اخلاق فردی
اخلاق فردی و اجتماعی
- مسائل فردی، که در آن اصول و ضوابطی برای پیراستن فرد از رذایل اخلاقی و آراستن خود به فضائل اخلاقی است.
- مسائل جمعی که در آن رعایت اصول دیگران مطرح است مانند نیکی کردن به پدر و مادر، هدایت مردم و...[۱][۲]
- با سیر کامل در کتب مهم اخلاقی علمای اخلاق اسلامی، چنین به نظر میرسد که جنبه فردی اخلاق حاکم بر جنبه اجتماعی آن است.
- چنانچه نجمه کیخا مینویسد: محقق سبزواری معتقد به تقدم اخلاق فردی بر اخلاق جمعی بود، به همین مسئله خاطر تأثیر اخلاق پادشاه بر اخلاق سایر مردم را گوشزد میکرد... این مسئله (تقدم اخلاق فردی بر جمعی) مسئله مفروض بسیاری از علما و اندیشمندان مسلمان در گذشته و امروزه بوده است که اصلاح جامعه را در گرو مسئله اخلاق فرد میدانند[۳].
- اغلب مسائل اخلاقی بیان مطرح شده در معراج السعادة برای تزکیه اخلاق افراد جامعه به صورت فردی بیان شده است[۴].
- از جهتی شاید همین نظریه درست باشد، که اگر افراد ساخته شوند، اجتماع خودبهخود ساخته خواهد شد. لکن این نکته را هم بایستی در نظر داشت که چنانچه محیط و اجتماع، اخلاقی باشد، مسلماً افراد تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
- روانشناسان معتقدند که: عوامل اجتماعی - اقتصادی از لحظه تولد بر فرد تأثیرگذار هستند و تأثیر آنها در همه ادوار زندگی او، ادامه مییابد. بعضی از این عوامل، در سالهای اولیه زندگی تأثیر بیشتری دارند و بعضی دیگر در مراحل بالاتر موثر واقع میشوند[۵].
- عقل، زندگی اجتماعی را فقط وسیلهای برای آنکه فرد به کمال خویش دست یابد، نمیداند، بلکه آن را مقدمهای برای تکامل همه افراد میداند[۶][۷]
- انسان با روحی حساس و قابل تغییر آفریده شده است؛ به همین جهت، صلاح و فساد بدون آنکه خود اشخاص متوجه باشند، از فردی به فرد دیگر سرایت میکند.
- به تعبیر حضرت علی(ع): "و بپرهیز از معاشرت و یار شدن با کسی که دارای رأی و اندیشه سست و کردار ناپسند است، زیرا شخص با یارش همخو میشود (پس او را به یارش مانند مینمایند)"[۸].
- "از این روست که قرآن کریم به همان اندازه که به محبت کردن مردم به یکدیگر اهمیت میدهد، تبری جستن از برخی انسانها را نیز مهم شمرده است پس، برای حفظ یک زندگی اجتماعی مطلوب باید از برخی از اجتماعات برید"[۹].
- قرآن کریم میفرماید: ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ﴾[۱۰].
- اصول اخلاق اجتماعی در اسلام، به دست آمده از روش استقرایی و ناشی از مطالعه و مشاهده اندیشههای خود و دیگران نیست، بلکه استخراج شده از متن تعالیم اسلامی و از کتاب و سنت است[۱۱][۱۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ علی قائمی، اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۵۶.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۱.
- ↑ مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۱۳.
- ↑ مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۴۰.
- ↑ نرمان، ل. مان، اصول روانشناسی، ترجمه و اقتباس محمود ساعتچی، ص۵۶۵.
- ↑ اخلاق اسلامی، ص۱۹۷.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲.
- ↑ امام علی(ع)، نهجالبلاغه، ترجمه و شرح علی نقی فیض الاسلام، ج۵، ص۱۰۷۰.
- ↑ اخلاق اسلامی، ص۱۹۶.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۷۱.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳.