←جستارهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
[[علی]] {{ع}} در توصیف امام و بیان شئونات و مسئولیتهای امامت میفرماید: او [[انسان]] ممتاز و [[برتری]] است که گنجینه [[رسالت]] و [[دین خدا]] و نگه دارنده [[زمین]]، و خود ملتزم به عدالت است؛ و نخستین گام او در راه عدالت، اجتناب از [[هواپرستی]] و [[تمایلات]] شخصی است او چهره [[حق]] را آن چنان توصیف میکند که هست؛ و خود بدان عمل میکند و همه هدفهای خیر، موردنظر و مقصد اوست و هر کجا [[گمان]] خیری میرود وی در تعقیب آن است. خود را در [[اختیار]] [[کتاب خدا]] نهاده و آن را [[پیشوا]] و امامش قرار داده و هرکجا که [[قرآن]] امر میکند او در آنجا فرود میآید و آنجا که قرآن مأوی میگیرد و نیز [[منزل]] میگزیند<ref>{{متن حدیث|فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِينِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَكَانَ أَوَّلُ عَدْلِهِ نَفْيَ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ لَا يَدَعُ لِلْخَيْرِ غَايَةً إِلَّا أَمَّهَا وَ لَا مَظِنَّةً إِلَّا قَصَدَهَا قَدْ أَمْكَنَ الْكِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ فَهُوَ قَائِدُهُ وَ إِمَامُهُ يَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ وَ يَنْزِلُ حَيْثُ كَانَ}}، نهج البلاغه، خطبه ۸۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۱۲۱.</ref> | [[علی]] {{ع}} در توصیف امام و بیان شئونات و مسئولیتهای امامت میفرماید: او [[انسان]] ممتاز و [[برتری]] است که گنجینه [[رسالت]] و [[دین خدا]] و نگه دارنده [[زمین]]، و خود ملتزم به عدالت است؛ و نخستین گام او در راه عدالت، اجتناب از [[هواپرستی]] و [[تمایلات]] شخصی است او چهره [[حق]] را آن چنان توصیف میکند که هست؛ و خود بدان عمل میکند و همه هدفهای خیر، موردنظر و مقصد اوست و هر کجا [[گمان]] خیری میرود وی در تعقیب آن است. خود را در [[اختیار]] [[کتاب خدا]] نهاده و آن را [[پیشوا]] و امامش قرار داده و هرکجا که [[قرآن]] امر میکند او در آنجا فرود میآید و آنجا که قرآن مأوی میگیرد و نیز [[منزل]] میگزیند<ref>{{متن حدیث|فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِينِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَكَانَ أَوَّلُ عَدْلِهِ نَفْيَ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ لَا يَدَعُ لِلْخَيْرِ غَايَةً إِلَّا أَمَّهَا وَ لَا مَظِنَّةً إِلَّا قَصَدَهَا قَدْ أَمْكَنَ الْكِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ فَهُوَ قَائِدُهُ وَ إِمَامُهُ يَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ وَ يَنْزِلُ حَيْثُ كَانَ}}، نهج البلاغه، خطبه ۸۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۱۲۱.</ref> | ||
== ادله روایی [[امامت]] == | |||
برای [[اثبات]] [[الهی بودن امامت]]، به [[روایات]] فراوانی میتوان استناد کرد که از باب نمونه به چند مورد اشاره میشود: | |||
=== امامت [[عهد الهی]] === | |||
در منابع روایی، ذیل بابی تحت عنوان {{عربی|الامامة عهد من الله تعالى}}<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۴۷۰-۴۷۳؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۹؛ صدوق، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص٣٧-٣٩.</ref> روایات متعددی نقل شده است که دلالت دارند امامت عهد الهی است و در [[اختیار]] کسی نیست. [[علامه مجلسی]] بر آن است که میان روایات این باب، بیش از بیست سند معتبر وجود دارد<ref>مجلسی، امامشناسی، ص۷۶.</ref>. به عنوان [[تبرک]] تنها یک [[روایت]] از این باب را نقل میکنیم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فَذَكَرُوا الْأَوْصِيَاءَ وَ ذَكَرَ إِسْمَاعِيلَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا ذَاكَ إِلَيْنَا وَ مَا هُوَ إِلَّا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يُنْزِلُ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ}}<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۷۷؛ صفار، بصائر الدرجات، ص۴۷۳.</ref>. [[ابوبصیر]] گوید: خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بودم که نام [[اوصیا]] را بردند و من هم اسماعیل را نام بردم. حضرت فرمود: «نه به [[خدا]] ای ابا محمد! [[تعیین امام]] به اختیار ما نیست؛ امر امامت تنها به دست خداست که درباره هر یک پس از دیگری نازل میکند». | |||
مراد از نام بردن اسماعیل (فرزند امام صادق{{ع}}) یا این است که ابوبصیر درخواست کرد تا اسماعیل وصی امام صادق{{ع}} و [[امام]] بعد او باشد<ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۳، ص۱۸۳.</ref> یا سؤال از [[وصایت]] و امامت او بود<ref>فیض، الوافی، ج۲، ص۲۵۷؛ مرآة العقول، ج۳، ص۱۸۳.</ref>. در هر صورت امام صادق{{ع}} صراحتاً با [[انکار]] امامت اسماعیل و [[نفی]] اختیار خود در [[تعیین وصی]] و امام بعد از خود، امامت را مقامی [[الهی]] دانسته و به [[امر خدا]] موکول کرده است<ref>ر.ک: مازندرانی، شرح الکافی، ج۶، ص۷۸.</ref>. | |||
در سایر روایات این باب نیز [[ائمه]]{{عم}} با انکار اختیار خود در [[تعیین جانشین]] و امام بعد از خود، آن را [[عهد]] خدا و [[رسول خدا]]{{صل}} شمردهاند که به افراد خاصی تعلق میگیرد؛ نه آنکه به دلخواه آنان باشد<ref>ر.ک: صفار، بصائر الدرجات، ص۴۷۰-۴۷۳؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۹.</ref>.<ref>[[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[الهی بودن مقام امامت (مقاله)|مقاله «الهی بودن مقام امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۶]]، ص ۲۴.</ref> | |||
=== [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} === | |||
امام رضا{{ع}} در روایتی طولانی و با مضامین عالی در تبیین [[الهی بودن منصب امامت]] در مسجد جامع مرو فرمودند: «... مگر [[مردم]] مقام و [[منزلت امامت]] را میان [[امت]] میدانند تا روا باشد که به [[اختیار]] و [[انتخاب]] ایشان واگذار شود؟ همانا [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش بلندمرتبهتر و عمقش بیش از آن است که مردم با [[عقل]] خود بدان رسند یا با آرائشان آن را دریابند یا به انتخاب خود امامی [[منصوب]] کنند»<ref>کافی، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۶-۲۲۲.</ref>. | |||
حضرت سپس با اشاره به برخی از صفات و [[ویژگیهای امام]] فرمودند: «... [[امام]] یگانه [[روزگار]] خود است؛ کسی با او برابر نیست و دانشمندی همطراز او نباشد؛ جایگزین ندارد؛ مانند و نظیر ندارد؛ واجد تمام [[فضیلتها]] بوده بیآنکه خود در طلبش رفته و به دست آورده باشد؛ بلکه امتیازی است که [[خدا]] به فضل و [[بخشش]] به او عنایت فرموده است. کیست که بهحق امام را [[شناسایی]] کند یا بتواند او را انتخاب کند؟ هیهات هیهات، خردها دربارهاش گم گشته و خاطرها گمراهند؛ عقلها سرگردان و چشمها بینورند؛ بزرگان در اینجا کوچکند و [[حکیمان]] در [[حیرت]] و بردباران کوتهنظر و هوشمندان گیج و [[نادان]] و [[شعرا]] لال و گنگ و ادبا درمانده و سخندانان بیزبان؛ شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکی از فضائلش ندانند؛ همه به عجز و [[ناتوانی]] معترفند. چگونه میتوان کنه و حقیقتش را وصف کرد و اسرارش را فهمید؟! چطور کسی به جای او ایستد و [[حاجت]] مربوط به او برآورد؟! نه ممکن نیست، چطور؟! از کجا؟! او در مقام خود اختری است که برافروزد و از دسترس دستیازان و وصف واصفان فراتر است. انتخاب [[بشر]] کجا به این پایه رسد؟! عقل کجا و [[مقام امام]] کجا؟! کجا چنین شخصیتی یافت شود؟! [[گمان]] کنند که در غیر [[خاندان رسول]]{{صل}} امامی یافت شود؟! خودشان [[تکذیب]] خود کنند، [[بیهوده]] آرزو برند و به گردنه بلند لغزندهای که به پائین میلغزد، بالا رفتند. خواستند با [[عقل]] نارسا و با آرای گمراهکننده خویش امامی [[نصب]] کنند، اما جز دوری از [[حق]] بهره نبرند!... ([[منصب امامت]] اکتسابی نیست) بلکه فضلی است از [[خدا]] که به هر کس بخواهد، عطا میکند. | |||
پس چگونه آنان میتوانند [[امام]] [[اختیار]] کنند با آنکه امام عالمی است که [[نادانی]] ندارد، [[سرپرستی]] است که شانه خالی نکند و عقبنشینی ننماید؛ معدن قدس و [[طهارت]] و [[نور]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص باشد به [[دعوت]] از طرف [[رسول خدا]] و از جانب او معین شود؛ از نژاد [[پاک]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} است؛ در نسب او جای [[طعن]] و سرزنشی نیست و هیچ نژاد شریفی به او نرسد.... [[واجبالاطاعه]] باشد و به [[امر خدا]] [[قیام]] کند؛ [[خیرخواه]] [[بندگان خدا]] و [[حافظ دین]] خداست... امام از طرف [[خداوند]] [[معصوم]] است و مشمول کمک و [[تأیید]] اوست؛ از [[خطا]] و [[لغزش]] و برخورد ناصواب در [[امان]] است. خدا او را بدین صفات اختصاص داده تا [[حجت بالغه]] بر هر کدام از خلقش، که او را [[درک]] میکند، باشد. این فضل الهی است که به هر که خواهد عطا کند و خدا صاحب فضل بزرگی است؛ آیا [[بشر]] قادر است که چنین امامی [[انتخاب]] کند؟...»<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۶-۲۲۲.</ref>. | |||
[[امام رضا]]{{ع}} در این [[روایت شریف]] بارها به [[الهی]] بودن منصب و [[مقام امامت]] تصریح و تعیین آن را از سوی [[مردم]] [[نفی]] کردهاند. برخی برآنند اگر درباره [[امامت]] روایتی غیر از این [[روایت]] نداشتیم، همین روایت ما را کفایت میکرد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۲. (پاورقی مصحح).</ref>. به جهت اتقان متن و سند حدیث و ثقه بودن راویان آن، تردیدی در صدور روایت امام رضا{{ع}} وجود ندارد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۲؛ ر.ک: کافی، ج۱، ص۲۸۹؛ قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۷۳ و ۱۷۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۶۱ و ۴۶۲؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج۱، ص۲۵۶؛ مجلسی، امامشناسی، ص۷۲-۷۷.</ref>.<ref>[[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[الهی بودن مقام امامت (مقاله)|مقاله «الهی بودن مقام امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۶]]، ص ۲۶.</ref> | |||
=== روایات اهل سنت === | |||
در منابع اهل سنت نیز روایاتی دال بر [[الهی بودن امامت]] و [[خلافت]] [[پیامبر]]{{صل}} وجود دارد که به برخی اشاره میشود. | |||
====[[روایت]] اول==== | |||
[[بخاری]] و مسلم از [[ابن عباس]] نقل کردهاند: مُسَیلمَة کَذّاب در زمان پیامبر{{صل}} میگفت: «اگر محمد{{صل}} امر پس از خود را در من قرار دهد، از او [[پیروی]] میکنم». او با افراد فراوان از قبیلهاش به سمت آن حضرت آمد و پیامبر{{صل}} به همراه [[ثابت بن قیس]] به او رو کرد و در حالی که در دست آن حضرت تکه چوبی بود، نزد او رفت و در مقابلش ایستاد و فرمود: «اگر این تکه چوب را از من بخواهی، به تو نخواهم داد و هرگز [[امر خدا]] را در خود نخواهی دید و اگر پشت کنی [و [[اسلام]] نیاوری]، قطعاً [[خداوند]] تو را [[خوار]] خواهد کرد و من عاقبت تو را شوم میبینم»<ref>{{متن حدیث|لَوْ سَأَلْتَنِي هَذِهِ الْقِطْعَةَ مَا أَعْطَيْتَكَهَا، وَلَنْ تَعْدُوَ أمْرَ اللَّهِ فِيكَ، وَلَئِنْ أَدْبَرْتَ ليَعْقِرَنَّكَ اللَّهُ، وَإِنِّي لأُرَاكَ الَّذِي رَأَيْتُ فِيكَ مَا رَأَيْتُ}}. (بخاری، صحیح بخاری، ج۴، ص۲۰۳؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۸۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۳۰۸).</ref>. | |||
پیامبر{{صل}} در پاسخ به مسلیمه، از خلافت و [[امامت]] به «امرالله» تعبیر کرده است که نشان از الهی بودن امامت و خلافت بعد از خود است. بنابراین [[قرآن]] [[اختیار]] [[مردم]] را در امرالله به صراحت [[نفی]] میکند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>[[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[الهی بودن مقام امامت (مقاله)|مقاله «الهی بودن مقام امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۶]]، ص ۲۸.</ref> | |||
==== [[روایت]] دوم ==== | |||
{{متن حدیث|قَالَ ابْنُ إسْحَاقَ: وَحَدَّثَنِي الزُّهْرِيُّ أَنَّهُ أَتَى بَنِي عَامِرِ بْنِ صَعْصَعَةَ، فَدَعَاهُمْ إلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَعَرَضَ عَلَيْهِمْ نَفْسَهُ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْهُمْ- يُقَالُ لَهُ: بَيْحَرَةُ ابْن فِرَاسٍ. قَالَ ابْنُ هِشَامٍ: فِرَاسُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَمَةَ (الْخَيْرِ) بْنِ قُشَيْرِ ابْن كَعْبِ بْنِ رَبِيعَةَ بْنِ عَامِرِ بْنِ صَعْصَعَةَ-: وَاَللَّهِ، لَوْ أَنِّي أَخَذْتُ هَذَا الْفَتَى مِنْ قُرَيْشٍ، لَأَكَلْتُ بِهِ الْعَرَبَ، ثُمَّ قَالَ: أَرَأَيْتَ إنْ نَحْنُ بَايَعْنَاكَ عَلَى أَمْرِكَ، ثُمَّ أَظْهَرَكَ اللَّهُ عَلَى مَنْ خَالَفَكَ، أَيَكُونُ لَنَا الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِكَ؟ قَالَ: الْأَمْرُ إلَى اللَّهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ، قَالَ: فَقَالَ لَهُ: أَفَتُهْدَفُ نَحُورُنَا لِلْعَرَبِ دُونَكَ، فَإِذَا أَظْهَرَكَ اللَّهُ كَانَ الْأَمْرُ لِغَيْرِنَا! لَا حَاجَةَ لَنَا بِأَمْرِكَ، فَأَبَوْا عَلَيْهِ}}<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۱؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۱۸۶؛ ابن أثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۸۷؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ج۲، ص۴؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۳، ص۱۷۱؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۵۰.</ref>. روزی [[پیامبر]]{{صل}} نزد [[قبیله]] [[بنیعامر بنصعصعه]] آمد و آنان را به [[ایمان به خداوند]] فراخواند و [[نبوت]] خویش را بر آنان عرضه کرد. مردی از آنان به نام بحیرة بن فراس عرضه داشت: «به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر این [[جوان]] [[قریشی]] در [[اختیار]] من بود، تمام [[عرب]] را به چنگ خود درمیآوردم». آنگاه به پیامبر{{صل}} رو کرد و گفت «اگر ما با تو بر آنچه میخواهی [[بیعت]] کنیم، سپس خدا تو را بر مخالفانت [[پیروز]] گرداند، آیا پس از تو امر [[خلافت]] در دست ما خواهد بود»؟ پیامبر{{صل}} فرمود: «این امر به دست خداست و برای هر که بخواهد قرار میدهد». در پاسخ گفتند: «میخواهی ما را دم تیغ دیگر [[قبایل عرب]] قرار دهی و آنگاه که پیروز شدی این کار در دست دیگران باشد؟ ما به کار تو نیازی نداریم». پس، از پذیرش [[دعوت]] [[رسول خدا]]{{صل}} سر باز زدند. | |||
سخن رسول خدا{{صل}} به صراحت نشان میدهد که [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} منصبی [[الهی]] و از [[حقوق]] خداست، نه از [[حقوق مردم]] و در [[اختیار]] آنان. اگر امر [[خلافت]] و [[وصایت]] و [[امامت]]، [[الهی]] نبود و در اختیار [[مردم]] و [[امت]] بود، مسلماً [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود که امر خلافت و امامت در اختیار امت یا [[اهل حل و عقد]] و مانند آن است. پس واگذاری امر خلافت و امامت به [[خداوند متعال]]، [[گواه]] این است که امامت و خلافت، مانند [[نبوت]] امری الهی بوده و تنها در اختیار [[خداوند]] است<ref>سبحانی، محاضرات فی الإلهیات، ص٣٣٧.</ref>.<ref>[[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[الهی بودن مقام امامت (مقاله)|مقاله «الهی بودن مقام امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۶]]، ص ۲۹.</ref> | |||
==== [[روایت]] سوم ==== | |||
[[ابن عباس]] روایت کرده است: عامر بن طفیل و اربد بن ربیعه (هر دو از [[قبیله]] [[بنیعامر]]) درحالیکه رسول خدا{{صل}} در [[مسجد]] نشسته بودند، داخل مسجد شدند. مردی گفت که ای رسول خدا! عامر بن طفیل به سوی شما میآید. آن حضرت فرمودند: «رهایش کن؛ اگر خداوند برای او خیری خواسته باشد، هدایتش میکند». پس عامر بن طفیل نزدیک آمد تا اینکه در مقابل آن حضرت ایستاد و گفت: «ای محمد! چه چیزی برای من خواهد بود اگر [[اسلام]] بیاورم؟» [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: «هر آنچه به نفع و [[ضرر]] [[مسلمانان]] است، به نفع و ضرر تو نیز خواهد بود». عامر گفت: «آیا امر خلافت و [[جانشینی]] را بعد از خودت برای من قرار میدهی؟» حضرت در جواب فرمود این کار در اختیار من نیست؛ فقط در اختیار خداست؛ برای هر که بخواهد قرار میدهد»<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ج۵، ص۲۷۶، بغوی، تفسیر البغوی، ج۳، ص۱۰؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۹، ص۲۹۷؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۳۰۷؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ص۲۷۸.</ref>. | |||
پیامبر{{صل}} در این روایت نیز خلافت و امامت بعد از خود را تنها در اختیار خداوند دانسته که به هر که بخواهد عطا میکند و اختیار امت را در این باره [[نفی]] کرده است. در واقع دو فقره {{متن حدیث|الْأَمْرُ إلَى اللَّهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ}} و {{متن حدیث|إِنَّمَا ذَلِكَ إِلَى اللَّهِ يَجْعَلُهُ حَيْثُ يَشَاءُ}} در دو روایت فوق، در معنا همانند این [[کلام]] خداست که میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>«خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
از آنجا که [[امامت]]، [[خلافت]] و [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} است، [[امام]] نیز واجد تمام صفات و برنامههای [[پیامبر]]{{صل}}، به جز [[وحی تشریعی]] است؛ یعنی هم [[حافظ شرع]] و [[شریعت]] است و هم پاسدار [[مکتب]] و [[قوانین]] او و هم رهبر معنوی و مادی [[مردم]]؛ لذا باید او هم دارای [[مقام عصمت]] و [[مصونیت از خطا]] و [[گناه]] باشد تا بتواند [[رسالت]] خویش را به ثمر برساند و [[رهبری]] مطاع و سرمشقی مورد اعتماد گردد؛ به همین دلیل [[انتخاب]] او نیز به دست خداست و [[خدا]] میداند این مقام را در کجا قرار دهد؛ نه [[خلق]] خدا و نه از طریق انتخاب مردم و [[شورا]]<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۳۱.</ref>.<ref>[[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[الهی بودن مقام امامت (مقاله)|مقاله «الهی بودن مقام امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۶]]، ص ۳۱.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |