جز
جایگزینی متن - 'شهر بصری' به 'شهر بصری'
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
سفیر اعزامی حضرت به سوی [[قیصر روم]] "[[دحیه بن خلیفه کلبی]]" بوده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۴۶۱.</ref>. پیامبر{{صل}} در نامه خود به قیصر نوشتند: به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]؛ از [[محمد]] پسر عبدالله به بزرگ [[روم]] هرقل، [[سلام]] بر آنکه پیرو [[راه هدایت]] است. همانا تو را به [[اسلام]] [[دعوت]] میکنم؛ اسلام بیاور تا سالم بمانی (تاج و تخت خود را [[مالک]] باشی) و [[خداوند]] [[اجر]] تو را دو چندان گرداند. و اگر روی گردانی، [[گناه]] رعایا بر تو خواهد بود.ای [[اهل کتاب]]! به کلمهای که میان ما و شما برابر و همه بدان اعتراف داریم، بگروید (و آن این که) جز [[خدا]] را نپرستیم و [[شریک]] برای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعض دیگر را [[معبود]] نگیریم. اگر شما روی گردانید، پس [[گواه]] باشید که ما [[تسلیم]] [[امر]] پروردگاریم<ref>{{متن حدیث|بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اَللَّهِ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى هِرَقْلَ عَظِيمِ اَلرُّومِ وَ سَلاَمٌ عَلىٰ مَنِ اِتَّبَعَ اَلْهُدىٰ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أَدْعُوكَ بِدِعَايَةِ اَلْإِسْلاَمِ أَسْلِمْ تَسْلَمْ أَسْلِمْ يُؤْتِكَ اَللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ تَوَلَّيْتَ فَإِنَّ عَلَيْكَ إِثْمَ اَلْيَرِيسِينَ وَ يٰا أَهْلَ اَلْكِتٰابِ تَعٰالَوْا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَوٰاءٍ بَيْنَنٰا وَ بَيْنَكُمْ أَلاّٰ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّٰهَ وَ لاٰ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لاٰ يَتَّخِذَ بَعْضُنٰا بَعْضاً أَرْبٰاباً مِنْ دُونِ اَللّٰهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اِشْهَدُوا بِأَنّٰا مُسْلِمُونَ}}؛ مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج۲، ص۳۹۰؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۳۸۰.</ref>. | سفیر اعزامی حضرت به سوی [[قیصر روم]] "[[دحیه بن خلیفه کلبی]]" بوده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۴۶۱.</ref>. پیامبر{{صل}} در نامه خود به قیصر نوشتند: به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]؛ از [[محمد]] پسر عبدالله به بزرگ [[روم]] هرقل، [[سلام]] بر آنکه پیرو [[راه هدایت]] است. همانا تو را به [[اسلام]] [[دعوت]] میکنم؛ اسلام بیاور تا سالم بمانی (تاج و تخت خود را [[مالک]] باشی) و [[خداوند]] [[اجر]] تو را دو چندان گرداند. و اگر روی گردانی، [[گناه]] رعایا بر تو خواهد بود.ای [[اهل کتاب]]! به کلمهای که میان ما و شما برابر و همه بدان اعتراف داریم، بگروید (و آن این که) جز [[خدا]] را نپرستیم و [[شریک]] برای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعض دیگر را [[معبود]] نگیریم. اگر شما روی گردانید، پس [[گواه]] باشید که ما [[تسلیم]] [[امر]] پروردگاریم<ref>{{متن حدیث|بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اَللَّهِ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى هِرَقْلَ عَظِيمِ اَلرُّومِ وَ سَلاَمٌ عَلىٰ مَنِ اِتَّبَعَ اَلْهُدىٰ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أَدْعُوكَ بِدِعَايَةِ اَلْإِسْلاَمِ أَسْلِمْ تَسْلَمْ أَسْلِمْ يُؤْتِكَ اَللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ تَوَلَّيْتَ فَإِنَّ عَلَيْكَ إِثْمَ اَلْيَرِيسِينَ وَ يٰا أَهْلَ اَلْكِتٰابِ تَعٰالَوْا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَوٰاءٍ بَيْنَنٰا وَ بَيْنَكُمْ أَلاّٰ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّٰهَ وَ لاٰ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لاٰ يَتَّخِذَ بَعْضُنٰا بَعْضاً أَرْبٰاباً مِنْ دُونِ اَللّٰهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اِشْهَدُوا بِأَنّٰا مُسْلِمُونَ}}؛ مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج۲، ص۳۹۰؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۳۸۰.</ref>. | ||
این نامه را پیامبر{{صل}} به دحیه کلبی داده بود تا آن را به بزرگ [[شهر | این نامه را پیامبر{{صل}} به دحیه کلبی داده بود تا آن را به بزرگ [[شهر بصری]]<ref>از شهرهای توابع شام که از آثار باستانی آن معلوم میشود که در زمان قدیم اهمیت شایانی داشته و اولین شهری از شامات است که در سال دوازدهم هجری مسلمانان آن را فتح کردند. (المنجد فی الأدب و اللغه).</ref> برساند و او آن را به [[قیصر]] بدهد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۹؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۳۷۷.</ref>. | ||
[[دحیه بن خلیفه کلبی|دحیه]] در [[محرم]] [[سال هفتم هجرت]] هرقل را در شهر [[حمص]] [[ملاقات]] کرد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۳۲۲.</ref> و [[نامه]] حضرت را به بزرگ بصری رساند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۹؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۳۷۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۷، ص۲۰۸.</ref>. اما بعضی دیگر گفتهاند: [[پیامبر]]{{صل}} به دحیه فرمود: ابتدا به شهر بصری نزد [[حارث]]، [[پادشاه]] [[غسان]]، میروی و هر چه او [[دستور]] داد، به جا آور، دحیه از [[مدینه]] حرکت کرد تا اینکه به شهر بصری و به حضور پادشاه غسان رسید و [[دستور پیامبر]]{{صل}} را با وی در میان نهاد. حارث راهنمائیهای لازم را بیان کرد و [[عدی بن حاتم طائی]] را که از [[ترس]] [[مسلمانها]] [[وطن]] خود را ترک کرده و به آنجا [[پناهنده]] شده بود، همراه دحیه پیش قیصر فرستاد<ref>السیرة الحبیله، حلبی، ج۳، ص۲۸۳.</ref>. قیصر که در گذشته قسمتهایی از کشورش به دست [[ایرانیان]] افتاده بود و دوباره با [[غلبه]] بر ایشان شهرهای خویش را باز پس گرفته و به شکرانه این [[پیروزی]] [[نذر]] کرده بود از پایتخت خود پیاده به [[زیارت]] [[بیت المقدس]] برود، او را در حمص یا [[ایلیا]]<ref>دلائل النبود، بیهقی، ج۴، ص۳۸۲.</ref>، ملاقات کرد و دحیه نامه پیامبر{{صل}} را به وی تقدیم کرد<ref>دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۳۷۸؛ السیرة الحبیله، حلبی، ج۳، ص۲۸۹.</ref>. | [[دحیه بن خلیفه کلبی|دحیه]] در [[محرم]] [[سال هفتم هجرت]] هرقل را در شهر [[حمص]] [[ملاقات]] کرد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۳۲۲.</ref> و [[نامه]] حضرت را به بزرگ بصری رساند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۹؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۳۷۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۷، ص۲۰۸.</ref>. اما بعضی دیگر گفتهاند: [[پیامبر]]{{صل}} به دحیه فرمود: ابتدا به شهر بصری نزد [[حارث]]، [[پادشاه]] [[غسان]]، میروی و هر چه او [[دستور]] داد، به جا آور، دحیه از [[مدینه]] حرکت کرد تا اینکه به شهر بصری و به حضور پادشاه غسان رسید و [[دستور پیامبر]]{{صل}} را با وی در میان نهاد. حارث راهنمائیهای لازم را بیان کرد و [[عدی بن حاتم طائی]] را که از [[ترس]] [[مسلمانها]] [[وطن]] خود را ترک کرده و به آنجا [[پناهنده]] شده بود، همراه دحیه پیش قیصر فرستاد<ref>السیرة الحبیله، حلبی، ج۳، ص۲۸۳.</ref>. قیصر که در گذشته قسمتهایی از کشورش به دست [[ایرانیان]] افتاده بود و دوباره با [[غلبه]] بر ایشان شهرهای خویش را باز پس گرفته و به شکرانه این [[پیروزی]] [[نذر]] کرده بود از پایتخت خود پیاده به [[زیارت]] [[بیت المقدس]] برود، او را در حمص یا [[ایلیا]]<ref>دلائل النبود، بیهقی، ج۴، ص۳۸۲.</ref>، ملاقات کرد و دحیه نامه پیامبر{{صل}} را به وی تقدیم کرد<ref>دلائل النبوه، بیهقی، ج۴، ص۳۷۸؛ السیرة الحبیله، حلبی، ج۳، ص۲۸۹.</ref>. |