حارث بن لقیط نخعی کوفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

الگو:مدخل مرتبط=

آشنایی اجمالی

وی را همچون سایر نخعیان باید به قبیله‌ای از عرب که در کوفه سکونت گزیدند [۱] منسوب کرد. نسبت وی را «اشجعی» نیز آورده‌اند[۲]. ابن سعد[۳] در طبقه اول تابعین اهل کوفه از وی یاد کرده، می‌گوید: او پدر حنش بود که ابونعیم و دیگران از حنش روایت نقل کرده‌اند. منابع دیگر نیز حارث را تابعی و ثقه دانسته‌اند[۴]. به ظاهر تنها ابن حجر[۵]، وی را از مخضرمین دانسته و بر این باور است که حارث زمان رسول خدا(ص) را درک کرد. شاید نظر ابن حجر برآمده از خبری باشد که حاکی از شرکت حارث در نبرد قادسیه به سال ۱۵ است. چون به نظر ابن حجر کسی که در سال ۱۵ توانایی شرکت در جنگ را داشته حتماً زمان رسول خدا(ص) را درک کرده است. به هر حال براساس خبری که از حارث نقل شده وی می‌گوید: ما از یمن به مدینه آمدیم. عمر نزد ما آمد و در میان نخعیان گشت و آنان را برای شرکت در نبرد قادسیه تشویق کرد اما ما قصد رفتن به شام داشتیم. به هر حال پس از گفتگویی با عمر در نبرد قادسیه شرکت کردیم. از نخعیان یکی کشته شد و سایر کشته‌ها از قبایل دیگر بود[۶].

حنش پسر حارث گوید: پدرم در نبرد قادسیه حضور یافت. دیدم پدرم و برخی دیگر از کسانی را که در قادسیه بودند، ریش خود را زرد رنگ کرده و طیلسان [۷] پوشیده بودند، نیز دیدم که پدرم انگشتری از آهن به دست داشت[۸]. براساس خبر دیگری عمر به هنگام اعزام حارث و همراهانش به کوفه مقداری با آنان راه رفته سپس با آنان خداحافظی کرده است[۹] که این خبر نیز به احتمال مربوط به اعزام به قادسیه است. حارث روایت اندکی نقل کرده است[۱۰] و از امام علی(ع) و عمر روایت دارد[۱۱]. پسر وی «حنش بن حارث» از راویان حدیث غدیر است[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سمعانی، الأنساب، ج۵، ص۴۷۳.
  2. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۱۱؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۴، ص۴۲۲.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۹۷.
  4. عجلی، احمد بن صالح، معرفة الثقات، ج۱، ص۲۷۸؛ ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۱۳۳.
  5. ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۳۶.
  6. ابن ابی شیبه، المصنف، ج۸، ص۱۴ و ۱۵: نیز، برای اطلاع از بخشی از این خبر، ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۹۷؛ ابن حجر، الاصابه، الاصابه، ج۱، ص۱۹۶.
  7. جامه‌ای از پشم که خواص علما و مشایخ پارسی می‌پوشند.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۹۷.
  9. ابن ابی خیثمه، ابوبکر احمد، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۳۹۷.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۹۷.
  11. ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۸۷؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۲۷۵.
  12. کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیرالمؤمنین، ج۲، ص۴۵۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۳۱؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۱۸۷.
  13. خانجانی، قاسم، مقاله «حارث بن لقیط نخعی کوفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۹۰-۴۹۱.