جز
جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
جز (جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*[[انسان]] موجودی [[متعهد]] و [[مسئول]] است و براساس این [[مسئولیت]] از او خواسته [[مسئول]] میشود. دامنه [[مسئولیت]] وسیع و دربرگیرنده همه افراد است. [[زمامدار]] [[مسئول]] رعیت، و [[زن]]، [[مسئول]] خانه [[همسر]]، و [[بنده]] [[مسئول]] مولایش، و همه [[مسئول]] یکدیگرند"<ref>اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۷۵.</ref>. | *[[انسان]] موجودی [[متعهد]] و [[مسئول]] است و براساس این [[مسئولیت]] از او خواسته [[مسئول]] میشود. دامنه [[مسئولیت]] وسیع و دربرگیرنده همه افراد است. [[زمامدار]] [[مسئول]] رعیت، و [[زن]]، [[مسئول]] خانه [[همسر]]، و [[بنده]] [[مسئول]] مولایش، و همه [[مسئول]] یکدیگرند"<ref>اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۷۵.</ref>. | ||
*در [[آیات]] و [[روایات اسلامی]]، [[انسان]] موجودی [[مسئول]] تلقی شده است. بحث اساسی در این مقوله این است که در این [[مسئولیت]]، سائل کیست و [[انسان]] در برابر چه کسی و چه مقامی [[مسئول]] است؟ برخی [[انسان]] را در برابر [[جامعه]] [[مسئول]] میدانند. اما از دیدگاه [[اسلام]]، [[انسان]] تنها در برابر یک [[مقام]] [[مسئولیت]] دارد و آن [[مقام]] ربوبی است و همه مسئولیتهای دیگر [[انسان]] در راستای این [[مسئولیت]] اصلی و پرتوی از آن است. اگر ما به عنوان یک [[مسلمان]] در برابر [[پیامبر]]{{صل}} [[امام]]، [[جامعه]] و [[مردم]] و [[وجدان]] [[مسئولیت]] داریم، در [[حقیقت]] به خاطر این است که در برابر [[خداوند]] که [[خالق]] و مالک و [[مدبر]] و [[رب]] ماست، مسئولیم که البته [[مسئولیت]] در برابر [[خدا]]، خود منشأ پیدایش مسئولیتهای متعدد دیگر میشود <ref>ر.ک: محسن غرویان، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، ص۱۲۱.</ref>. | *در [[آیات]] و [[روایات اسلامی]]، [[انسان]] موجودی [[مسئول]] تلقی شده است. بحث اساسی در این مقوله این است که در این [[مسئولیت]]، سائل کیست و [[انسان]] در برابر چه کسی و چه مقامی [[مسئول]] است؟ برخی [[انسان]] را در برابر [[جامعه]] [[مسئول]] میدانند. اما از دیدگاه [[اسلام]]، [[انسان]] تنها در برابر یک [[مقام]] [[مسئولیت]] دارد و آن [[مقام]] ربوبی است و همه مسئولیتهای دیگر [[انسان]] در راستای این [[مسئولیت]] اصلی و پرتوی از آن است. اگر ما به عنوان یک [[مسلمان]] در برابر [[پیامبر]]{{صل}} [[امام]]، [[جامعه]] و [[مردم]] و [[وجدان]] [[مسئولیت]] داریم، در [[حقیقت]] به خاطر این است که در برابر [[خداوند]] که [[خالق]] و مالک و [[مدبر]] و [[رب]] ماست، مسئولیم که البته [[مسئولیت]] در برابر [[خدا]]، خود منشأ پیدایش مسئولیتهای متعدد دیگر میشود <ref>ر.ک: محسن غرویان، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، ص۱۲۱.</ref>. | ||
*بحث دیگر این است که چرا [[آدمی]] [[مسئولیت]] دارد؟ براساس [[آموزههای دینی]] حتی اعضای [[انسان]] [[مسئولیت]] دارند تا چه رسد به خود [[انسان]]، [[انسان]] به این [[دلیل]] در مقابل [[خداوند]] [[مسئولیت]] دارد که [[خداوند]] او را آفریده و هر آنچه مورد نیازش بوده به او عطا نموده و از طرفی در "الست" از [[انسان]] [[تعهد]] گرفته شده است، همچنانکه در [[قرآن کریم]] آمده است:{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>. | *بحث دیگر این است که چرا [[آدمی]] [[مسئولیت]] دارد؟ براساس [[آموزههای دینی]] حتی اعضای [[انسان]] [[مسئولیت]] دارند تا چه رسد به خود [[انسان]]، [[انسان]] به این [[دلیل]] در مقابل [[خداوند]] [[مسئولیت]] دارد که [[خداوند]] او را آفریده و هر آنچه مورد نیازش بوده به او عطا نموده و از طرفی در "الست" از [[انسان]] [[تعهد]] گرفته شده است، همچنانکه در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>. | ||
*[[احساس مسئولیت]]، به طور ناخودآگاه در [[درون انسان]] متولد میشود. زمانی که [[انسان]]، ندای [[وجدان]] را به [[تکلیف]] و [[واجب]] [[اخلاقی]] میشنود، طبیعتاً تنها با وجود [[آزادی]] کامل و [[قدرت]] بر [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] از [[تکلیف]]، این ندا را میشنود، در این وضعیت، [[وجدان]] میپرسد و شخص [[صاحب]] [[وجدان]] مورد سؤال قرار میگیرد و در آن اموری که به [[تکلیف]] [[اخلاقی]] برمیگردد، هیچ رابطهای میان فرد و وجدانش وجود ندارد. آری! [[خداوند متعال]] میپرسد و [[حسابرسی]] میکند، ولی او [[خویشتنداری]] و [[مهربانی]] هم میکند <ref>محمد جواد مغنیه، فلسفه اخلاق در اسلام، ترجمه عبدالحسین صافی، ص۱۴۹ – ۱۵۱.</ref>. | *[[احساس مسئولیت]]، به طور ناخودآگاه در [[درون انسان]] متولد میشود. زمانی که [[انسان]]، ندای [[وجدان]] را به [[تکلیف]] و [[واجب]] [[اخلاقی]] میشنود، طبیعتاً تنها با وجود [[آزادی]] کامل و [[قدرت]] بر [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] از [[تکلیف]]، این ندا را میشنود، در این وضعیت، [[وجدان]] میپرسد و شخص [[صاحب]] [[وجدان]] مورد سؤال قرار میگیرد و در آن اموری که به [[تکلیف]] [[اخلاقی]] برمیگردد، هیچ رابطهای میان فرد و وجدانش وجود ندارد. آری! [[خداوند متعال]] میپرسد و [[حسابرسی]] میکند، ولی او [[خویشتنداری]] و [[مهربانی]] هم میکند <ref>محمد جواد مغنیه، فلسفه اخلاق در اسلام، ترجمه عبدالحسین صافی، ص۱۴۹ – ۱۵۱.</ref>. | ||
*از طرفی [[مقام]] [[مسئولیت]] بعد از [[تکلیف]] است، زیرا از آن میجوشد و زاده میشود. ماهیت [[مسئولیت]] میطلبد که مسؤلی باشد که ما برای حساب و کتاب در برابر او بایستیم، و او کسی است که [[الزام]] و [[تکلیف]] و [[امر و نهی]] نموده است<ref>ر.ک: محمد جواد مغنیه، فلسفه اخلاق در اسلام، ترجمه عبدالحسین صافی، ص۱۶۹.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۴۳.</ref>. | *از طرفی [[مقام]] [[مسئولیت]] بعد از [[تکلیف]] است، زیرا از آن میجوشد و زاده میشود. ماهیت [[مسئولیت]] میطلبد که مسؤلی باشد که ما برای حساب و کتاب در برابر او بایستیم، و او کسی است که [[الزام]] و [[تکلیف]] و [[امر و نهی]] نموده است<ref>ر.ک: محمد جواد مغنیه، فلسفه اخلاق در اسلام، ترجمه عبدالحسین صافی، ص۱۶۹.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۴۳.</ref>. |