ختم نبوت
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ختم نبوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ختم نبوت از ضروریات دین اسلام
- بر اساس آیات و روایات متواتری که در کتب
[۱] همه فرقههای اسلامی موجود است، اعتقاد به ختم نبوت رسول خدا (ص) از ضروریات دین اسلام محسوب میشود، یعنی همه مسلمانان اعتقاد دارند که بعد از ایشان، نبی دیگر و بعد از قرآن، کتاب دیگری از جانب خداوند برای بشر نخواهد آمد[۲][۳].
ختم نبوت در قرآن کریم
- نُه آیه از آیات قرآنی، بر خاتمیت نبوت رسول خدا (ص) دلالت میکنند[۴]. در اینجا به یک آیه اشاره میگردد و در ادامه بحث نیز به برخی آیات دیگر اشاره خواهد شد: ﴿﴿ مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾﴾[۵][۶].
- در زبان عرب، معنای اصلی "خَتم"، رسیدن به پایان هر چیزی است، واژه خاتَم یا خاتِم اسمی است مشتق از آن و به معنای چیزی است که به وسیله آن به کاری پایان داده میشود[۷]. ازاینرو ﴿﴿خَاتَمَ النَّبِيِّينَ﴾﴾، یعنی کسی که آخرینِ پیامبران میباشد و سلسله نبوت به او پایان میپذیرد[۸].
- درباره دلالت این آیه بر خاتمیت پیامبر اکرم (ص) دو اشکال مطرح شده است[۹]:
- به فرض اینکه خاتم به همان معنای معروف باشد، مفاد آیه این است که سلسله "نبیین" بهوسیله آن حضرت ختم شده نه اینکه سلسله "رسولان" هم ختم شده باشد[۱۰].
- واژه "خاتم" به معنای انگشتری نیز آمده است، و شاید در این آیه هم همین معنا منظور باشد. در این فرض، معنای خاتم النبیین، زینتبخش پیامبران است و نه پایانبخش[۱۱].
- پاسخ اشکال اول: این است که هر پیامبری که دارای مقام رسالت باشد دارای مقام نبوت هم هست و با پایان یافتن سلسله انبیا، سلسله رسولان هم پایان مییابد[۱۲][۱۳].
- اما پاسخ اشکال دوم: این است که "خاتَم" (بر وزن حاتم) آنگونه که لغتشناسان گفتهاند به معنی چیزی است که بهوسیله آن، امری پایان داده میشود، و نیز به معنی چیزی آمده است که با آن اوراق و مانند آن را مُهر میکنند.
این امر معمول بوده و هست که وقتی میخواهند درِ نامه یا ظرف یا خانهای را ببندند و کسی آن را باز نکند، روی در یا روی قفل آن ماده چسبندهای میگذارند و روی آن مهری میزنند که امروز از آن تعبیر به "لاک و مهر" میشود. مُهری را که بر اینگونه اشیاء میزنند "خاتَم" میگویند، لذا در بعضی از کتب معروف لغت در معنی خاتم "ما یوضع علی الطینه" گفته شده است[۱۴]. اینها همه بدان سبب است که این کلمه از ریشه "ختم" به معنی "پایان" گرفته شده، و ازآنجاکه این کار (مهر زدن) در خاتمه و پایان قرار میگیرد نام "خاتم" بر وسیله آن گذارده شده است[۱۵].
- با این وصف، اگر میبینیم یکی از معانی "خاتم" انگشتر است آن نیز به همین دلیل است که نقش مهرها را معمولاً روی انگشترهایشان میکندند و بهوسیله انگشتر نامهها را مهر میکردند، لذا در حالات پیامبر (ص) و ائمه هدی شخصیتهای دیگری ازجمله مسائلی که مطرح میشود نقش خاتم آنهاست[۱۶].
- با این بیان بهخوبی روشن میشود که خاتم گر چه امروز به انگشتر تزیینی نیز اطلاق میشود، ولی ریشه اصلی آن از ختم به معنی پایان گرفته شده است و در آن روز به انگشترهایی میگفتند که با آن نامهها را مهر میکردند[۱۷].
- به علاوه، ماده "ختم" در قرآن مجید در هشت مورد به کار رفته و در همهجا به معنی پایان دادن و مهر نهادن است؛ مانند: ﴿﴿ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴾﴾[۱۸]، ﴿﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾﴾[۱۹][۲۰].
- از اینجا معلوم میشود کسانی که در دلالت آیه بر خاتمیت پیامبر اسلام و پایان گرفتن سلسله انبیا بهوسیله او وسوسه کردهاند، بهکلی از معنی این واژه بیاطلاع بودهاند و یا خود را به بیاطلاعی زدهاند، وگرنه کلمه ﴿﴿خَاتَمَ النَّبِيِّينَ﴾﴾ به وضوح بر خاتمیت دلالت دارد[۲۱].
ختم نبوت در روایات
- در آثار اهل سنت روایات فراوانی در موضوع خاتمیت رسول خدا(ص) نقل شده است[۲۲]. تعداد این روایات به اندازهای است که ابن کثیر دمشقی در تفسیر خود ادعای تواتر میکند[۲۳]. در کتابهای حدیثی شیعه نیز روایاتی که خاتمیت رسول خدا (ص) را نشان میدهد، در حد تواتر نقل شده است. برخی از این احادیث که بر خاتمیت رسول خدا (ص) دلالت میکنند، عبارتاند از[۲۴]:
- هنگامی که پیامبر اکرم (ص) برای جنگ تبوک از مدینه حرکت میکردند، امیرمؤمنان علی(ع) را برای رسیدگی به کارهای مسلمانان به جای خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از فیض شرکت در این جهاد، محروم میشوند اندوهگین شدند و اشک از چشمانشان جاری شد. پیامبر اکرم (ص) به آن حضرت فرمودند:"آیا راضی نیستی که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی؟"[۲۵]. و بلافاصله این جمله را اضافه کردند: "با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست" تا جای هیچگونه توهمی باقی نماند[۲۶].
- امام صادق (ع) فرمود:"خداوند با پیامبر شما به پیامبری پایانبخشید، پس بعد از او هرگز پیامبری نخواهد آمد. و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین قرآن نخواهد شد[۲۷][۲۸].
راز ختم نبوت
- راز ختم نبوت بر پایه دو اصل جهانی و جاودانه بودن اسلام استوار است. در زیر به هرکدام از این دو رکن اساسی خاتمیت بهطور فشرده اشاره میشود[۲۹]:
جهانی بودن
- جهانی بودن دعوت پیامبر اسلام و عدم اختصاص آن به قوم یا منطقه خاصی، از اصول روشن آیین این پیامبر الهی است و حتی کسانی هم که ایمان به آن ندارند میدانند که دعوت اسلام، همگانی بوده و محدود به منطقه جغرافیایی خاصی نبوده است[۳۰].
- بهترین و معتبرترین مدرک برای اثبات مدعای بالا، قرآن کریم است که حقانیت و اعتبار آن در درسهای گذشته، واضح گردید. کسی که یک مرور اجمالی بر این کتاب الهی بکند با کمال روشنی در خواهد یافت که دعوت آن، عمومی و همگانی است و اختصاص به قوم و نژاد و زبان معینی ندارد[۳۱].
- قرآن کریم در آیات زیادی همه مردم را با عنوان ﴿﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾﴾[۳۲] و ﴿﴿يَا بَنِي آدَمَ﴾﴾[۳۳] مورد خطاب قرار داده و هدایت خود را شامل همه انسانها ﴿﴿النَّاسُ﴾﴾[۳۴] و ﴿﴿ لِّلْعَالَمِينَ﴾﴾[۳۵] دانسته است. همچنین در آیات فراوانی رسالت پیامبر اکرم (ص) را برای همه مردم ﴿﴿النَّاسُ﴾﴾ و ﴿﴿ لِّلْعَالَمِينَ﴾﴾ ثابت کرده است:﴿﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴾﴾[۳۶][۳۷].
- در آیه فوق، "آل" بر جمعِ سالم "عالَمین" وارد شده است، و بنابراین قواعد زبان عربی، عمومیت را میرساند، یعنی "اَلعالَمِین" به معنای "همه جهانیان" است. لذا در این آیه، بیم دهندگی قرآن کریم برای همه کسانی است که در هر زمان و مکانی تا رستاخیز میآیند و به زمان، مکان و یا افراد معینی اختصاص ندارد. ازاینرو قرآن، کتاب جاویدان الهی، و دین اسلام، دین ابدی، و رسول خدا (ص) کسی است که این کتاب و دین را از جانب خداوند برای همه انسانها ابلاغ فرموده است[۳۸].
- در آیه دیگر، شمول دعوت پیامبر اسلام نسبت به هرکسی که از آن مطلع شود مورد تأکید قرار گرفته است. و از سوی دیگر، پیروان سایر ادیان را بهعنوان "اهل کتاب" مورد خطاب و عتاب قرار داده. و رسالت پیامبر اکرم (ص) را در مورد آنان تثبیت فرموده، و اساساً هدف از نزول قرآن کریم بر پیامبر اکرم (ص) را پیروزی اسلام بر سایر ادیان، شمرده است[۳۹].
- افزون بر این، شواهد تاریخی فراوان وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) به سران کشورها مانند قیصر روم و پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و حبشه و شامات و نیز به رؤسای قبائل مختلف عرب نامه نوشتند و پیک ویژه بهسوی آنان گسیل داشتند و همگان را دعوت به پذیرفتن اسلام، بر حذر داشتند. اگر دین اسلام، جهانی نبود چنین دعوت عمومی انجام نمیگرفت و سایر اقوام و امتها هم عذری برای عدم پذیرش میداشتند[۴۰].
- با توجه به این دلایل، جای هیچگونه شک و شبههای درباره همگانی بودن دعوت پیامبر و جهانی بودن دین مقدس اسلام، باقی نمیماند[۴۱].
جاودانه بودن
- این دین داعیه هدایت انسانها تا روز قیامت را دارد و از این نظر دینی جاودانه است. جاودانه بودن اسلام به دو بعد اساسی بازمیگردد[۴۲].
- جاودانه بودن قرآن کریم: کتاب آسمانی دین اسلام برخلاف دیگر متون دینی، از ویژگی جاودانه بودن بهرهمند است. قرآن کریم در این خصوص میفرماید:﴿﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾﴾[۴۳][۴۴].
- این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه هیچگاه قرآن کریم، صحت و اعتبار خود را از دست نخواهد داد. در روایات نیز بر این واقعیت تصریح شده است، ازجمله وقتی زراره درباره حلال و حرام از امام صادق (ع) میپرسد، حضرت در پاسخ میفرماید:"حلال محمد (ص) برای همیشه تا روز قیامت حلال است و حرام او تا روز قیامت حرام است، حلال و حرام دیگری نیست و نخواهد آمد"[۴۵][۴۶].
- نظام امامت و ولایت: هرچند رشته نبوت پایان یافته است، اما شریعت اسلام با برخورداری از نظام امامت، همچنان زنده و پویا تا قیامت ادامه دارد. توضیح اینکه بعثت انبیای الهی با اهدافی صورت پذیرفته است، که بعد از رحلت رسول خدا (ص) خاموش نشده است. لذا نیاز بشر در دستیابی به نتایج بعثت انبیا هرگز مرتفع نمیگردد[۴۷].
- تلاوت آیات الهی، تعلیم کتاب و حکمت، بیدار کردن معرفت الهی، آگاه کردن مردم از اوامر و نواهی خداوند، اتمامحجت الهی، بشارتگری و بیم دهندگی، بیان حق و رفع اختلافات دینی، بالا بردن مقام انسانها از رتبه حیوانیت به بالاترین کمالات انسانی، و برقراری عدل و داد که از اهداف بعثت انبیا میباشند، فقط به دوره زندگی خاتم الانبیا (ص) اختصاص ندارد[۴۸].
- بیتوجهی به این اهداف بعد از رحلت ایشان، بشریت را از نتایج بعثت انبیا دور میسازد. ضرورت دستیابی به این مهم، در امامت بعد از پیامبر جلوه میکند. لذا امامت شیعی، ادامه و استمرار رسالت پیامبر اکرم (ص) میباشد تا تمامی اهداف انبیا به ثمر نشیند. تنها تفاوت امام و نبی در آن است که وحی تشریعی که شاخص نبوت است، با رحلت پیامبر (ص) پایان میپذیرد، اما بقیه مقامات خاتم الانبیا در ائمه بعد از ایشان جلوه میکند[۴۹].
- حدیث منزلت که از رسول خدا (ص) در بخش قبل روایت شد، علاوه بر مسئله خاتمیت، این حقیقت را نیز در مورد امیرالمؤمنین (ع) بیان میکند. این روایت به همانندی منزلت و وظایف پیامبر و امیرمؤمنان اشاره میکند و تفاوت مقامات این دو بزرگوار را در وحی و نبوت تشریعی میداند. این سخن بدین معناست که همه شریعت خاتم بهطور کامل از جانب خداوند به نبی مکرم اسلام وحی گردیده است و هیچ شریعت جدیدی در نظام امامت به ائمه وحی نخواهد شد. ازاینرو، حلال و حرام خدا و پیامبر، تا روز قیامت به همان صورت باقی خواهند ماند[۵۰]. البته امامان معصوم وظیفه اساسی در مقام تبیین و روشنسازی شریعت پیامبر خاتم خواهند داشت[۵۱].
- با به پایان رسیدن سلسله نبوت، وحی الهی از نوع تشریعی، ختم گردید، اما وحی غیر تشریعی ختم نشده است. خداوند متعال در سوره قدر میفرماید:﴿﴿ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ﴾﴾[۵۲][۵۳].
- در این آیه، کلمه ﴿﴿ تَنَزَّلُ﴾﴾ فعل مضارع میباشد و بر استمرار نزول فرشتگان و روح دلالت میکند. در زمان رسول خدا (ص)، فرشتگان و روح بر پیامبر نازل میشدند، و بعد از حضرتش، فرشتگان بر جانشینان آن حضرت فرود میآیند و این نزول تا روز قیامت ادامه خواهد داشت. لذا امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند:" به درستی که شب قدر در هر سال است و در آن شب، امر آن سال نازل میشود و به تحقیق که بعد از رسول خدا (ص) برای آن اولیائی هستند"[۵۴][۵۵].
- سپس امام علی (ع) اوصیای پیامبر اکرم (ص) را که ملائکه در شب قدر بر آنان فرود آمده و امر آن سال را برایشان میآورند، معرفی میفرمایند:"من و یازده نفر از فرزندان من، اوصیای پیامبر هستیم، آنها که امام و محدّث میباشند"[۵۶][۵۷].
- در این حدیث و دهها روایت دیگر، از ائمه معصومین بهعنوان «مُحَدّث» یاد شده است که نشان از استمرار ارتباط میان خداوند متعال با جانشینان رسول گرامی اسلام دارد. این اتصال علمی و معنوی نهتنها با خاتمیت منافات ندارد بلکه ضامن جاودانگی دین مبین اسلام میباشد[۵۸].
منابع
پانویس
- ↑ ضروریات دین، اموری هستند که وضوح آنها به اندازهای است که هر کس آن را بپذیرد، آن امر را نیز از اجزای دین به شمار میآورد. حق الیقین، ص۵۱۵ – ۵۱۶؛ گوهر مراد، ص۳۹۹.
- ↑ تفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۲۵؛ حوار مع الشیخ صالح الدرویش، ج۱، ص۱۶۰.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ هشت آیه دیگر عبارتاند از: فصلت:۴۱ – ۴۴؛ انعام:۲۰ و ۱۱۵؛ سبأ:۲۸؛ اعراف:۱۵۸؛ قلم:۵۲؛ انبیا:۱۰۷.
- ↑ محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره احزاب، آیه: ۴۰.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۱۶۴؛ تاج العروس، ج۱۶، ص۱۹۱؛ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۴۶.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ آموزش عقائد، ص:۲۸۸.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۱۶۳.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم و از آنچه انجام میدادند دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند؛ سوره یس، آیه:۶۵.
- ↑ خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه: ۷.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۸۱ – ۳۸۴؛ در المنثور، ج۵، ص۲۰.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ " أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي"؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۵؛ خصال، ج۱، ص۳۲۲ و ج ۲، ص۴۸۷.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ " إِنَ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً "؛ کافی، ج۲، ص۱۰.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ ر ک: بقره:۲۱؛ نساء:۱و ۱۷۴؛ فاطر:۱۵.
- ↑ ر ک: اعراف: ۲۶ - ۲۸، ۳۱ و۳۵؛ یس:۶۰.
- ↑ ر ک: بقره:۱۸۵ و ۸۷؛ آل عمران:۱۳۸؛ ابراهیم:۱و ۵۲؛ جاثیه:۲۰؛ زمر:۴۱؛ نحل:۴۴؛ کهف:۵۴؛ حشر:۲۱.
- ↑ ر ک: انعام:۹۰؛ یوسف:۱۰۴؛ تکویر:۲۷؛ قلم:۵۲.
- ↑ بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد؛ سوره فرقان، آیه:۱.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ و به راستی آن کتابی است ارجمند.در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است؛ سوره فصلت، آیه: ۴۱- ۴۲.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ " حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِيءُ غَيْرُهُ "؛ کافی، ج۱، ص۵۸.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۰ – ۲۱.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند؛ سوره قدر، آیه:۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ " إِنَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي كُلِ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ يَنْزِلُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ أَمْرُ السَّنَةِ وَ إِنَّ لِذَلِكَ الْأَمْرِ وُلَاةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)"؛ کافی، ج۱، ص۲۴۷.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ " أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِي أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُون "؛ کافی، ج۱، ص۲۴۷.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۵۵ - ۲۶۴.