خاستگاه مشروعیت در حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = فقه سیاسی (پرسش)|بانک ج...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه')
خط ۲۲: خط ۲۲:
::::::برخی نیز [[مشروعیت حکومت]] را در گرو فره‌مندی (کاریزماتیک) بودن حاکم و [[رهبر]] دانسته و بر این اساس، تنها حکومتی از مشروعیت برخوردار است که حاکم آن از اوصاف و کشش‌های ویژه‌ای برخوردار باشد که دیگران را به [[فرمانبرداری]] و فرد را به [[فرمان‌بری]] وا می‌دارد. ولی آنچه [[اندیشه سیاسی شیعه]] را از سایر نظرات متمایز می‌کند، منحصر دانستن [[حق حاکمیت]] و [[فرمانروایی]] در [[خداوند]] به عنوان [[خالق]] و [[قادر]] مطلق است و هموست که به صورت خاص یا عام فرد یا گروهی را برای [[حکومت]] [[منصوب]] نموده و به [[حکومت‌ها]] [[مشروعیت]] می‌بخشد. گرچه خداوند تنها فرد یا افرادی را به این سمت می‌گمارد که حائز اوصاف و ویژگی‌های خاص، جهت [[حُسن]] اجرای [[اداره امور]] [[جامعه]] باشد(...).<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۹۷.</ref>
::::::برخی نیز [[مشروعیت حکومت]] را در گرو فره‌مندی (کاریزماتیک) بودن حاکم و [[رهبر]] دانسته و بر این اساس، تنها حکومتی از مشروعیت برخوردار است که حاکم آن از اوصاف و کشش‌های ویژه‌ای برخوردار باشد که دیگران را به [[فرمانبرداری]] و فرد را به [[فرمان‌بری]] وا می‌دارد. ولی آنچه [[اندیشه سیاسی شیعه]] را از سایر نظرات متمایز می‌کند، منحصر دانستن [[حق حاکمیت]] و [[فرمانروایی]] در [[خداوند]] به عنوان [[خالق]] و [[قادر]] مطلق است و هموست که به صورت خاص یا عام فرد یا گروهی را برای [[حکومت]] [[منصوب]] نموده و به [[حکومت‌ها]] [[مشروعیت]] می‌بخشد. گرچه خداوند تنها فرد یا افرادی را به این سمت می‌گمارد که حائز اوصاف و ویژگی‌های خاص، جهت [[حُسن]] اجرای [[اداره امور]] [[جامعه]] باشد(...).<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۹۷.</ref>
:::::*'''[[مشروعیت مردمی]]''': در نقطه مقابل عباراتی از [[امام خمینی]]، که بیانگر دیدگاه ایشان در خصوص [[مشروعیت الهی]] [[حکومت اسلامی]] در [[عصر غیبت]] است، برخی از عبارات ایشان که عمدتاً در فضای زمانی [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]] و تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی]] ایراد شده است موهم این [[باور]] است که [[امام]] از دیدگاه [[ولایت]] [[انتصابی]] گذر کرده و به ملاک [[انتخاب مردم]] در [[مشروعیت حکومت]] رسیده‌اند. با توجه به این نکته، ما در آغاز، مراد از [[خاستگاه مشروعیت]] مردمی را توضیح داده، پس از آن به عبارات امام خمینی در این خصوص اشاره کرده و در نهایت، نظر امام خمینی در مورد خاستگاه مشروعیت را ارائه خواهیم کرد. بر خلاف دیدگاه مشهور [[شیعه]] که محور و [[ملاک مشروعیت]] را در [[انتصاب الهی]] جستجو می‌کنند، برخی از [[فقیهان]] معاصر و در پیامد پیروزی انقلاب اسلامی و طرح مباحث زیاد پیرامون [[ولایت فقیه]]، خاستگاه مشروعیت در عصر غیبت را در گرو [[انتخاب]] و [[گزینش]] [[مردم]] قرار داده‌اند. تفاوت این معنا از ملاک مشروعیت با دموکراسی‌های غربی در این است که بر اساس این [[منطق]]، [[حق حاکمیت]] بر جمیع امورات عالم اولاً و بالذات برای [[خداوند]] بوده و خداوند در عصر غیبت این [[حق]] را به مردم واگذار کرده است: [[حکومت حق]] ذاتی خداوند است و این که گفته می‌شود حکومت حق مردم است، مقصود این نیست که حق ذاتی مردم است، بلکه حقی است که از طرف خداوند بر مردم اعطا شده است و این حق اعطایی از جانب مردم در دست [[حاکم]] [[امانت]] است<ref>مبانی حکومت اسلامی، ص۱۸۱ - ۱۸۲.</ref>.
:::::*'''[[مشروعیت مردمی]]''': در نقطه مقابل عباراتی از [[امام خمینی]]، که بیانگر دیدگاه ایشان در خصوص [[مشروعیت الهی]] [[حکومت اسلامی]] در [[عصر غیبت]] است، برخی از عبارات ایشان که عمدتاً در فضای زمانی [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]] و تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی]] ایراد شده است موهم این [[باور]] است که [[امام]] از دیدگاه [[ولایت]] [[انتصابی]] گذر کرده و به ملاک [[انتخاب مردم]] در [[مشروعیت حکومت]] رسیده‌اند. با توجه به این نکته، ما در آغاز، مراد از [[خاستگاه مشروعیت]] مردمی را توضیح داده، پس از آن به عبارات امام خمینی در این خصوص اشاره کرده و در نهایت، نظر امام خمینی در مورد خاستگاه مشروعیت را ارائه خواهیم کرد. بر خلاف دیدگاه مشهور [[شیعه]] که محور و [[ملاک مشروعیت]] را در [[انتصاب الهی]] جستجو می‌کنند، برخی از [[فقیهان]] معاصر و در پیامد پیروزی انقلاب اسلامی و طرح مباحث زیاد پیرامون [[ولایت فقیه]]، خاستگاه مشروعیت در عصر غیبت را در گرو [[انتخاب]] و [[گزینش]] [[مردم]] قرار داده‌اند. تفاوت این معنا از ملاک مشروعیت با دموکراسی‌های غربی در این است که بر اساس این [[منطق]]، [[حق حاکمیت]] بر جمیع امورات عالم اولاً و بالذات برای [[خداوند]] بوده و خداوند در عصر غیبت این [[حق]] را به مردم واگذار کرده است: [[حکومت حق]] ذاتی خداوند است و این که گفته می‌شود حکومت حق مردم است، مقصود این نیست که حق ذاتی مردم است، بلکه حقی است که از طرف خداوند بر مردم اعطا شده است و این حق اعطایی از جانب مردم در دست [[حاکم]] [[امانت]] است<ref>مبانی حکومت اسلامی، ص۱۸۱ - ۱۸۲.</ref>.
::::::از دیگر امتیازات این دیدگاه در مقابل دموکراسی‌های رایج، این است که براساس دیدگاه ولایت انتخابی که برخی از فقیهان معاصر برگزیده‌اند، مردم [[قادر]] نخواهند بود هر کسی را به ولایت انتخاب نمایند. بلکه تنها افرادی قادر خواهند بود بر این [[منصب]] [[تکیه]] بزنند که در مرحله قبل، حائز اوصافی خاص باشند که در [[روایات شیعه]] مورد [[عنایت]] و تأکید قرار گرفته است: هر انتخابی خارج از حدود و شرایط و قیود تبیینی [[شارع]]، غیر صحیح و بی‌اثر خواهد بود<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۴۹۶.</ref>.
::::::از دیگر امتیازات این دیدگاه در مقابل دموکراسی‌های رایج، این است که براساس دیدگاه ولایت انتخابی که برخی از فقیهان معاصر برگزیده‌اند، مردم [[قادر]] نخواهند بود هر کسی را به ولایت انتخاب نمایند. بلکه تنها افرادی قادر خواهند بود بر این [[منصب]] تکیه بزنند که در مرحله قبل، حائز اوصافی خاص باشند که در [[روایات شیعه]] مورد [[عنایت]] و تأکید قرار گرفته است: هر انتخابی خارج از حدود و شرایط و قیود تبیینی [[شارع]]، غیر صحیح و بی‌اثر خواهد بود<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۴۹۶.</ref>.
::::::منطقی که صاحبان نظریه [[ولایت]] انتخابی درصدد آن هستند، تفکیک میان ولایت خبری و انشائی است که گویا برای اولین بار از سوی صالحی [[نجف]] آبادی در کتاب [[ولایت فقیه]] [[حکومت صالحان]]، عرضه شده است: ولایت فقیه به مفهوم انشائی در مقابل ولایت فقیه به مفهوم خبری است و این دو با هم فرق اساسی و جوهری دارند، زیرا ولایت فقیه به مفهوم خبری به معنای این است که فقهای [[عادل]] از جانب شارع بر [[مردم]] ولایت و [[حاکمیت]] دارند چه مردم بخواهند و چه نخواهند و مردم اساساً [[حق]] [[انتخاب]] [[رهبر سیاسی]] را ندارند، ولی ولایت فقیه به مفهوم انشائی، به معنای این است که باید مردم آگاهانه تلاش کنند لایق‌ترین فرد را به [[زمامداری]] انتخاب نمایند و ولایت و حاکمیت را به وی بدهند و این انتخاب باید طبق معیارهای [[اسلامی]] که مورد قبول [[عقل]] [[فطری]] همه انسان‌هاست انجام گیرد<ref>ولایت فقیه حکومت صالحان، ص۲۳.</ref>. اینان در راستای [[اثبات ولایت]] انتخابی [[فقیه]]، مدعی می‌شوند که در [[ادله اثبات ولایت فقیه]]، به صرف بیان صفات ویژه [[ولی فقیه]] اکتفا شده و در این [[ادله]] به [[نصب عام]] فقیه اشاره‌ای نشده است، و این مردم هستند که فردی که حائز این صفات ویژه موجود در [[روایات]] هست را انتخاب می‌نمایند. براساس این [[نظریه]] [[خداوند]] حق [[حکومت]] را مستقیماً به مردم اعطا نموده و مردم حق خود را به فقیهی که انتخاب می‌کنند محول می‌نمایند.
::::::منطقی که صاحبان نظریه [[ولایت]] انتخابی درصدد آن هستند، تفکیک میان ولایت خبری و انشائی است که گویا برای اولین بار از سوی صالحی [[نجف]] آبادی در کتاب [[ولایت فقیه]] [[حکومت صالحان]]، عرضه شده است: ولایت فقیه به مفهوم انشائی در مقابل ولایت فقیه به مفهوم خبری است و این دو با هم فرق اساسی و جوهری دارند، زیرا ولایت فقیه به مفهوم خبری به معنای این است که فقهای [[عادل]] از جانب شارع بر [[مردم]] ولایت و [[حاکمیت]] دارند چه مردم بخواهند و چه نخواهند و مردم اساساً [[حق]] [[انتخاب]] [[رهبر سیاسی]] را ندارند، ولی ولایت فقیه به مفهوم انشائی، به معنای این است که باید مردم آگاهانه تلاش کنند لایق‌ترین فرد را به [[زمامداری]] انتخاب نمایند و ولایت و حاکمیت را به وی بدهند و این انتخاب باید طبق معیارهای [[اسلامی]] که مورد قبول [[عقل]] [[فطری]] همه انسان‌هاست انجام گیرد<ref>ولایت فقیه حکومت صالحان، ص۲۳.</ref>. اینان در راستای [[اثبات ولایت]] انتخابی [[فقیه]]، مدعی می‌شوند که در [[ادله اثبات ولایت فقیه]]، به صرف بیان صفات ویژه [[ولی فقیه]] اکتفا شده و در این [[ادله]] به [[نصب عام]] فقیه اشاره‌ای نشده است، و این مردم هستند که فردی که حائز این صفات ویژه موجود در [[روایات]] هست را انتخاب می‌نمایند. براساس این [[نظریه]] [[خداوند]] حق [[حکومت]] را مستقیماً به مردم اعطا نموده و مردم حق خود را به فقیهی که انتخاب می‌کنند محول می‌نمایند.
::::::نامیدن این نظریه به ولایت انتخابی از این روست که رکن اصلی در [[مشروعیت حکومت]] بر اساس این دیدگاه، [[مقبولیت]] مردم بوده و [[گزینش]] [[حاکم]] بر طبق روش دموکراتیک انجام می‌پذیرد، لیکن چنان که برخی از صاحبان این نظریه، تصریح نموده‌اند شیوه ارائه شده در این نظریه، برزخی میان [[نظریه انتصاب]] و انتخاب است و کاملاً نمی‌توان برای آن ماهیت انتخابی قائل شد<ref>ولایت فقیه ابعادها و حدودها، ص۱۳۴.</ref>. با توجه به عبارات و آثار [[امام خمینی]] به صورت [[قطع]] می‌توان اظهار داشت که ایشان هیچ گاه مطابق [[منطق]] [[ولایت]] انتخابی [[استدلال]] نکرده و این مسأله را مورد [[تأیید]] قرار نداده است. هر چند در عبارات بسیاری از ایشان، [[عنایت]] به نظر [[مردم]] پُررنگ بوده و [[حق]] [[تعیین سرنوشت]] برای آنان به رسمیت شناخته شده است. به گونه‌ای که برخی، این عبارات را مبین [[تحول]] دیدگاه ایشان و قول به ملاک [[انتخاب]] در [[مشروعیت حکومت]] شده است. با توجه به این که عنایت [[امام]] به [[رأی]] و نظر مردم در عبارات مختلفی [[ظهور]] یافته و هر کدام نیز مراد و معنای خاص به خود را دارد، لذا ما در این [[مقام]] این عبارات را در ذیل چند بخش دسته‌بندی کرده و مراد از آنها را به تحقیق خواهیم گذاشت:
::::::نامیدن این نظریه به ولایت انتخابی از این روست که رکن اصلی در [[مشروعیت حکومت]] بر اساس این دیدگاه، [[مقبولیت]] مردم بوده و [[گزینش]] [[حاکم]] بر طبق روش دموکراتیک انجام می‌پذیرد، لیکن چنان که برخی از صاحبان این نظریه، تصریح نموده‌اند شیوه ارائه شده در این نظریه، برزخی میان [[نظریه انتصاب]] و انتخاب است و کاملاً نمی‌توان برای آن ماهیت انتخابی قائل شد<ref>ولایت فقیه ابعادها و حدودها، ص۱۳۴.</ref>. با توجه به عبارات و آثار [[امام خمینی]] به صورت [[قطع]] می‌توان اظهار داشت که ایشان هیچ گاه مطابق [[منطق]] [[ولایت]] انتخابی [[استدلال]] نکرده و این مسأله را مورد [[تأیید]] قرار نداده است. هر چند در عبارات بسیاری از ایشان، [[عنایت]] به نظر [[مردم]] پُررنگ بوده و [[حق]] [[تعیین سرنوشت]] برای آنان به رسمیت شناخته شده است. به گونه‌ای که برخی، این عبارات را مبین [[تحول]] دیدگاه ایشان و قول به ملاک [[انتخاب]] در [[مشروعیت حکومت]] شده است. با توجه به این که عنایت [[امام]] به [[رأی]] و نظر مردم در عبارات مختلفی [[ظهور]] یافته و هر کدام نیز مراد و معنای خاص به خود را دارد، لذا ما در این [[مقام]] این عبارات را در ذیل چند بخش دسته‌بندی کرده و مراد از آنها را به تحقیق خواهیم گذاشت:
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش