تشکیل حکومت الهی
تشکیل حکومت الهی یکی از حکمت های امامت
- دینی که مدعی جاودانگی و جامعیت در عرصههای فردی و اجتماعی و سیاسی است، نمیتواند به مسئله حکومت توجّه نکند؛ چراکه اهرم قدرت و حکومت در تعیین مسیر هدایت جامعه و نیز تربیت دانشمندان و عالمان دین و تعیین سمت فکری آنان، نقش بسزایی دارد.
- براین اساس، به حکومت و شخص حاکم به عنوان متمّم و مکمل حیات خود و صیانت دین از آفت انحراف و تحریف نگاه ویژهای خواهد داشت. با مفروض گرفتن ضرورت توجّه دین به مسئله حکومت و حاکمیت بحث بعدی تعیین حاکم خواهد بود.
- از آنجا که در اسلام مسئله دین و حکومت ادغام شده است و داستان تز جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) در آنجایی ندارد، لذا شخصیتی که دارای مرجعیت علمی و دینی و نیز دارای مقام ولایت معنوی است، چنین فردی نیز عهدهدار حکومت و حاکمیت دینی خواهد بود؛ چراکه با وجود مرجع مطلق دینی و علمی و مقام ولایت مطلقه به فرد دیگری نوبت نمیرسد؛ علاوه اینکه تقدیم مفضول و مرجوح بر فاضل لازم میآید، بلکه با تقسیم و تفکیک شئون و مسئولیت مثلاً سپردن امور سیاسی و اجتماعی و رهبری کشور به فرد دیگر، امکان این وجود دارد که به دلیل عدم عصمت چنین حاکمی وی قلمرو فعّالیّت مرجع علمی و دینی تعیین و تفکیک شده را تحدید یا سلب نموده و بهجای آن نماینده دلخواه خود را قرار دهد، در این صورت نقض غرض لازم میآید و آیین خاتم و جاودان به اهداف خود نائل نخواهد شد.
- نیمنگاهی به تاریخ صدر اسلام ادعای فوق را تأیید میکند، با وجود تعیین حضرت علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر اسلام در تمام عرصهها اعم از مرجعیت علمی و دینی، ولایت عامه و حکومت به دلیل عدم تحقق آن در طول بیست و پنج سال حکومت سه خلیفه اول، عملاً حضرت علی (ع) از جامعه حذف و منزوی و حضرت به نوشتن تفسیر جامع قرآن و کار باغداری و کندن چاه مشغول شد. در این بیست و پنج سال انحرافها و کژیهای متعددی در اسلام ایجاد شد که محصول تز جدایی دین (امامت) از سیاست و حکومت بود.
- پس یکی از فلسفههای ضرورت امامت، تشکیل حکومت ناب دینی است؛ تا در پرتو آن، دین در عرصههای فردی و اجتماعی به رشد و بالندگی خود به صورت خالص ادامه دهد[۱].
- ↑ ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۷-۴۸.