←فضائل و مناقب
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
درباره [[دانش]] آن حضرت [[روایت]] کردهاند که از همان [[کودکی]] شگفتی [[مردم]] را بر میانگیخت<ref>اصول کافی، ۲/ ۴۱۸.</ref>. در [[عبادت]] و [[زهد]] از همه [[مردم]] عصر خویش [[برتر]] بود<ref>ارشاد، مفید/ ۲/ ۱۷.</ref> و بدین صورت به ایشان [[لقب]] "العبدالصالح" داده بودند و اهل [[مدینه]] "زینالمجتهدین" اش میخواندند<ref>حضرت موسی کاظم، ۱۹.</ref>. از صفات والای [[اخلاقی]] امام کاظم {{ع}}، [[احسان]] و [[نیکی]] به [[مردم]] بود. [[نیازمندان]] حاجت خود را از ایشان میخواستند و "بابالحوائج" میدانستند. [[لقب]] مشهور [[امام]] {{ع}} "کاظم" است به معنای کسی که هنگام [[خشم]]، خویشتنداری میکند و [[خشم]] خود را فرو میبرد و به آسانی از دیگران در میگذرد<ref>ینابیع المودة، ۳/ ۱۱۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۲.</ref> | درباره [[دانش]] آن حضرت [[روایت]] کردهاند که از همان [[کودکی]] شگفتی [[مردم]] را بر میانگیخت<ref>اصول کافی، ۲/ ۴۱۸.</ref>. در [[عبادت]] و [[زهد]] از همه [[مردم]] عصر خویش [[برتر]] بود<ref>ارشاد، مفید/ ۲/ ۱۷.</ref> و بدین صورت به ایشان [[لقب]] "العبدالصالح" داده بودند و اهل [[مدینه]] "زینالمجتهدین" اش میخواندند<ref>حضرت موسی کاظم، ۱۹.</ref>. از صفات والای [[اخلاقی]] امام کاظم {{ع}}، [[احسان]] و [[نیکی]] به [[مردم]] بود. [[نیازمندان]] حاجت خود را از ایشان میخواستند و "بابالحوائج" میدانستند. [[لقب]] مشهور [[امام]] {{ع}} "کاظم" است به معنای کسی که هنگام [[خشم]]، خویشتنداری میکند و [[خشم]] خود را فرو میبرد و به آسانی از دیگران در میگذرد<ref>ینابیع المودة، ۳/ ۱۱۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۲.</ref> | ||
[[ابوبصیر]] میگوید: از [[امام کاظم]] {{ع}} پرسیدم: [[امام]] چگونه شناخته میشود. [[حضرت]] فرمود: "به چند [[خصلت]]، یکی آنکه از طرف پدرش و [[امام]] پیشین معرّفی شده باشد و اینکه هر چه از او بپرسند پاسخ میدهد و اگر هم نپرسند خود آغاز به سخن میکند و از [[آینده]] خبر میدهد و با [[مردم]] به هر زبانی سخن میگوید... ، طولی نکشید که مردی از [[خراسان]] [[خدمت]] او رسید و به [[عربی]] با [[حضرت]] سخن گفت. [[امام]] به [[فارسی]] به او پاسخ داد. [[خراسانی]] گفت: به این سبب با شما به [[عربی]] سخن گفتم که [[گمان]] کردم شما [[فارسی]] نمیدانید. فرمود: سبحان الله! اگر نتوانم پس چه [[برتری]] بر شما دارم که به سبب آن مستحق [[امامت]] باشم، سپس فرمود: ای ابو [[محمّد]] ([[ابوبصیر]]) تحقیقاً بر [[امام]] [[کلام]] هیچ یک از [[مردم]] مخفی نیست ([[امام]] با همه زبانها آشناست) همچنین سخن پرندگان و سخن هر جانداری (بر [[امام]] مخفی نیست)"<ref>ارشاد، ص۵۶۸ و ۵۶۹.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۰۵.</ref> | [[ابوبصیر]] میگوید: از [[امام کاظم]] {{ع}} پرسیدم: [[امام]] چگونه شناخته میشود. [[حضرت]] فرمود: "به چند [[خصلت]]، یکی آنکه از طرف پدرش و [[امام]] پیشین معرّفی شده باشد و اینکه هر چه از او بپرسند پاسخ میدهد و اگر هم نپرسند خود آغاز به سخن میکند و از [[آینده]] خبر میدهد و با [[مردم]] به هر زبانی سخن میگوید... ، طولی نکشید که مردی از [[خراسان]] [[خدمت]] او رسید و به [[عربی]] با [[حضرت]] سخن گفت. [[امام]] به [[فارسی]] به او پاسخ داد. [[خراسانی]] گفت: به این سبب با شما به [[عربی]] سخن گفتم که [[گمان]] کردم شما [[فارسی]] نمیدانید. فرمود: سبحان الله! اگر نتوانم پس چه [[برتری]] بر شما دارم که به سبب آن مستحق [[امامت]] باشم، سپس فرمود: ای ابو [[محمّد]] ([[ابوبصیر]]) تحقیقاً بر [[امام]] [[کلام]] هیچ یک از [[مردم]] مخفی نیست ([[امام]] با همه زبانها آشناست) همچنین سخن پرندگان و سخن هر جانداری (بر [[امام]] مخفی نیست)"<ref>ارشاد، ص۵۶۸ و ۵۶۹.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۰۵.</ref> | ||
== [[معاجز]] و [[کرامات]] == | == [[معاجز]] و [[کرامات]] == |