک]] قرار ندهد.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۸.</ref> | و ثالثاً: لازمه [[احسان به والدین]] و سایر مستحقان [[احسان]] نیز [[اعتقاد]] کامل به [[توحید الهی]] و [[عبادت]] و [[پرستش]] او جل جلاله و توجه داشتن است به این که احدی را در عبادت و پرستش برای او [[شریک]] قرار ندهد.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۷۸.</ref> | ||
====تنذیر و [[تبشیر]] تعلیلی است برای اجرای امر در فحوای [[وعظ]] و [[تذکر]]==== | ==== تنذیر و [[تبشیر]] تعلیلی است برای اجرای امر در فحوای [[وعظ]] و [[تذکر]] ==== | ||
در صدر اولین [[آیه]] مکی، برای انجام احسان غیر [[مقید]] در قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} امر مؤکد از جانب [[خدای تعالی]] به احسان و اموری دیگر شده و در ذیل، آیه به فحوای وعظ و تذکر پایان گرفته است: {{متن قرآن|يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}} و در [[آیات]] [[مدنی]] هم آنجا که احسان برای موضوع جزئی یا شخصی بیان شده، [[مخالفت]] و [[سرپیچی]] از آن به تنذیر و موافقت و انجام آن به تبشیر، ختم شده است؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>، {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>. | در صدر اولین [[آیه]] مکی، برای انجام احسان غیر [[مقید]] در قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} امر مؤکد از جانب [[خدای تعالی]] به احسان و اموری دیگر شده و در ذیل، آیه به فحوای وعظ و تذکر پایان گرفته است: {{متن قرآن|يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}} و در [[آیات]] [[مدنی]] هم آنجا که احسان برای موضوع جزئی یا شخصی بیان شده، [[مخالفت]] و [[سرپیچی]] از آن به تنذیر و موافقت و انجام آن به تبشیر، ختم شده است؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>، {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>. | ||
از این تعلیل بر میآید که برای اجرای امر و [[دستوری]] که در فحوای [[وعظ]] و [[ارشاد]] است، لازم است [[کیفر]] [[مخالفت]] در برابر عدم اجرای آن و نیز [[پاداش]] موافقت و عمل به [[دستور]] و اجرای آن، اعلام، و همراه دستور بیان شود. | از این تعلیل بر میآید که برای اجرای امر و [[دستوری]] که در فحوای [[وعظ]] و [[ارشاد]] است، لازم است [[کیفر]] [[مخالفت]] در برابر عدم اجرای آن و نیز [[پاداش]] موافقت و عمل به [[دستور]] و اجرای آن، اعلام، و همراه دستور بیان شود. | ||
====در [[تربیت]]، [[راه و رسم]] آموزشدادن [[فضایل اخلاقی]] را از [[قرآن]] [[عبرت]] میگیریم==== | ==== در [[تربیت]]، [[راه و رسم]] آموزشدادن [[فضایل اخلاقی]] را از [[قرآن]] [[عبرت]] میگیریم ==== | ||
در [[آموزش]] فضایل اخلاقی اصول نُهگانه زیر برای به فعلیت در آمدن [[فضیلت]] [[اخلاقی]] مورد نظر ضروری است: | در [[آموزش]] فضایل اخلاقی اصول نُهگانه زیر برای به فعلیت در آمدن [[فضیلت]] [[اخلاقی]] مورد نظر ضروری است: | ||
#اصل اول، [[قاطعیت]] در بیان فضیلت و بیان عامل اصلی به فعلیت در آمدن آن و ارائه الگویی کامل در تحقق آن؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. | # اصل اول، [[قاطعیت]] در بیان فضیلت و بیان عامل اصلی به فعلیت در آمدن آن و ارائه الگویی کامل در تحقق آن؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>. | ||
#اصل دوم، بیان فضیلت مورد نظر در عرض [[فضایل]] دیگر و توصیه أکید است به [[مبارزه]] و جلوگیری از [[رذایل]] در لسان با تأکیدی توأم با ارشاد و [[تذکر]]؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. | # اصل دوم، بیان فضیلت مورد نظر در عرض [[فضایل]] دیگر و توصیه أکید است به [[مبارزه]] و جلوگیری از [[رذایل]] در لسان با تأکیدی توأم با ارشاد و [[تذکر]]؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. | ||
#اصل سوم، تکرار در بیان فضیلت مورد نظر و عامل اصلی به فعلیت درآمدن آن در فحوای توصیه به [[تعقل]] پیرامون تواناییها و قدرتمندیهای عامل اصلی است. قوله تعالی: {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>. | # اصل سوم، تکرار در بیان فضیلت مورد نظر و عامل اصلی به فعلیت درآمدن آن در فحوای توصیه به [[تعقل]] پیرامون تواناییها و قدرتمندیهای عامل اصلی است. قوله تعالی: {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>. | ||
#اصل چهارم، تکرار در بیان [[فضیلت]] مورد نظر و عامل اصلی به فعلیت در آمدن آن، به منظور بیان توسعه آن فضیلت در ابعاد متنوعش؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. | # اصل چهارم، تکرار در بیان [[فضیلت]] مورد نظر و عامل اصلی به فعلیت در آمدن آن، به منظور بیان توسعه آن فضیلت در ابعاد متنوعش؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. | ||
#اصل پنجم، توصیه به اجرای فضیلت مورد نظر با تعلیل [[عاطفی]] و [[عقلانی]] از آن؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. | # اصل پنجم، توصیه به اجرای فضیلت مورد نظر با تعلیل [[عاطفی]] و [[عقلانی]] از آن؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. | ||
#اصل ششم، باز هم تکرار در بیان [[فضیلت]] مورد نظر است توأم با تأکید همهجانبه در بیان عامل اصلی به فعلیت درآمدن آن فضیلت و به منظور توسعه بیشتر آن فضیلت در ابعاد متنوعتر از قبل؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>. | # اصل ششم، باز هم تکرار در بیان [[فضیلت]] مورد نظر است توأم با تأکید همهجانبه در بیان عامل اصلی به فعلیت درآمدن آن فضیلت و به منظور توسعه بیشتر آن فضیلت در ابعاد متنوعتر از قبل؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>. | ||
#اصل هفتم، ارائه یک مورد فضیلت بدلی به سبب بیتوجهی به عامل اصلی در به فعلیت آوردن فضیلت [[واقعی]]؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کردهاند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.</ref>. | # اصل هفتم، ارائه یک مورد فضیلت بدلی به سبب بیتوجهی به عامل اصلی در به فعلیت آوردن فضیلت [[واقعی]]؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کردهاند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.</ref>. | ||
#اصل هشتم، بیان مصادیق جزئی و شخصی از فضیلت مورد نظر و [[تهدید]] به [[تنبیه]] در صورت [[مخالفت]] با عدم تحقق آن: قوله تعالی: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> و قوله سبحانه: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | # اصل هشتم، بیان مصادیق جزئی و شخصی از فضیلت مورد نظر و [[تهدید]] به [[تنبیه]] در صورت [[مخالفت]] با عدم تحقق آن: قوله تعالی: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> و قوله سبحانه: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | ||
#اصل نهم، بیان مصداق کاملی از [[فضیلت]] مورد نظر و تقدیر و [[تشویق]] [[عاطفی]]، [[عینی]] و [[واقعی]] عاملین آن فضیلت؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۸۱.</ref> | # اصل نهم، بیان مصداق کاملی از [[فضیلت]] مورد نظر و تقدیر و [[تشویق]] [[عاطفی]]، [[عینی]] و [[واقعی]] عاملین آن فضیلت؛ قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۸۱.</ref> | ||
==گستره احسان== | == گستره احسان == | ||
این موضوع در [[روایات اسلامی]] از اهمیت خاصی برخوردار است و گستره آن در [[فقه]]، [[اخلاق]]، [[کلام]] و [[عرفان]] شایان توجه است. تفسیرهای گوناگونی که [[مفسران]] دنیای [[اسلام]] در ذیل [[آیات]] مربوط به آن عرضه داشتهاند حاکی از اهمیت آن است. در تحقق احسان، عنصر "[[ایمان]]" و "[[انگیزه]] [[الهی]]" به عنوان [[حُسن]] فاعلی و [[نیکو]] بودن ذاتی آن به عنوان [[حُسن فعلی]] و "شکل صحیح" انجام یافته آن به عنوان "هیأت صدور" بحث قابل توجهی است. مسئله احسان آن [[قدر]] پُر کاربرد است که میتوان در بیشتر [[احکام]] و [[ابواب فقهی]] مانند: [[قصاص]]، ضمان، [[جهاد]]، [[نکاح]] و [[معاملات]]، اثر یا آثار آن را مورد مطالعه قرار داد. در مباحث [[اخلاق]] و عرفان نیز به عنوان یکی از عوامل [[کمال انسانی]] میتوان فرایند [[سیر و سلوک]] و مدارج عالیه کسب [[معنویات]] را به وسیله آن مورد بحث قرار داد. | این موضوع در [[روایات اسلامی]] از اهمیت خاصی برخوردار است و گستره آن در [[فقه]]، [[اخلاق]]، [[کلام]] و [[عرفان]] شایان توجه است. تفسیرهای گوناگونی که [[مفسران]] دنیای [[اسلام]] در ذیل [[آیات]] مربوط به آن عرضه داشتهاند حاکی از اهمیت آن است. در تحقق احسان، عنصر "[[ایمان]]" و "[[انگیزه]] [[الهی]]" به عنوان [[حُسن]] فاعلی و [[نیکو]] بودن ذاتی آن به عنوان [[حُسن فعلی]] و "شکل صحیح" انجام یافته آن به عنوان "هیأت صدور" بحث قابل توجهی است. مسئله احسان آن [[قدر]] پُر کاربرد است که میتوان در بیشتر [[احکام]] و [[ابواب فقهی]] مانند: [[قصاص]]، ضمان، [[جهاد]]، [[نکاح]] و [[معاملات]]، اثر یا آثار آن را مورد مطالعه قرار داد. در مباحث [[اخلاق]] و عرفان نیز به عنوان یکی از عوامل [[کمال انسانی]] میتوان فرایند [[سیر و سلوک]] و مدارج عالیه کسب [[معنویات]] را به وسیله آن مورد بحث قرار داد. | ||
احسان به معنی انجام دادن [[کار نیک]]، مورد [[تشویق]] [[شارع]] قرار گرفته و عاملان آن محسن شناخته شدهاند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>"و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است" سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref>. باتوجه به کاربرد احسان در قرآن، دانسته میشود که این واژه میتواند مفهومی جامع برای هر گونه [[اعمال]] [[خیر]] باشد و تعبیر {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>"به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد" سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> گویای تعمیم آن به هرگونه [[کار خیر]] است و در شماری از [[آیات قرآن]] با عنصر "[[تقوا]]" و "[[صبر]]" رابطه وثیقی پیدا میکند: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>"چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند" سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref> در شماری از [[آیات]] [[ایمان]] و [[عمل صالح]] به عنوان [[احسان]] تعریف شده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا}}<ref>"آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بیگمان ما پاداش کسانی را که کاری نیکو کنند، فرو نمینهیم" سوره کهف، آیه ۳۰.</ref>. | احسان به معنی انجام دادن [[کار نیک]]، مورد [[تشویق]] [[شارع]] قرار گرفته و عاملان آن محسن شناخته شدهاند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>"و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است" سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref>. باتوجه به کاربرد احسان در قرآن، دانسته میشود که این واژه میتواند مفهومی جامع برای هر گونه [[اعمال]] [[خیر]] باشد و تعبیر {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>"به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد" سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> گویای تعمیم آن به هرگونه [[کار خیر]] است و در شماری از [[آیات قرآن]] با عنصر "[[تقوا]]" و "[[صبر]]" رابطه وثیقی پیدا میکند: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>"چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند" سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref> در شماری از [[آیات]] [[ایمان]] و [[عمل صالح]] به عنوان [[احسان]] تعریف شده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا}}<ref>"آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بیگمان ما پاداش کسانی را که کاری نیکو کنند، فرو نمینهیم" سوره کهف، آیه ۳۰.</ref>. | ||
آیات فراوانی به صورت یکی از مفاهیم بنیادین، مسئله احسان را در حوزههای گوناگون کلی با ترسیم [[نظام ارزشی]] به صورت تفکیکناپذیر بیان داشته است؛ آیات زیر از این قبیلاند: {{متن قرآن|فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید و اگر بدی کنید به خویش کردهاید و چون وعده فرجامین | آیات فراوانی به صورت یکی از مفاهیم بنیادین، مسئله احسان را در حوزههای گوناگون کلی با ترسیم [[نظام ارزشی]] به صورت تفکیکناپذیر بیان داشته است؛ آیات زیر از این قبیلاند: {{متن قرآن|فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید و اگر بدی کنید به خویش کردهاید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را میفرستیم) تا چهرههایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref>، {{متن قرآن|مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ}}<ref>«از پیش، که رهنمون مردم است و فرقان را فرو فرستاد؛ بیگمان آنان که به آیات خداوند کفر میورزند عذابی سخت خواهند داشت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره آل عمران، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش میکردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی مییابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بیگمان خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref> و توجه به معرفی کسانی به عنوان "[[محسنین]]" در این باره گویای توسعه قلمرو معنایی آن است. | ||
واژه احسان از جمله اصطلاحات کلیدی محسوب میشود که کلمه کانونی یکی از میدانهای معناشناختی [[قرآن]]، شامل: [[برّ]]، [[صدقه]]، خیر، [[خیرات]]، [[جهاد]] و اتفاق را تشکیل میدهد. این میدان معناشناختی مبتنی بر "ایمان" و "[[انگیزه]] [[تقرب به خدا]]" و "[[امید]] به [[آخرت]]" و "تحقق [[وعدههای الهی]] است که شبکه درهم تنیدهای را در چهارچوب اصطلاحات کلیدی فوق به وجود میآورد. | واژه احسان از جمله اصطلاحات کلیدی محسوب میشود که کلمه کانونی یکی از میدانهای معناشناختی [[قرآن]]، شامل: [[برّ]]، [[صدقه]]، خیر، [[خیرات]]، [[جهاد]] و اتفاق را تشکیل میدهد. این میدان معناشناختی مبتنی بر "ایمان" و "[[انگیزه]] [[تقرب به خدا]]" و "[[امید]] به [[آخرت]]" و "تحقق [[وعدههای الهی]] است که شبکه درهم تنیدهای را در چهارچوب اصطلاحات کلیدی فوق به وجود میآورد. | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۶۶: | ||
در جامعه امروزی، [[احسان]] از سطح [[خانواده]] و [[کشور]] فراتر میرود و جنبه بینالمللی و جهانی پیدا میکند، زیرا [[روابط]] کشورها و نزدیکی [[تمدنها]] که سرانجام به تفاهم و [[گفتگو]] و تعامل میان آنها منجر خواهد شد، اقتضای [[احسان]] در سطح جهانی را دارد که در قالب کمکهای مادی و [[معنوی]] و [[علمی]]، بهویژه در [[بهداشت]] و تکنولوژی و بِهآموزی روابط [[اخلاقی]]، شبکه گسترده احسان جهانی را به وجود میآورد به گونهای که همه [[بندگان خدا]] به مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ}}<ref>"و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن" سوره قصص، آیه ۷۷.</ref> هر کدام در بُعدی بار احسان را بر دوش میکشند و همنوعان خود را [[یاری]] میدهند. آری، اینگونه [[آیات]]، آیاتی فرا ملیتی و فراقومی و فرامرزی میباشند و خدای [[اسلام]]، خدای تمام [[ادیان]] و ملیتها و [[قانون]] او قانون مطابق با [[فطرت]] تمام انسانهاست<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احسان - کوشا (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>. | در جامعه امروزی، [[احسان]] از سطح [[خانواده]] و [[کشور]] فراتر میرود و جنبه بینالمللی و جهانی پیدا میکند، زیرا [[روابط]] کشورها و نزدیکی [[تمدنها]] که سرانجام به تفاهم و [[گفتگو]] و تعامل میان آنها منجر خواهد شد، اقتضای [[احسان]] در سطح جهانی را دارد که در قالب کمکهای مادی و [[معنوی]] و [[علمی]]، بهویژه در [[بهداشت]] و تکنولوژی و بِهآموزی روابط [[اخلاقی]]، شبکه گسترده احسان جهانی را به وجود میآورد به گونهای که همه [[بندگان خدا]] به مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ}}<ref>"و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن" سوره قصص، آیه ۷۷.</ref> هر کدام در بُعدی بار احسان را بر دوش میکشند و همنوعان خود را [[یاری]] میدهند. آری، اینگونه [[آیات]]، آیاتی فرا ملیتی و فراقومی و فرامرزی میباشند و خدای [[اسلام]]، خدای تمام [[ادیان]] و ملیتها و [[قانون]] او قانون مطابق با [[فطرت]] تمام انسانهاست<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احسان - کوشا (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>. | ||
==مصادیق احسان در قرآن کریم== | == مصادیق احسان در قرآن کریم == | ||
مصادیق احسان در آیاتی چند، گویای [[ارتباط]] [[انسان]] [[نیکوکار]] با خداست: {{متن قرآن|وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافتهاند چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود؛ میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم ما را با گروه گواهان بنگار!» سوره مائده، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و چرا ما به خداوند و آنچه از حق به ما رسیده است ایمان نیاوریم در حالی که امید میبریم که پروردگارمان ما را در میان شایستگان در آورد» سوره مائده، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«خداوند هم به پاس آنچه گفتند بوستانهایی که از بن آنها جویباران روان است به آنان پاداش داد که در آنها جاودانند و آن پاداش نکوکاران است» سوره مائده، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«یا هنگامی که عذاب را بنگرد بگوید کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران میشدم!» سوره زمر، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«آری، آیات من نزد تو آمد امّا آنها را دروغ شمردی و سرکشی کردی و از کافران بودی» سوره زمر، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ }}<ref>«مرگ بر آنان که نادرست برآورد میکنند! آنان که در گردابی (از گمراهی) غافلند میپرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟ روزی که آنان بر آتش (دوزخ) سوزانده شوند. عذاب خود را بچشید! این همان است که به شتاب میخواستید. پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) چشمهسارانند» سوره ذاریات، آیه ۱۰-۱۵.</ref>، | مصادیق احسان در آیاتی چند، گویای [[ارتباط]] [[انسان]] [[نیکوکار]] با خداست: {{متن قرآن|وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافتهاند چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود؛ میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم ما را با گروه گواهان بنگار!» سوره مائده، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و چرا ما به خداوند و آنچه از حق به ما رسیده است ایمان نیاوریم در حالی که امید میبریم که پروردگارمان ما را در میان شایستگان در آورد» سوره مائده، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«خداوند هم به پاس آنچه گفتند بوستانهایی که از بن آنها جویباران روان است به آنان پاداش داد که در آنها جاودانند و آن پاداش نکوکاران است» سوره مائده، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«یا هنگامی که عذاب را بنگرد بگوید کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران میشدم!» سوره زمر، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«آری، آیات من نزد تو آمد امّا آنها را دروغ شمردی و سرکشی کردی و از کافران بودی» سوره زمر، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ }}<ref>«مرگ بر آنان که نادرست برآورد میکنند! آنان که در گردابی (از گمراهی) غافلند میپرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟ روزی که آنان بر آتش (دوزخ) سوزانده شوند. عذاب خود را بچشید! این همان است که به شتاب میخواستید. پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) چشمهسارانند» سوره ذاریات، آیه ۱۰-۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانههای (بندگی) خداوند قرار دادهایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستادهاند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدینگونه آنها را برای شما رام کردهایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمیرسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او میرسد؛ بدینگونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ هُدًى وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}<ref>«این آیات کتاب حکیم است آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است. به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟ بازگشت همه شما بنا به وعده راستین خداوند، به سوی اوست؛ بیگمان او آفرینش را میآغازد آنگاه آن را باز میگرداند تا به آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، دادگرانه پاداش دهد و آنان که کافرند برای کفری که میورزیدهاند نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهند داشت. اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برجها نهاد تا شمار سالها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان میکند» سوره یونس، آیه ۲-۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که میکردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم» سوره بقره، آیه ۵۹.</ref>. بهویژه آنجا که [[ابراهیم]] در مقابل [[فرمان خدا]]، [[اقدام]] به [[ذبح]] فرزندش [[اسماعیل]] مینماید که به [[راستی]] صحنهای بس شگفت است: {{متن قرآن|فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ * وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}}<ref>"و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم) * و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! * تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم" سوره صافات، آیه ۱۰۳-۱۰۵.</ref>. [[خداوند]] اینگونه [[ایثار]] [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] را [[نیکوکاری]] برمیشمرد و آنان را مصداق [[واقعی]] [[نیکوکار]] میداند که پاداششان نزد [[خدا]] محفوظ است. | ||
مصداق دیگر [[احسان]] در [[قرآن]]، [[تبلیغ]] [[رسالات]] [[الهی]] و ارائه الگوهای [[نیکو]] و راهکارهای مناسب [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] است. قرآن، [[دعوت]] [[الیاس]] را نیکو میشمارد و کار او را احسان مینامد و او را در ردیف [[محسنین]] به شمار میآورد: {{متن قرآن| إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ أَتَدْعُونَ بَعْلا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ | مصداق دیگر [[احسان]] در [[قرآن]]، [[تبلیغ]] [[رسالات]] [[الهی]] و ارائه الگوهای [[نیکو]] و راهکارهای مناسب [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] است. قرآن، [[دعوت]] [[الیاس]] را نیکو میشمارد و کار او را احسان مینامد و او را در ردیف [[محسنین]] به شمار میآورد: {{متن قرآن| إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ أَتَدْعُونَ بَعْلا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الآخِرِينَ سَلامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ }}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به قوم خود گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟ ... خداوند را که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست؟ پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر میگردانند. مگر بندگان ناب خداوند را. و برای او در میان آیندگان، (نامی نیکو) بر جای نهادیم. و درود بر ال یاسین. ما بدینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم» سوره صافات، آیه ۱۲۴-۱۳۱.</ref>. همچنین در صحنه [[نبرد]]، کسانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را [[یاری]] دادهاند در ردیف محسنین به شمار آمدهاند: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref> "مردم مدینه و تازیان بیاباننشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جانهای خودشان را از جان او دوستتر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمیرسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمینهند و هیچ زیانی به دشمنی نمیزنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته میشود؛ بیگمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد" سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref> و نیز، [[پایداری]] و [[صبر]] و [[استقامت]] در برابر انواع [[رنجها]] و [[سختیها]] به عنوان مصداق بارز احسان به حساب آمده و عاملان آن را محسنین نامیده است: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ * إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ}}<ref> "و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست و برای آنان اندوه مخور و از نیرنگی که میبازند در تنگدلی به سر مبر * بیگمان خداوند با کسانی است که پرهیزگاری میورزند و با کسانی است که نیکوکارند" سوره نحل، آیه ۱۲۷-۱۲۸</ref>؛ {{متن قرآن|وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>"و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد" سوره هود، آیه ۱۱۵.</ref>. آیاتی چون: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>"آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟" سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref> و {{متن قرآن|وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ}}<ref>"و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن" سوره قصص، آیه ۷۷.</ref> و {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}<ref>"و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد" سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>، گویای [[نیکی]] به [[بندگان خدا]] در مواضع و موارد گوناگون است. | ||
از جمله موارد بسیار مهم [[احسان]] در [[قرآن کریم]]، نیکی [[فرزندان]] به [[پدران]] و [[مادران]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref> "و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید" سوره بقره، آیه ۸۳</ref>؛ {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف | از جمله موارد بسیار مهم [[احسان]] در [[قرآن کریم]]، نیکی [[فرزندان]] به [[پدران]] و [[مادران]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref> "و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید" سوره بقره، آیه ۸۳</ref>؛ {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}}<ref>«و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. [[نیکی]] نمودن از جهت [[رشد]] [[فضائل اخلاقی]] در بُعد [[روانشناختی]] و جامعهشناختی دارای آثار مفید و پر بار فراوانی است که جامع تمام آنها در قالب این جمله خلاصه شده است: {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ}}<ref>"اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید" سوره اسراء، آیه ۷.</ref>. یعنی اگر نیکی کنید نتیجه [[نیکوکاری]] در وهله اول نصیب خود و خانوادهتان میشود و به همین نسبت [[خانواده]] و [[جامعه]] [[نیکوکار]] در [[درجه]] نخست خود از این نیکوکاری بهرهمند میگردند. در نگاه [[قرآن]]، شخص و یا اشخاص نیکوکار، [[پاداش]] کار خود را و به عبارت دیگر پیامدهای ارزنده نیکوکاری را تا حدود زیادی در همین [[دنیا]] و به طور کامل در [[آخرت]] میبینند: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى}}<ref> "و آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداوند است (و بندگان را میآزماید) تا بدکاران را برای آنچه کردهاند کیفر دهد و آنان را که نیکی ورزیدهاند، به نیکی پاداش بخشد" سوره نجم، آیه ۳۱</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ * جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ}}<ref>"بیگمان آنانکه ایمان آوردهاند و کردارهایی شایسته کردهاند، بهترین آفریدگانند * پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشتهایی جاودان است که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند از ایشان خرسند است و آنان از او خرسندند، این از آن کسی است که از پروردگار خویش بیم کند" سوره بینه، آیه ۷-۸؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}} "پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید" سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref><ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احسان - کوشا (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |