حارثة بن قطن بن زابر بن کعب کلبی
آشنایی اجمالی
وی از تیره علیم بن جناب، از قبیله [[کلب بن وبره، از قضاعه[۱] بود از این رو او را «عُلَیمی» نیز خواندهاند[۲]. او را اهل دومة الجندل دانستهاند[۳]. ابن کلبی[۴] نام جد وی را «لام» و ابن سعد[۵] «زائر» آورده که ناشی از تصحیف است، به گفته ابن کلبی[۶]، وی و برادرش «حصن بن قطن» خدمت رسول خدا(ص) رسیدند و رسول خدا(ص) برای حارثه نامهای نوشت. وی به متن نامه اشاره نکرده است، اما برخی منابع از جمله ابن سعد به آن اشاره کردهاند. ابن سعد[۷] در «وفد کلب» با اشاره به همین خبر ابن کلبی گوید: حارثة بن قطن و حمل بن سعدانه[۸] خدمت رسول خدا(ص) رسیده و اسلام آوردند و آن حضرت برای حارثه نامهای نوشت و برای اهل دومة الجندل و اطراف آن و تیرههایی از کلب که با حارثه بودند فرستاد و در آن مقدار زکات زمینهای کشاورزی را که متعلق به آنان بود مشخص کرد و آنان را به رعایت وقت نماز و پرداخت زکات و توجه به این عهد و پیمان توصیه فرمود[۹]. ابن حجر[۱۰] مشابه همین خبر را برای «قطن بن حارثه» آورده. اما میگوید: ابن سعد به جای «قطن بن حارثه» «حارثة بن قطن» آورده است. ابتدا به نظر میرسد اشتباهی رخ داده باشد اما با بررسی شرح حال این دو و محتوای نامه رسول خدا(ص) برای آن دو میتوان نتیجه گرفت که آنان دو نفر بودهاند که رسول خدا(ص) برای هر دو نامه نوشته است [۱۱].[۱۲]
جستارهای وابسته
- کلب بن وبره (قبیله)
- قضاعه (قبیله)
- حصن بن قطن (برادر)
منابع
پانویس
- ↑ ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۲، ص۳۳۰؛ نیز برای اطلاع از این قبیله، ر.ک: ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۵۶.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۹۸.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۹۸.
- ↑ ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۲، ص۳۳۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۲، ص۳۳۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ در برخی منابع حصن بن قطن، ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۱.
- ↑ ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۱ با اندکی تفیبر و اختصار؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۵۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۷۰۶.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۴۱.
- ↑ برای اطلاع و بررسی بیشتر، ر.ک: احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۳، ص۳۳۲-۳۲۹.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «حارثة بن قطن بن زابر بن کعب کلبی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۵۰۶.