احادیث دوازده خلیفه چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '. "' به '. "'
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ')
جز (جایگزینی متن - '. "' به '. "')
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
«یکی از احادیثی که در ساخت روبنا و سقف نظریه اصلاح به رهبری [[مهدی]] [[منتظر]]{{ع}} نقش داشته است، حدیث خلفا دوازده نفرند، است. به‌ویژه که هم [[شیعیان]] و هم [[اهل تسنن]]، این حدیث را درست دانسته‌اند. [[بخاری]] در صحیح خود با سندش از "[[جابر بن سمرة]]" گفته است. از [[پیامبر]] {{صل}} شنیدم فرمود: "دوازده امیر خواهند بود". سپس پیامبر {{صل}} سخنی بر زبان آورد که آن‌را نشنیده بودم. پدرم گفت: [[پیامبر]] فرمود: جملگی آنها از قبیله قریش‌اند<ref>صحیح مسلم، کتاب الامارة، شماره حدیث ۱۸۲۱.</ref>.
«یکی از احادیثی که در ساخت روبنا و سقف نظریه اصلاح به رهبری [[مهدی]] [[منتظر]]{{ع}} نقش داشته است، حدیث خلفا دوازده نفرند، است. به‌ویژه که هم [[شیعیان]] و هم [[اهل تسنن]]، این حدیث را درست دانسته‌اند. [[بخاری]] در صحیح خود با سندش از "[[جابر بن سمرة]]" گفته است. از [[پیامبر]] {{صل}} شنیدم فرمود: "دوازده امیر خواهند بود". سپس پیامبر {{صل}} سخنی بر زبان آورد که آن‌را نشنیده بودم. پدرم گفت: [[پیامبر]] فرمود: جملگی آنها از قبیله قریش‌اند<ref>صحیح مسلم، کتاب الامارة، شماره حدیث ۱۸۲۱.</ref>.


"[[ترمذی]]"، "[[ابو داود]]"، "[[احمد بن حنبل]]"، "[[طبرانی]]"، "[[الحاکم الحسکانی]]"، "[[ابن اثیر]]" و دیگران، این حدیث را درست شمرده‌اند و اختلاف‌نظری هم در مورد آن ندارند<ref>سنن الترمذی، ج ۴، ص ۵۰۱، سنن ابی داود، ج ۴، ص ۱۰۶، رقم الحدیث ۴۲۷۹، مسند احمد، ج ۵، رقم الحدیث ۹۰، المعجم الکبیر؛ الطبرانی، ج ۲، ص ۲۳۸، رقم الحدیث ۱۹۹۶، مستدرک الحاکم، ج ۳، ص ۶۱۸، البدایة و النهایة، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref>.
"[[ترمذی]]"، "[[ابو داود]]"، "[[احمد بن حنبل]]"، "[[طبرانی]]"، "[[الحاکم الحسکانی]]"، "[[ابن اثیر]]" و دیگران، این حدیث را درست شمرده‌اند و اختلاف‌نظری هم در مورد آن ندارند<ref>سنن الترمذی، ج ۴، ص ۵۰۱، سنن ابی داود، ج ۴، ص ۱۰۶، رقم الحدیث ۴۲۷۹، مسند احمد، ج ۵، رقم الحدیث ۹۰، المعجم الکبیر؛ الطبرانی، ج ۲، ص ۲۳۸، رقم الحدیث ۱۹۹۶، مستدرک الحاکم، ج ۳، ص ۶۱۸، البدایة و النهایة، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref>.


تمام این دانشمندان، به این حدیث [[ایمان]] داشته و آن‌را در کتاب‌های حدیثی‌شان نقل کرده‌اند، اما شایسته نیست که ما تنها به نقل این حدیث و تصدیق الفاظ آن بسنده کنیم و مصداق و واقعیت عملی آن‌را نادیده انگاریم. حال، این مسئولیت سنگین بر دوش کسانی خواهد افتاد که قصد دارند، مصادیق آن‌را شناسایی کنند. اگر ما بخواهیم در مورد واقعیت عملی این حدیث سخن بگوییم باید گفت که دو نظریه در این مورد وجود دارد:
تمام این دانشمندان، به این حدیث [[ایمان]] داشته و آن‌را در کتاب‌های حدیثی‌شان نقل کرده‌اند، اما شایسته نیست که ما تنها به نقل این حدیث و تصدیق الفاظ آن بسنده کنیم و مصداق و واقعیت عملی آن‌را نادیده انگاریم. حال، این مسئولیت سنگین بر دوش کسانی خواهد افتاد که قصد دارند، مصادیق آن‌را شناسایی کنند. اگر ما بخواهیم در مورد واقعیت عملی این حدیث سخن بگوییم باید گفت که دو نظریه در این مورد وجود دارد:
*"[[ابن کثیر]]" می‌گوید: مصداق‌های این حدیث، چهار خلیفه پس از [[پیامبر]]؛ یعنی [[ابو بکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[امام علی|علی]] و [[عمر بن العزیز]] و برخی از خاندان بنی عباس است و به ظن قوی [[مهدی]] هم از آنان است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۲۴، تفسیر آیه ۱۲ سوره المائده.</ref>. "[[ابن کثیر]]" معیاری برای تعیین و مشخص کردن مصداق‌های این حدیث نداشته است، ازاین‌رو، در اظهار نظر در این‌باره، از اصطلاحاتی چون "به گمانم"، "مرجح است" و "ظن غالب این است" استفاده می‌کند.
*"[[ابن کثیر]]" می‌گوید: مصداق‌های این حدیث، چهار خلیفه پس از [[پیامبر]]؛ یعنی [[ابو بکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[امام علی|علی]] و [[عمر بن العزیز]] و برخی از خاندان بنی عباس است و به ظن قوی [[مهدی]] هم از آنان است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۲۴، تفسیر آیه ۱۲ سوره المائده.</ref>. "[[ابن کثیر]]" معیاری برای تعیین و مشخص کردن مصداق‌های این حدیث نداشته است، ازاین‌رو، در اظهار نظر در این‌باره، از اصطلاحاتی چون "به گمانم"، "مرجح است" و "ظن غالب این است" استفاده می‌کند.


"[[ابن القیم الجوزیة]]"، "[[معاویه]]" و پسرش "یزید" را نیز جزو مصداق‌های این حدیث می‌داند. "[[قاضی دمشقی]]" نیز گفته است: مصداق آن، چهار خلیفه پس از [[پیامبر]]، [[معاویه]]، [[یزید]]، [[عبد الملک بن مروان]] و چهار فرزند او ولید، سلیمان، یزید، هشام و عمر بن العزیز هستند. این در حالی است که "[[سعید بن المسیب]]" در مورد سال‌های حکمرانی [[یزید]] می‌گوید: آن سال‌ها، سال‌های شومی بود. در سال اول، [[امام حسین|حسین بن علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} کشته شدند. در سال دوم، به حرم [[پیامبر]] هتک حرمت شد و حرمت [[مدینه]] هم شکسته شد. در سال سوم، در حرم الهی، خونریزی شد و کعبه آتش زده شد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۰.</ref>.
"[[ابن القیم الجوزیة]]"، "[[معاویه]]" و پسرش "یزید" را نیز جزو مصداق‌های این حدیث می‌داند. "[[قاضی دمشقی]]" نیز گفته است: مصداق آن، چهار خلیفه پس از [[پیامبر]]، [[معاویه]]، [[یزید]]، [[عبد الملک بن مروان]] و چهار فرزند او ولید، سلیمان، یزید، هشام و عمر بن العزیز هستند. این در حالی است که "[[سعید بن المسیب]]" در مورد سال‌های حکمرانی [[یزید]] می‌گوید: آن سال‌ها، سال‌های شومی بود. در سال اول، [[امام حسین|حسین بن علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} کشته شدند. در سال دوم، به حرم [[پیامبر]] هتک حرمت شد و حرمت [[مدینه]] هم شکسته شد. در سال سوم، در حرم الهی، خونریزی شد و کعبه آتش زده شد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۰.</ref>.


اندیشمندی درباره کسی که یزید را از مصداق‌های این حدیث به شمار آورده، چه نیک و راست گفته است، که او جمع‌کننده هیزم برای شب است تا آتش بیفروزد و شب تاریک را با آن هیزم‌ها، همچون روز روشن کند. اما نغزترین و بهترین نظریه علمای اهل تسنن در مورد مصداق‌های این حدیث، نظر "[[سیوطی]]" است؛ او اعتراف به شکست این نظریه (که می‌گوید کسانی غیر از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} مصداق این حدیث‌اند) اعتراف می‌کند و می‌گوید: تاکنون این دوازده مصداق، وجود نداشته‌اند<ref>الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۸۵.</ref>. "دکتر احمد محمود صبحی" نیز تصریح به این شکست کرده و گفته است: اما از بعد فکری و اندیشه‌ای، اهل سنت نظریه‌ای یکپارچه و هماهنگ در سیاست ارائه نداده‌اند<ref>احمد محمود صبحی؛ الزیدیة، ص ۳۵.</ref>.
اندیشمندی درباره کسی که یزید را از مصداق‌های این حدیث به شمار آورده، چه نیک و راست گفته است، که او جمع‌کننده هیزم برای شب است تا آتش بیفروزد و شب تاریک را با آن هیزم‌ها، همچون روز روشن کند. اما نغزترین و بهترین نظریه علمای اهل تسنن در مورد مصداق‌های این حدیث، نظر "[[سیوطی]]" است؛ او اعتراف به شکست این نظریه (که می‌گوید کسانی غیر از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} مصداق این حدیث‌اند) اعتراف می‌کند و می‌گوید: تاکنون این دوازده مصداق، وجود نداشته‌اند<ref>الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۸۵.</ref>. "دکتر احمد محمود صبحی" نیز تصریح به این شکست کرده و گفته است: اما از بعد فکری و اندیشه‌ای، اهل سنت نظریه‌ای یکپارچه و هماهنگ در سیاست ارائه نداده‌اند<ref>احمد محمود صبحی؛ الزیدیة، ص ۳۵.</ref>.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
بنابراین، [[حدیث ثقلین]] و احادیث زیاد دیگری به این مصداق‌ها اشاره کرده‌اند. علاوه بر این، احادیث دیگری نیز در دست است که نام‌های آنها را مشخص و بیان کرده‌اند.
بنابراین، [[حدیث ثقلین]] و احادیث زیاد دیگری به این مصداق‌ها اشاره کرده‌اند. علاوه بر این، احادیث دیگری نیز در دست است که نام‌های آنها را مشخص و بیان کرده‌اند.


"[[کلینی]]" با سند صحیح به نقل از "[[جابر بن عبد الله انصاری]]" می‌گوید: نزد [[فاطمه]]{{س}} رفتم، در آن حال او در پیش روی خود لوحی داشت که نام‌های اوصیاء در آن بود، من دوازده نام را در آن دیدم و آخرین آنها، نام قائم بود. سه نفر از آنها، محمد نام داشتند و نام چهار نفر از آنها هم، علی بود<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۹۸، باب ۱۲۶، حدیث ۹.</ref>.
"[[کلینی]]" با سند صحیح به نقل از "[[جابر بن عبد الله انصاری]]" می‌گوید: نزد [[فاطمه]]{{س}} رفتم، در آن حال او در پیش روی خود لوحی داشت که نام‌های اوصیاء در آن بود، من دوازده نام را در آن دیدم و آخرین آنها، نام قائم بود. سه نفر از آنها، محمد نام داشتند و نام چهار نفر از آنها هم، علی بود<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۹۸، باب ۱۲۶، حدیث ۹.</ref>.


"[[کلینی]]" با سندش از "[[ابو هاشم داود بن القاسم الجعفری]]" از [[ابو جعفر]]{{ع}} نقل کرده است که: [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} پیش آمد و در آن حال [[امام حسن|حسن بن علی]]{{ع}} همراه او بود و نام هر [[دوازده امام]] را بر زبان آورد<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۹۱، باب ۱۲۶، حدیث ۱.</ref>. لازم به ذکر است که "[[شیخ صدوق]]"، "حنفی"، "خزار" و دیگر اندیشمندان بزرگ [[شیعه]] و دانشمندان منصف [[اهل سنت]] نیز این حقیقت را نقل کرده‌اند<ref>کمال الدین، ص ۲۶۴، باب ۲۸، ج ۴، ینابیع المودة، ج ۳، ص ۳۸۴، باب ۹۴، کفایة الاثر، صص ۱۰- ۲۲.</ref>.
"[[کلینی]]" با سندش از "[[ابو هاشم داود بن القاسم الجعفری]]" از [[ابو جعفر]]{{ع}} نقل کرده است که: [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} پیش آمد و در آن حال [[امام حسن|حسن بن علی]]{{ع}} همراه او بود و نام هر [[دوازده امام]] را بر زبان آورد<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۹۱، باب ۱۲۶، حدیث ۱.</ref>. لازم به ذکر است که "[[شیخ صدوق]]"، "حنفی"، "خزار" و دیگر اندیشمندان بزرگ [[شیعه]] و دانشمندان منصف [[اهل سنت]] نیز این حقیقت را نقل کرده‌اند<ref>کمال الدین، ص ۲۶۴، باب ۲۸، ج ۴، ینابیع المودة، ج ۳، ص ۳۸۴، باب ۹۴، کفایة الاثر، صص ۱۰- ۲۲.</ref>.


"[[نعمانی]]" با سندش به نقل از [[پیامبر]] {{صل}} می‌گوید: [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: بی‌گمان، دوازده نفر از [[اهل بیت]] من، محدث‌اند<ref>النعمانی؛ الغیبة، ص ۶۶، باب ۴، حدیث ۶.</ref>. "[[شیخ مفید]]" با سندش از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرده که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: بی‌گمان اینان، والیان پس از من‌اند: [[امام علی|علی بن ابی طالب]] و یازده نفر از فرزندان او<ref>الإرشاد، ج ۲، صص ۳۴۵- ۳۴۶.</ref>.
"[[نعمانی]]" با سندش به نقل از [[پیامبر]] {{صل}} می‌گوید: [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: بی‌گمان، دوازده نفر از [[اهل بیت]] من، محدث‌اند<ref>النعمانی؛ الغیبة، ص ۶۶، باب ۴، حدیث ۶.</ref>. "[[شیخ مفید]]" با سندش از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرده که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: بی‌گمان اینان، والیان پس از من‌اند: [[امام علی|علی بن ابی طالب]] و یازده نفر از فرزندان او<ref>الإرشاد، ج ۲، صص ۳۴۵- ۳۴۶.</ref>.


علاوه بر این، زندگی‌نامه این بزرگان و صالحان، که دانشمندان شیعه و اهل سنت آن را نقل کرده‌اند، گواه این مطلب است که آنان شایسته‌ترین افراد برای خلافت پیامبراند.
علاوه بر این، زندگی‌نامه این بزرگان و صالحان، که دانشمندان شیعه و اهل سنت آن را نقل کرده‌اند، گواه این مطلب است که آنان شایسته‌ترین افراد برای خلافت پیامبراند.


"شهید صدر" در این‌باره می‌گوید: این حدیث، بازتاب واقعیت نیست، بلکه این حدیث بی‌گمان، بیان حقیقتی ربانی است که کسی آن‌را بر زبان آورده، که از روی هوی و هوس سخن نمی‌گوید. او فرموده است "خلیفه‌ها پس از من دوازده نفراند" و باید این حقیقت را ذکر کنیم که شیعیان به دوازده امام اعتقاد دارند و اولین آنها را [[امام علی]] {{ع}} و آخرین آنها را مهدی {{ع}} می‌دانند و با این اوصاف، نظریه شیعه دوازده امامی، تنها نظریه‌ای است که مصداق‌های این حدیث را به‌ طور معقول ذکر کرده و به آن ایمان دارد<ref>الشهید صدر، بحث حول المهدی، ص ۶۷.</ref>.
"شهید صدر" در این‌باره می‌گوید: این حدیث، بازتاب واقعیت نیست، بلکه این حدیث بی‌گمان، بیان حقیقتی ربانی است که کسی آن‌را بر زبان آورده، که از روی هوی و هوس سخن نمی‌گوید. او فرموده است "خلیفه‌ها پس از من دوازده نفراند" و باید این حقیقت را ذکر کنیم که شیعیان به دوازده امام اعتقاد دارند و اولین آنها را [[امام علی]] {{ع}} و آخرین آنها را مهدی {{ع}} می‌دانند و با این اوصاف، نظریه شیعه دوازده امامی، تنها نظریه‌ای است که مصداق‌های این حدیث را به‌ طور معقول ذکر کرده و به آن ایمان دارد<ref>الشهید صدر، بحث حول المهدی، ص ۶۷.</ref>.


علاوه بر این، در اصل حدیث، عبارت "همگی آنان از قبیله قریش‌اند" نبوده است، بلکه عبارت "همه آنان از بنی هاشم‌اند" بوده است. سپس صدایش را پایین آورد. من به پدرم گفتم چه چیز باعث شد او آهسته سخن بگوید، پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از بنی هاشم‌اند و سماک بن حرب نیز چنین مفهومی را نقل کرده است<ref>ینابیع المودة، ج ۳، ص ۲۹۰، حدیث رقم ۴.</ref>.
علاوه بر این، در اصل حدیث، عبارت "همگی آنان از قبیله قریش‌اند" نبوده است، بلکه عبارت "همه آنان از بنی هاشم‌اند" بوده است. سپس صدایش را پایین آورد. من به پدرم گفتم چه چیز باعث شد او آهسته سخن بگوید، پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از بنی هاشم‌اند و سماک بن حرب نیز چنین مفهومی را نقل کرده است<ref>ینابیع المودة، ج ۳، ص ۲۹۰، حدیث رقم ۴.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش