←یک. شناسایی بسترهای فساد اقتصادی و مقابله مجدانه با مفسدان
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
'''[[ایستادگی]] در برابر رانت [[خواری]]''' | '''[[ایستادگی]] در برابر رانت [[خواری]]''' | ||
از سیاستهای اصولی و راهکارهای اساسی برای | از سیاستهای اصولی و راهکارهای اساسی برای دولتمردان، ایستادگی در برابر هرگونه امتیاز خواهی بستگان و [[نزدیکان]] است؛ موضوعی که در سراسر دوران حکومت امام{{ع}} آشکارا دیده شده است: {{متن حدیث|... وَلا تُقْطِعَنَّ لأَحَد مِنْ حَاشِیَتِکَ وَحَامَّتِکَ قَطِیعَةٌ. وَلَا یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اعْتِمَادِ عُقْدَة تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیها مِنَ النَّاسِ فِی شِرْب أَوْ عَمَل مُشْتَرَکَ یَحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَی غَیْرِهِمْ، فَیَکُونَ مَهْناً ذلِکَ لَهُمْ دُونَکَ، وَعَیْبُهُ عَلَیْکَ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ. وَالْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَریبِ وَالْبَعِیدِ، وَکُنْ فی ذلک صابراً مُحْتَسِباً، واقعاً ذلِکَ مِنْ قَرَابَتِکَ وَخَاصَّتِکَ حَیْثُ وَقَعَ، وَابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا یَنْقُلُ عَلَیْکَ مِنْهُ، فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذلِکَ مَحْمُودَةٌ}}، در [[عهد]] [[نامه]] [[مالک اشتر]]:... و به هیچ یک از [[خواص]] و نزدیکان خود ملکی را به تیول وامگذار تا چنان نباشد که مالک ملکی شود و بر کسانی که [[همسایه]] او هستند در آبیاری یا کار مشترک [[زیان]] رساند و [[هزینه]] خود را به گردن [[همسایگان]] اندازد که در نتیجه دیگران [[سود]] خواهند برد و [[عیب]] [[دنیا]] و [[آخرت]] نصیب تو خواهد شد. [[حق]] را درباره هر کس از نزدیک و دور جاری کن و در این کار [[شکیبا]] باش و [[خدا]] را در نظر بگیر، نتیجه آن برای [[خویشان]] و خاصان تو هرچه میخواهد باشد و در کاری که بزم سنگین مینماید [[عاقبت]] آن را در نظر داشته باش که سرانجامی [[پسندیده]] است<ref>نهج البلاغه، ص۱۰۲۵؛ الحیاة، ج۲، ص۷۰۲.</ref>. | ||
[[مسئولیتها]] و پیامدهای هرگونه [[خاصه]] خواهی و جانبداری از بستگان متوجه [[زمامداران]] است و این آنانند که باید در برابر کارهای [[دوستان]] و خویشان خود پاسخگو باشند: {{متن حدیث|ومهما کانَ فی کُتابِکَ مِنْ عَیْبٍ فَتَعَابَیْتَ عَنْهُ الْزَمْتَهُ}}، [ای مالک!]: هر عیبی که در نویسندگان و دبیران تو باشد، چون از آن [[غافل]] بمانی بر دوش تو خواهد بود<ref>نهج البلاغه، ص۱۰۱۶؛ الحیاة، ج۲، ص۷۰۰.</ref>.<ref>[[محمد حکیمی|حکیمی، محمد]]، [[اقتصاد در نهج البلاغه (کتاب)|اقتصاد در نهج البلاغه]]، ص۱۵ ـ ۱۶.</ref> | [[مسئولیتها]] و پیامدهای هرگونه [[خاصه]] خواهی و جانبداری از بستگان متوجه [[زمامداران]] است و این آنانند که باید در برابر کارهای [[دوستان]] و خویشان خود پاسخگو باشند: {{متن حدیث|ومهما کانَ فی کُتابِکَ مِنْ عَیْبٍ فَتَعَابَیْتَ عَنْهُ الْزَمْتَهُ}}، [ای مالک!]: هر عیبی که در نویسندگان و دبیران تو باشد، چون از آن [[غافل]] بمانی بر دوش تو خواهد بود<ref>نهج البلاغه، ص۱۰۱۶؛ الحیاة، ج۲، ص۷۰۰.</ref>.<ref>[[محمد حکیمی|حکیمی، محمد]]، [[اقتصاد در نهج البلاغه (کتاب)|اقتصاد در نهج البلاغه]]، ص۱۵ ـ ۱۶.</ref> | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
ماجرای دختر [[امام]] و عاریه گرفتن گردنبند از [[علی بن ابی رافع]] مسئول بیتالمال و برخورد امام با او و با دختر خویش در تواریخ به ثبت رسیده است و نیز ماجرای [[طلحه]] و [[زبیر]] و خواستن سهمی بیشتر از دیگر [[مردم]] در [[کتب حدیثی]] و [[تاریخی]] آمده است و اینها همه گویای [[وظیفه]] سنگین [[مدیران]] در [[جامعه]] [[علوی]] است<ref>الحیاة، ج۲، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲.</ref>.<ref>[[محمد حکیمی|حکیمی، محمد]]، [[اقتصاد در نهج البلاغه (کتاب)|اقتصاد در نهج البلاغه]]، ص۳۳ ـ ۳۵.</ref> | ماجرای دختر [[امام]] و عاریه گرفتن گردنبند از [[علی بن ابی رافع]] مسئول بیتالمال و برخورد امام با او و با دختر خویش در تواریخ به ثبت رسیده است و نیز ماجرای [[طلحه]] و [[زبیر]] و خواستن سهمی بیشتر از دیگر [[مردم]] در [[کتب حدیثی]] و [[تاریخی]] آمده است و اینها همه گویای [[وظیفه]] سنگین [[مدیران]] در [[جامعه]] [[علوی]] است<ref>الحیاة، ج۲، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲.</ref>.<ref>[[محمد حکیمی|حکیمی، محمد]]، [[اقتصاد در نهج البلاغه (کتاب)|اقتصاد در نهج البلاغه]]، ص۳۳ ـ ۳۵.</ref> | ||
''' | '''بازپسگیری اموال عمومی''' | ||
در اجرای دقیق [[عدالت]] بازپسگیری اموال و [[حقوق]] [[غارت]] شده شرط اصلی است. [[حقوق مردم]] از این راه بدانان باز میگردد و میتوان [[تجاوزگران]] را سر جایشان نشاند و به [[کیفر]] رساند. این [[اموال]] در هر جا و هر نقطه بود باید آنها را به [[بیت المال]] بازگرداند. این راه و [[روش امام علی]]{{ع}} است و [[نهج البلاغه]] [[فریادگر]] آن است: {{متن حدیث|وَاللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوجَ بِهِ النساء... لَرَدَدْتُهُ، فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً وَمَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیقُ}}، به [[خدا]] [[سوگند]] اگر ببینم [[مالی]] را (که بهناحق در [[اختیار]] آنان قرار گرفته است)، صرف [[ازدواج]] کردهاند... آن را به بیت المال باز میگردانم و در میان همه تقسیم میکنم؛ زیرا که تنها در [[سایه]] عدالت میتوان نفس کشید و در [[رفاه]] قرار گرفت و هر کس [[تحمل]] عدالت برایش مشکل است [[تحمّل]] [[ظلم]] برای او مشکلتر خواهد بود<ref>نهج البلاغه، ص۶۶.</ref>. | در اجرای دقیق [[عدالت]] بازپسگیری اموال و [[حقوق]] [[غارت]] شده شرط اصلی است. [[حقوق مردم]] از این راه بدانان باز میگردد و میتوان [[تجاوزگران]] را سر جایشان نشاند و به [[کیفر]] رساند. این [[اموال]] در هر جا و هر نقطه بود باید آنها را به [[بیت المال]] بازگرداند. این راه و [[روش امام علی]]{{ع}} است و [[نهج البلاغه]] [[فریادگر]] آن است: {{متن حدیث|وَاللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوجَ بِهِ النساء... لَرَدَدْتُهُ، فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً وَمَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیقُ}}، به [[خدا]] [[سوگند]] اگر ببینم [[مالی]] را (که بهناحق در [[اختیار]] آنان قرار گرفته است)، صرف [[ازدواج]] کردهاند... آن را به بیت المال باز میگردانم و در میان همه تقسیم میکنم؛ زیرا که تنها در [[سایه]] عدالت میتوان نفس کشید و در [[رفاه]] قرار گرفت و هر کس [[تحمل]] عدالت برایش مشکل است [[تحمّل]] [[ظلم]] برای او مشکلتر خواهد بود<ref>نهج البلاغه، ص۶۶.</ref>. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
باید در عینیت و عمل به مردم نشان داد که حقوق از دست رفته آنان باز خواهد گشت: {{متن حدیث|ولکن من واجب حُقوقِ اللهِ عَلَی العِبادِ النَّصِیحَةُ بِمبلغ جُهدهم، والتعاون علی إقامةِ الحَقِّ بَینَهم}}، لیکن از جمله [[حقوقی]] که [[خداوند]] بر [[بندگان]] [[واجب]] کرده [[نصیحت]] (و [[خیرخواهی]] برای هم) به اندازه توان و کمکرسانی به یکدیگر در [[یاری کردن]] [[حق]] (و حقوق) است<ref>نهج البلاغه، ص۴۸۴.</ref>. | باید در عینیت و عمل به مردم نشان داد که حقوق از دست رفته آنان باز خواهد گشت: {{متن حدیث|ولکن من واجب حُقوقِ اللهِ عَلَی العِبادِ النَّصِیحَةُ بِمبلغ جُهدهم، والتعاون علی إقامةِ الحَقِّ بَینَهم}}، لیکن از جمله [[حقوقی]] که [[خداوند]] بر [[بندگان]] [[واجب]] کرده [[نصیحت]] (و [[خیرخواهی]] برای هم) به اندازه توان و کمکرسانی به یکدیگر در [[یاری کردن]] [[حق]] (و حقوق) است<ref>نهج البلاغه، ص۴۸۴.</ref>. | ||
[[ستم]] به حقوق مردم[[دشمنی]] با خداست و باید از این دست [[دشمنیها]] مانع گردید. برای [[تحقق عدالت]] و زدودن ظلم باید به مردم توضیح داد و با [[منطق]] بدانان فهماند که [[حق]] به حقدار میرسد و [[زمامداران]] مدافعان [[راستین]] ملتاند: در [[عهدنامه]] اشتری آمده است: اگر [[رعیت]] بر تو [[گمان]] [[ستم]] برد، آشکارا عذر خود را نزد آنان بیان کن و با این کار از بدگمانیشان درآر! این کار برای تو [[ریاضت]] و تمرین [[اجرای عدالت]] است و برای [[مردم]] [[رفتاری]] به [[مدارا]] و [[محبت]] و بیپرده گویی در بیان عذر و در نتیجه، استوارداری تودهها در راه [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، ص۱۰۲۶.</ref>. | [[ستم]] به حقوق مردم [[دشمنی]] با خداست و باید از این دست [[دشمنیها]] مانع گردید. برای [[تحقق عدالت]] و زدودن ظلم باید به مردم توضیح داد و با [[منطق]] بدانان فهماند که [[حق]] به حقدار میرسد و [[زمامداران]] مدافعان [[راستین]] ملتاند: در [[عهدنامه]] اشتری آمده است: اگر [[رعیت]] بر تو [[گمان]] [[ستم]] برد، آشکارا عذر خود را نزد آنان بیان کن و با این کار از بدگمانیشان درآر! این کار برای تو [[ریاضت]] و تمرین [[اجرای عدالت]] است و برای [[مردم]] [[رفتاری]] به [[مدارا]] و [[محبت]] و بیپرده گویی در بیان عذر و در نتیجه، استوارداری تودهها در راه [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، ص۱۰۲۶.</ref>. | ||
بازگرداندن [[اموال]] به یغما رفته حق مسلم ملتها بر دولتهاست که هیچ گاه نمیتوانند از آن سرباز زنند و شانه از زیر بار این [[مسئولیت]] بزرگ خدایی و مردمی تهی کنند: {{متن حدیث|وَلا تَظُنُّوا بِی اسْتِثْقالاً فی حَقٍّ قیل لی، وَلَا الْتِمَاسَ إِعْظَامِ لِنَفْسِی، فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَنْقَلَ الْحَقَّ أَنْ یُقَالَ لَهُ، أَوِ الْعَدْلَ أَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ، کانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أثقَلَ عَلَیْهِ، فَلَا تَکَفُّوا عَنْ مَقالَةٍ بِحَقِّ، أَوْ مَشُورَةِ بِعَدْلٍ}}، و چنان گمان نکنید که درباره سخن حقی که به من گفته شود، [[احساس]] سنگینی میکنم؛ یا [[فکر]] کنید در بند آنم که مرا بزرگ شمارید، چه هر کس از حقی که به او گفته میشود یا عدالتی که بر او عرضه میگردد، احساس سنگینی کند، عمل کردن به آنها برای او سنگینتر است بنابراین از گفتن سخن حق یا اظهار نظر عادلانه خودداری کنید<ref>[[محمد حکیمی|حکیمی، محمد]]، [[اقتصاد در نهج البلاغه (کتاب)|اقتصاد در نهج البلاغه]]، ص۱۰۳ ـ ۱۰۵.</ref>. | بازگرداندن [[اموال]] به یغما رفته حق مسلم ملتها بر دولتهاست که هیچ گاه نمیتوانند از آن سرباز زنند و شانه از زیر بار این [[مسئولیت]] بزرگ خدایی و مردمی تهی کنند: {{متن حدیث|وَلا تَظُنُّوا بِی اسْتِثْقالاً فی حَقٍّ قیل لی، وَلَا الْتِمَاسَ إِعْظَامِ لِنَفْسِی، فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَنْقَلَ الْحَقَّ أَنْ یُقَالَ لَهُ، أَوِ الْعَدْلَ أَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ، کانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أثقَلَ عَلَیْهِ، فَلَا تَکَفُّوا عَنْ مَقالَةٍ بِحَقِّ، أَوْ مَشُورَةِ بِعَدْلٍ}}، و چنان گمان نکنید که درباره سخن حقی که به من گفته شود، [[احساس]] سنگینی میکنم؛ یا [[فکر]] کنید در بند آنم که مرا بزرگ شمارید، چه هر کس از حقی که به او گفته میشود یا عدالتی که بر او عرضه میگردد، احساس سنگینی کند، عمل کردن به آنها برای او سنگینتر است بنابراین از گفتن سخن حق یا اظهار نظر عادلانه خودداری کنید<ref>[[محمد حکیمی|حکیمی، محمد]]، [[اقتصاد در نهج البلاغه (کتاب)|اقتصاد در نهج البلاغه]]، ص۱۰۳ ـ ۱۰۵.</ref>. |