نظام اداری در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
۱۶. [[تسویف]]:
۱۶. [[تسویف]]:
کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار مدیر از [[مشکلات]] روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی، [[نظام]] [[اداری]] را به تباهی می‌کشاند. [[امام صادق]]{{ع}} آن را به دریایی [[تشبیه]] کرده که غریق را به کام خویش می‌گیرد {{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى}}<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۸ – ۵۰۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۹۵.</ref>
کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار مدیر از [[مشکلات]] روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی، [[نظام]] [[اداری]] را به تباهی می‌کشاند. [[امام صادق]]{{ع}} آن را به دریایی [[تشبیه]] کرده که غریق را به کام خویش می‌گیرد {{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى}}<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۸ – ۵۰۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۹۵.</ref>
==[[نظام اداری]] و اصول [[حاکم]] بر آن==
نظام اداری مبتنی بر اصول و ضوابطی است که این اصول را به این صورت می‌توان برشمرد:
اصل اول، [[حکمت]]: حکمت الگوئی برگرفته از [[نظام آفرینش]] است {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه ۷.</ref>.
اصل دوم، [[عدالت]] و [[قسط]]: عدالت در الگوی [[آفرینش]] بر محور [[حق]] و بر اساس رعایت استحقاق‌هاست [[تبعیض]] به معنای تفاوت در عطا نسبت به دو موجود متساوی در [[استحقاق]] [[ظلم]] است؛
اصل سوم، [[برابری]]: برابری در [[نژاد]]{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا}}<ref>«اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref>؛ برابری به معنای [[نفی تبعیض]] {{متن قرآن|وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ}}<ref>«و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.</ref>؛ همچنین برابری در بهره‌های [[اجتماعی]] و عمومی {{متن حدیث|إنّي لا أرى في هذا الفيء فضيلةً لبني إسماعيل على غيرهم}}؛ برابری در تعمیم [[حقوق]] و [[وظایف]] {{متن حدیث|فَالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْيَاءِ فِي‏ التَّوَاصُفِ وَ أَضْيَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۸۰.</ref>. و یکسان بودن در [[حق‌طلبی]] {{متن حدیث|فَلْيَكُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَكَ فِي الْحَقِّ سَوَاءً}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>. و بالاخره برابری به عنوان [[شعار]] [[سیاسی]] [[رهبری]] {{متن حدیث|وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِي الْحَقِّ أُسْوَةٌ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۹.</ref>؛
اصل چهارم، [[قطبیت]] و مرکزیت: [[مدیر]] به مثابه قطبی در مرکز [[ایدئولوژیک]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۷۰.</ref>؛
اصل پنجم، [[هدایت]]: یکی از ابعاد این حرکت [[شکوفایی]] استعدادهای نیروها در درون [[تشکیلات اداری]] است {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref><ref>{{متن حدیث|أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَيْهِمْ دَارَتِ الرَّحَى‌}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>؛
اصل ششم، [[شورا]]: این اصل در [[حقیقت]]، [[احترام]] به [[افکار عمومی]] و آزادی‌هاست و خود ناشی از حاکمیتی است که [[خداوند]] به [[انسان]] نسبت به [[سرنوشت]] او داده و او را در [[عقیده]] و عمل، [[اختیار]] بخشیده است. {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>.
اصل هفتم، [[قاطعیت]]: قاطعیت در مفهوم [[اداری]] حالتی است که از [[ایمان]] و [[اخلاص]] سرچشمه می‌گیرد {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
اصل هشتم، [[حس]] [[اخوت]]: پایه مناسبات [[اجتماعی]] در [[اسلام]]، حس اخوت است {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>.
اصل نهم، [[حاکمیت]] [[ارزش‌های اسلامی]]: [[تشکیلات]] [[اسلامی]] بر حاکمیت اصول و ارزش‌های اسلامی [[استوار]] است؛
اصل دهم، [[نفی تحمیل]] و [[اکراه]]: اکراه با [[کرامت]] و [[ارزش والای انسان]] و [[آزادی]] و اختیار او منافات دارد {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> و این اصل یکی از ارکان [[نظام حقوقی]] و اداری اسلامی است؛
اصل یازدهم، [[احساس تکلیف]]: این [[احساس]] [[مسؤولان]] را به یک [[شخصیت]] جمعی تبدیل می‌کند؛
اصل دوازدهم، [[عطوفت]] و [[مهرورزی]]: چون [[مسئول]]، خود را پدر نسبت به نیروهای خویش می‌بیند و به آنها [[عشق]] می‌ورزد؛
اصل سیزدهم، [[مسئولیت خواستن]]: با [[حاکمیت قانون]] و اصول ناگزیر اشخاص و شخصیت‌ها با معیارهای قانونی سنجیده می‌شوند؛
اصل چهاردهم، مراعات [[معیارهای گزینش]]: در مناسبات اداری و گزینش‌ها باید، ضوابط [[حاکم]] باشد نه [[روابط]]؛
اصل پانزدهم، [[اسوه]] بودن: مدیران باید تجسم عینی [[ارزش‌ها]] و خصایص نیروهای زبده و کارآمد باشند<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۴ – ۴۹۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۹۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۴۱

ویرایش