برهان صدیقین در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
برهان صدیقین در اصطلاح به برهانی اطلاق میشود که بدون واسطه، انسان را به سوی حق تعالی رهنمون سازد و استدلال از ذات باری به خود باری باشد نه از آثار حق مثل برهان حدوث متکلمان که حدوث اثر ماده است و هکذا برهان ارسطو «برهان حرکت» یا برهان امکان که امکان هم از آثار وجود ممکن است[۱]، بلکه روح و جوهر برهان صدیقین، استدلال از مطلق و صرف وجود است به وجود مطلق (واجب الوجود)[۲].
صدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق، صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما اینکه چرا به این برهان صدیقین اطلاق میشود دو وجه دارد:
- احتمال اینکه اولین و بهترین راه معرفت واجبالوجود همین راه است و بقیه راهها خالی از کذب و ضعف نیستند.
- احتمال اینکه صدیقین (راستگاران) که از عبید خاص مقام ربوبی هستند. برای شناخت خدا این راه را انتخاب کردند.
مرحوم امام در مواضع مختلف به تقریر برهان فوق پرداخته است و نوعاً آن را بالاتر از سنخ معرفت و برهان توصیف نموده و معتقد است که برهان مزبور در واقع محصول تفکر و سلوک علمی و معنوی است. تفکر در حق و اسماء و صفات و کمالات خدا نتیجهاش علم به وجود حق و انواع تجلیات است و از آن، علم به اعیان و مظاهر رخ دهد. در برهان صدیقین از طریق مشاهده ذات خداوند، أسماء و صفات نیز مشهود سالک قرار میگیرد.
وی تصریح میکند که: «تا قلب در حجاب برهان است و قدم او تفکر است، به اوّل مرتبه صدّیقین نرسیده و چون از حجاب غلیظ علم و برهان رست، با تفکر سر و کاری ندارد و بیواسطه برهان، بلکه بیواسطه موجودی، در آخر کار و منتهای سلوک، به مشاهده جمال جمیل مطلق نایل گردد. این قسم برهان را «برهان صدّیقین» گوییم برای آن است که اگر صدیقی بخواهد مشاهدات خود را به صورت برهان در آورد و آنچه ذوقاً و شهوداً یافته به قالب الفاظ بریزد، این چنین شود، نه آنکه هر کس بدین برهان علم به ذات و تجلیّات آن پیدا کرد، از صدّیقین است، یا آنکه معارف صدّیقین از سنخ براهین است، منتها براهین مخصوصی. هیهات که علوم آنها از جنس تفکر باشد، یا مشاهدات آنها را با برهان و مقدمات آن مشابهتی»[۳].
امام در موضع دیگر با استناد به روایت: «اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ» آن را دلیل برهان صدیقین میداند. و در تبیین آن ضمن نقل و رد چهار دیدگاه (۱. کلینی: تنزیه حق از غیر؛ ۲. صدوق: خدا خالق عقول و نفسها و نیز فرستاده پیامبران؛ ۳. صدرا: طریق معرفت مشاهده یا تنزیه؛ ۴. فیض: شناخت نه با ماهیات و تعینات بلکه با جهات وجودیه)، خود دیدگاه پنجمی را طرح میکند که به موجب آن معرفت خدا با خدا تنها با سیر علمی و معنوی میسر است که انتهایش به خلع تمام تعینات وجودیه و علمیه منجر شود.
ایشان تأکید میکند که: «انسان تا به قدم فکر و استدلال طالب حق و سائر إلی الله است، سیرش عقلی علمی است، و اهل معرفت و اصحاب عرفان نیست، بلکه در حجاب اعظم و اکبر واقع است، چه از ماهیات اشیاء نظر کند و حق را از آنها طلب کند، که حجب ظلمانیه است، و چه از وجودات آنها طلب کند، که حجب نورانیه است، که کلام مرحوم فیض ناظر به آن است. شرط اول تحقق سیر إلی الله خروج از بیت مظلم نفس و خودی و خود خواهی است تا آنکه منتهی شود به رفض کل تعیّنات عالم وجود، چه از خود و چه از غیر، که در منازل و مراحل بعد آن نیز از خود است. و پس از رفض مطلق، تجلی به الوهیّت و مقام الله، که مقام احدیت جمع اسماء ظهوری است، واقع شود، و «اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ» به مرتبه نازله اوّلیه ظهور پیدا کند»[۴][۵]
منابع
پانویس
- ↑ البته در ابتدای کتاب توضیح داده شد که این نوع براهین نیز با تعریف خاص از برهان «لم» ذیل برهان لمی قرار خواهد گرفت.
- ↑ إن الربانيين ينظرون إلى الوجود و يحققونه و يعلمون أنه أصل كل شيء ثم يصلون بالنظر إليه إلى أنه بحسب أصل حقيقته واجب الوجود، اسفار، ج۶ ص۱۴.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ و ۱۹۲.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۲۳ و ۶۲۴.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۳۳.