جامعیت قرآن در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث قرآن است. "جامعیت قرآن" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جامعیت قرآن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

از جمله مباحث مبنایی مربوط به شناخت قرآن که در چگونگی فهم و تفسیر آن نقش دارد، جامعیت قرآن است. نوع برداشت هر مفسری از گسترۀ موضوعات و مسائل قرآن و نیز چگونگی و میزان بیان آنها، در برداشت‌ او از معانی و مقاصد آیات و بالتبع، نحوۀ تعامل وی با این کتاب الهی و بهره‌گیری از آن تأثیرگذار است. با تفاوت نوع نگرش به جامعیت قرآن، چگونگی تفسیر بسیاری از آیات و در نتیجه، ترسیم محدودۀ رهنمودها و قوانین و احکام قابل استفاده از قرآن، و میزان نقش‌آفرینی آن در زندگی انسان نیز متفاوت خواهد شد. [۱]

مقدمه

  • جامعیت قرآن یکی از مسائل مهم و اساسی در حوزۀ علوم قرآنی است که ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی با فهم و تفسیر قرآن نیز دارد. خصوصیتی که باعث شده است قرآن کریم به‌ عنوان آخرین و کامل‌ترین کتاب مقدس آسمانی، افزون بر سایر اختصاصات و امتیازات خویش از ویژگی‌ و امتیازات دیگری برخوردار شود که هیچ یک از کتب آسمانی پیشین از چنین منزلت و امتیازاتی بهره‌مند نبوده‌اند. همچنان که خداوند در قرآن کریم صراحتاً در دو سورۀ متفاوت و بر دو اسلوب متغایر بر جامعیت و فراگیر بودن قرآن اشاره نموده‌اند: نخست آنجا که از رهگذر اسلوب ایجابی از مقام تبیان بودن قرآن در کنار سایر مقامات آن همانند هدایت، رحمت و بشارت سخن گفته و جامعیت کتاب وحی را بیان کرده‌اند: ﴿﴿وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ [۲] و دوم در آیه‌ای که از جنبۀ سلبی بدان پرداخته و هرگونه تفریط و کوتاهی در عرضه و بیان امور از ساحت این کتاب، منتفی و مبرّا دانسته و در عین حال شمول و فراگیر بودن قرآن را به اثبات رسانیده است: ﴿﴿مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ [۳]. بر همین مبنا، عموم متفکرین اسلامی از فریقین با استناد و تکیه بر همین دو آیۀ کلیدی و نیز سایر ادلۀ نقلی و عقلی قرآن شناختی، همواره از جامعیت قرآن سخن به میان آورده و با اقامۀ دلایل و شواهد گوناگون به دفاع از این بُعد، از منزلت و مکانت اختصاصی قرآن پرداخته‌اند. [۴]

ادلۀ جامعیت قرآن در قرآن

واژه‌ى جامعیت در قرآن کریم کاربردى ندارد؛ ولى خداى سبحان در قرآن با صراحت تمام از کمالِ کلام خود و تبیان بودن آن سخن گفته است. این آیات، از مهم‌ترین دلایل اثبات جامعیت است و بى‌شک بایستى براى اخذ نتیجه‌اى بهتر مورد بررسى قرار گیرند. این آیات را مى‌توان به سه دسته تقسیم نمود: 1- آیاتى که در آنها واژگان تبیان و تفصیل و معناى فراگیرى آمده است. مانند: وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنٰا بِک شَهِیداً عَلىٰ هٰؤُلاٰءِ وَ نَزَّلْنٰا عَلَیک الْکتٰابَ تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرىٰ لِلْمُسْلِمِینَ.(نحل89/) وبه یاد آور روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان براى آنان برانگیزیم و تو را هم بر این امت گواه آوریم و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل کردیم. وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لاٰ طٰائِرٍ یطِیرُ بِجَنٰاحَیهِ إِلاّٰ أُمَمٌ أَمْثٰالُکمْ مٰا فَرَّطْنٰا فِی الْکتٰابِ مِنْ شَیءٍ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ یحْشَرُونَ .(انعام38/) وهیچ جنبنده‌اى در زمین نیست و نه هیچ پرنده‌اى که با دو بال خود پرواز مى‌کند، مگر آنکه آن‌ها نیزگروه‌هایى مانند شما هستند. ما هیچ چیزى را در کتاب فرو گذار نکرده‌ایم سپس به سوى پروردگارشان محشور خواهند گردید. وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ الْغَیبِ لاٰ یعْلَمُهٰا إِلاّٰ هُوَ وَ یعْلَمُ مٰا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّٰ یعْلَمُهٰا وَ لاٰ حَبَّةٍ فِی ظُلُمٰاتِ الْأَرْضِ وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ إِلاّٰ فِی کتٰابٍ مُبِینٍ.(انعام59/) وکلیدهاى غیب تنها نزد اوست؛ جز او کسى آن را نمى‌داند و آنچه در خشکى و دریاست، مى‌داند و هیچ برگى فرو نمى‌افتد مگر اینکه آن را مى‌داند و هیچ دانه‌اى در اعماق زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن ثبت است. لَقَدْ کٰانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبٰابِ مٰا کٰانَ حَدِیثاً یفْتَرىٰ وَ لٰکنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَ تَفْصِیلَ کلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ .(یوسف111/) به راستى در سر گذشت آنان براى خردمندان عبرتى است؛ سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد؛ بلکه تصدیق آن (کتابهایى) است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و براى مردمى که ایمان مى‌آورند، رهنمود و رحمتى است. 2 - آیاتى که قرآن و دین اسلام را دینى جهانى معرفى مى‌کند. از آنجا که دستورات آیین جهانى باید چنان باشد که نیازهاى عرصه‌هاى مختلف زندگى بشر را تأمین کند، از این رو، جهانى بودن قرآن، مستلزم جامع بودن آن است. وَ مٰا أَرْسَلْنٰاک إِلاّٰ رَحْمَةً لِلْعٰالَمِینَ.(انبیاء/ 107) وتو را جز رحمتى براى همه دوره‌ها و همه موجودات نفرستادیم. وَ مٰا هُوَ إِلاّٰ ذِکرٌ لِلْعٰالَمِینَ.(قلم/ 52) وحال آنکه (قرآن) جز تذکرى براى جهانیان نیست. وَ مٰا أَرْسَلْنٰاک إِلاّٰ کافَّةً لِلنّٰاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لٰکنَّ أَکثَرَ النّٰاسِ لاٰ یعْلَمُونَ.(سبا/ 28) وما تو را جز بشارتگر و هشدار دهنده براى تمام مردم نفرستادیم لیکن بیشتر مردم نمى‌دانند. 3 - آیاتى که فرمان قرآن را جاودانه معرفى مى‌کند. بى تردید چیزى که تا ابد استمرار دارد، باید به تمام نیازهاى انسان در زندگى فردى و اجتماعى، براى تحقق هدایت و سعادت، پاسخ دهد. تَبٰارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقٰانَ عَلىٰ عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعٰالَمِینَ نَذِیراً.(فرقان1/) بزرگ است کسى که بر بنده خود کتاب جدا سازنده حق از باطل را نازل فرمود تا براى جهانیان هشدار دهنده‌اى باشد. ...اَلْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ دِینِکمْ فَلاٰ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلاٰمَ دِیناً....(مائده/ 3) امروز کسانى که کافر شده‌اند، از کارشکنى در دین شما نومید گردیده‌اند. پس از ایشان نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را براى‌تان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما به عنوان دین برگزیدم. بررسى آیات فهرستى از آیاتى که برخى اندیشمندان علوم قرآنى گاه براى مستدل ساختن جامعیت به آنها استناد جسته‌اند، بیان شد. به نظر مى‌آید فقط دسته اول مى‌توانند به عنوان برهان اقامه شوند و سایر آیات عموماتى هستند که با وجود احتمالات دیگر در آنها نمى‌توانند به عنوان برهان اقامه شوند. از این رو آیات مورد نظر مورد بررسى قرار مى گیرند. یکى از گواهان بر اثبات جامعیت، قسمتى از آیه‌ى 38 سوره‌ى انعام است که مى‌فرماید: «مٰا فَرَّطْنٰا فِی الْکتٰابِ مِنْ شَیءٍ»، یعنى ما راجع به کتاب هیچ کوتاهى نکردیم و این کتاب از هر جهت، هیچ‌گونه کمبودى ندارد. جمله‌ى «مٰا فَرَّطْنٰا فِی الْکتٰابِ مِنْ شَیءٍ» جمله‌اى معترضه است، و ظاهرش این مى‌باشد که مراد از چیزى که در آن کوتاهى نشده، همان کتاب است و مراد از شىء کوتاهى‌هاى گوناگونى است که نفى شده است. خلاصه‌ى معناى آیه اینست که چیزى نیست که رعایت حال و بیان آن، لازم باشد مگر اینکه ما آن را در این کتاب رعایت نموده و در امر آن کوتاهى نکرده‌ایم؛ پس کتاب ما کامل است. (طباطبائى، : ج7، ص115-117) در تحلیل این استدلال باید گفت: بى‌شک حمل واژه کتاب بر قرآن محتاج به قرینه است. چراکه احتمالات مختلفى وجود دارد که عبارتند از: الف) همین قرآن اولین احتمال این است که مراد از کتاب، همین قرآن باشد؛ به گواه اینکه قرآن در چندجا قرآن را کتاب نامیده است؛ در این صورت، معناى آیه چنین مى‌شود: از آنجایى که قرآن مجید کتاب هدایت است و هدفش بیان حقایق و معارفى است که چاره‌اى در ارشاد به حق جز بیان آن نیست، از این جهت، در این کتاب، در بیان جمیع آنچه در سعادت دنیا و آخرت آدمى دخیل است، کوتاهى نشده است. ب) لوح محفوظ احتمال دوم در معناى کتاب این است که مراد از آن، لوح محفوظى باشد که خداى سبحان در مواردى از کلام خود آن را کتابى نامیده که تمامى اشیایى که بوده و هست و خواهد بود، در آن نوشته شده است. بنابراین احتمال، معناى آیه چنین مى‌شود: نظام انسانى که در حیوانات جارى است، ساختارى است که عنایت خداى سبحان واجب دانسته که انواع حیوانات را طبق آن ایجاد نماید تا آفرینش آنها بیهوده نبوده و وجود حیوانات بى فایده نباشد؛ و تا آنجا که مى‌توانند و لیاقت قبول کمال را دارند، از موهبت کمال بى‌بهره نمانند. (ر. ک کاشانى ملا فتح‌اللَّه: ج3، ص387) ج) هم لوح محفوظ و هم قرآن همچنین ممکن است آیه را طورى معنا کنیم که هر دو بخش را شامل شود. در این صورت، معناى آیه این است که خداى سبحان در آنچه مى‌نویسد (چه در کتاب تکوین و چه در قرآن که کلام اوست) کوتاهى نمى‌کند؛ اما اینکه نسبت به نوشته شده‌هاى موجود در کتاب تکوین کوتاهى نمى‌کند، چرا که در این کتاب، آن مقدار کمال را که هر نوعى از انواع موجودات شایستگى رسیدن به آن را دارند، براى آن نوع مقدر فرموده است؛ اما اینکه در کتابى که کلام اوست و بر بشر وحى شده، تفریط نکرده، براى این است که در آن کتاب، هر چیزى را که معرفتش براى بشر سودمند و موجب سعادت دنیا و آخرت آنان است، بدون هیچ کوتاهى بیان فرموده است. (برقى: ج6، ص194-200) د) کتاب آفرینش برخى از مفسران احتمال داده‌اند که منظور از آن، کتاب آفرینش باشد؛ اما این احتمال بعیدى است؛ زیرا اطلاق کتاب، به عالم آفرینش در قرآن نیامده است. البته از عالم آفرینش و پدیده‌هاى هستى به عنوان «کلمه» و «کلمات» یاد شده ولى بحث ما در واژه‌ى «کتاب» است. به احتمال زیاد، منظور از «کتاب» در این آیه همان قرآن باشد. (جعفرى: ج6، ص194-200) آیه‌ى دیگر مورد استناد، آیه‌ى 59 سوره‌ى انعام است. بخش مورد استناد این آیه، عبارت «وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ إِلاّٰ فِی کتٰابٍ مُبِینٍ» مى‌باشد. و این به آن معناست که چیزى از نیازهاى دنیوى و اخروى بشر نیست مگر اینکه تفصیلاً یا اجمالاً در قرآن بیان شده است. در بیان معناى رطب و یابس گفته شده «رطب» هر چیز تر و «یابس» هر چیز خشک و تعبیر «لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ» کنایه از همه‌ى موجودات است. ابوربیع شامى مى‌گوید: از امام صادق‌علیه السلام در باره‌ى این سخن خداوند (وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّٰ یعْلَمُهٰا وَ لاٰ حَبَّةٍ فِی ظُلُمٰاتِ الْأَرْضِ وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ إِلاّٰ فِی کتٰابٍ مُبِینٍ) پرسیدم، فرمود: ورقه، بچه‌ى سقط شده؛ حبه، بچه؛ ظلمات، زمین و رحم، مادر است و رطب آنچه مرده را زنده مى‌کند و یابس آنچه قبض مى‌شود. همه‌ى این‌ها در کتاب مبین وجود دارد. (جعفرى: ج3، ص418-415) در معناى رطب و یابس اقوال دیگرى نیز آمده، که عبارت است از: مادیات و اجسام، زیرا جسم از رطوبت یا یبوست خالى نیست. رطب، امور معنوى و یابس، مادیات است. رطب، زمینى است که نبات برویاند، یابس زمینى که گیاهى را نرویاند. رطب، زبان مؤمن است در حالى که مشغول به ذکر خدا است، یابس زبان کافر است که از ذکر خدا خشک گشته. رطب، قطره‌ى بارانیست که موجب رویش نبات شود، یابس موقع چیدن آن. (حسین حسینى: ج3، ص92-90) معناى کتاب مبین کتاب مبین، لوح محفوظ است؛ یعنى همه‌ى این امور در لوح محفوظ ثبت شده است. (همان، ص289) هر برگى که از درخت بیفتد یا بذرى که در دل خاک دفن شود و به‌طور کلى هر تر و خشکى را خداوند مى‌داند و در لوح محفوظ، ثبت است. بدیهى است که این‌ها را در لوح محفوظ ثبت نکرده که از خاطرش نروند؛ زیرا او همواره به آن‌ها عالم بوده و هست؛ بلکه منظور این است که در معرض تماشاى فرشتگان باشند و آن‌ها بفهمند که آنچه روزمره اتفاق مى‌افتد، مطابق است با آنچه در لوح محفوظ ثبت شده، تا بر علم یقین آن‌ها به صفات خدا افزوده شود. (ر. ک طبرسى : ج8، ص120) بعضى از مفسران، این معنى را نپذیرفته و مى‌گویند؛ منظور از کلمه‌ى کتاب در این آیه‌ى شریفه، قرآن مجید نیست؛ بلکه منظور از آن، شناسنامه‌ى هر چیزى است که نزد خداو فرشتگان و خود آنان مى‌باشد. (ر. ک نجفى خمینى : ج9، ص267) اما بیش‌تر مفسران برآنند که مراد از کتاب، قرآن است و در آن، آنچه در امر دین نیاز است، مفصلاً یا مجملاً مدون شده است؛ از جمله بیان حلال، حرام، قصص، امثال، پندها و اخبار و در مورد آنچه مجمل است، تفصیل آن را به رسول خود باز مى‌گرداند، «مٰا آتٰاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (کاشانى ملا فتح الله: ج3، ص387) چنانچه دیدیم این آیات ازآن نظر که احتمالات گوناگونى مى‌پذیرند، قابل توجه به عنوان مستندات جامعیت نیستند. آیه تبیان از میان آیه‌هاى مذکور، تنها آیه‌اى که مورد توجه قرآن پژوهان و متکلمان قرار گرفته و همواره از سوى صاحب نظران، معرکه‌ى آراء بوده و غالبا از آن براى اثبات جامعیت قرآن بهره جسته‌اند، آیه تبیان است. «وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنٰا بِک شَهِیداً عَلىٰ هٰؤُلاٰءِ وَ نَزَّلْنٰا عَلَیک الْکتٰابَ تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرىٰ لِلْمُسْلِمِینَ». (نحل/ 89) جمله‌ى مورد استشهاد در این آیه، «تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ» است که عموم مفسران براى جامعیت قرآن به آن استناد کرده‌اند. اکنون به طرح دیدگاه‌هاى مفسران در تبیین این آیه مى‌پردازیم. مفهوم «تبیان» و میزان دلالت «کل شىء» برخى صاب‌نظران معتقدند که این آیه نشان از جامعیت مطلق قرآن دارد. آنان در توجیه بیان نشدن جزئیات در قرآن گفته‌اند: اکنون که قرآن مجید به نام هر چیزى تصریح نکرده، حجم و تفصیلات آن به این اندازه رسیده‌است و اگر مى‌خواست به نام و جزئیات هر چیزى تصریح نماید، حجم آن بسیار بیشتر مى‌شد. به نگاه این دانشمندان هرچند قرآن به نام و جزئیات هر چیزى تصریح ننموده ولى آیاتى دارد که کلیات هر چیزى را مانند: احکام، عقائد، اخبار جهانى و...بیان مى‌کند و بیان جزئیات آن‌ها به عهده‌ى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و اهل بیت‌علیهم السلام نهاده شده است.( نجفى خمینى : ج9، ص 268-267) از سوى دیگر تعبیر کل شىء، یک تعبیر عام است و ظاهر این آیه مى‌رساند که قرآن بیان کننده‌ى تمام علوم و معارف و هر دانش و حتى علوم مادى و علومى که هنوز بشر به آن نرسیده است، مى‌باشد. قرآن کریم نسخه‌اى از لوح محفوظ و کتاب مبین و امام مبین است که طبق نص صریح قرآن، همه چیز در آن گرد آمده است (یس12/) و همه چیز حتى چیزى که به سبکى ذره یا کوچک‌تر از آن باشد، در آن وجود دارد. (سبا/ 3) و هیچ خشک و ترى نیست مگر اینکه در آن قرار گرفته است. (انعام/ 59) و هیچ راز نهانى در آسمان و زمین وجود ندارد مگر اینکه در آن آمده است. (نحل/ 75) البته به گفته‌ى خود قرآن، لَوْحٍ مَحْفُوظٍ و کتٰابٍ مَکنُونٍ (بروج/ 22) جایگاه قرآن است و این مى‌رساند که نوعى سنخیت میان این دو وجود دارد. بنابراین، قرآن کریم تمام علوم اولین و آخرین را در بر گرفته و معارف قرآنى منحصر به مسائل تربیتى نیست و حتى علوم مادى را هم شامل مى‌شود. در قرآن آیاتى وجود دارد که تفکر در آن‌ها مى‌تواند در این زمینه ما را یارى کند. در این آیه‌ها با کنایه و تصریح گوشزد شده که به وسیله‌ى قرآن مى‌توان کارهاى خارق العاده‌اى انجام داد. مثلاً در آیه‌ى ذیل دقت کنید: وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیرَتْ بِهِ الْجِبٰالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کلِّمَ بِهِ الْمَوْتىٰ بَلْ لِلّٰهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً. (رعد/ 31) اگر قرآنى باشد که به وسیله آن کوه‌ها به حرکت در آیند و یا زمین قطعه قطعه شود و یا به وسیله‌ى آن با مردگان سخن گفته شود (همین قرآن است) . هدف آیه این است که اگر به وسیله‌ى قرآن چنین کارهایى هم انجام بگیرد، باز هم کافران ایمان نخواهند آورد؛ اما به هر حال، این آیه مى‌تواند اشاره‌اى باشد به اینکه اگر کسى کلید فهم قرآن و راز مربوط به آن را به دست آورد، مى‌تواند در طبیعت این گونه تصرف کند. و این با وجود تصرفات برخى انبیا چون سلیمان علیه السلام قابل انکار نیست. برخى مفسران بر این عقیده‌اند که پذیرش این استنباط ساده نیست و مى‌گویند چنین مطلبى شاید هم مربوط به بطون قرآن و یا آن حقیقت بسیط قرآنى که در لوح محفوظ است، باشد که هر دو از دسترس انسان عادى بیرون است. آنچه براى ما مى‌ماند ظاهر قرآن است که مربوط به هدایت مردم و مسائل تربیتى است؛ و ما با توجه به گنجایش ذهن و اندازه‌ى فهم خود، جامعیت قرآن و تبیان و تفصیل بودن آن را در همین مسائل درک مى‌کنیم؛ و این اندازه، ما را بس است و تکلیفى بالاتر از آن نداریم و تدبر در آیه‌هاى قرآن هم ما را به همین مسائل رهنمون مى‌شود. (جعفرى یعقوب : ج6، ص194-200) پس جامعیت آیه، محدود به حیطه‌ى مورد انتظار و محدوده‌ى مسؤولیت قرآن است. (حسینى : ج1، ص37-29، مغنیه : ج4، ص543) به بیان دیگر، چون قرآن براى هدایت است، جامعیت مفهوم از آیه نیز در همین قلمرو قابل پذیرش است و نه بیش‌تر. علامه طباطبایى مى‌گوید: «تبیان » به معناى بیان است، و چون قرآن کریم کتاب هدایت براى همه‌ى مردم است و جز آن کار و شأنى ندارد، لذا ظاهراً مراد از «لِکلِّ شَیءٍ» همه‌ى آن چیزهایى است که برگشتش به هدایت باشد؛ از قبیل معارف حقیقى مربوط به مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهى، قصص و مواعظى که مردم در راه یافتن به آن محتاجند؛ و قرآن تبیان همه‌ى این‌هاست (نه اینکه تبیان همه علوم باشد) . این معنا زمانى صحیح است که منظور از تبیان، همان بیان معهود و معمولى، یعنى اظهار مقاصد به وسیله‌ى کلام و دلالت‌هاى لفظى بوده باشد. قرآن کریم با دلالت لفظى، به بیش‌تر از آنچه گفته‌اند، دلالت ندارد. (ر. ک طباطبائى : ج12، ص 469 و طوسى : ج 6 ، ص418) در همین راستا برخى تبیان در آیه را مربوط به تمام امور دینى مى‌دانند که نصّى برآن‌ها وجود دارد و یا در باره‌ى آن‌ها به پیروى از پیامبر امر شده است. (ر. ک زمخشرى : ج2، ص341 و طبرسى: ج6، ص380 و بیضاوى: ج3، ص416) بنابراین به لحاظ آنکه مبین حلال و حرام است، «تبیانش» گویند. (ر. ک بانو امین اصفهانى : ج1، ص170) و برخى نیز معتقدند قرآن تمام کلیات علوم را در بر دارد؛ اما آن امورى که بشر با اراده‌ى خود و با کمک اعضاى خدادادى خویش به آن مى‌رسد، جزئیاتش در قرآن مطرح نشده ولى امور اخلاقى و قوانین مدنى و فردى که بشر توان یافتن آن‌ها را ندارد، قرآن به‌صورت نسبى به آنها پرداخته است. و برخى دیگر مقدم شدن علیک بر الکتاب در آیه را که خارج از از شیوه عادى در ادب عربى است (مفعول به بر ظرف و جار و مجرور مقدم شده است) دلالت بر انحصار تبیان بودن قرآن براى پیامبر مى‌دانند. البته نتیجه این سخن به معناى انحصار تبیان براى پیامبر نیست، بلکه بیان رابطه تشکیکى در فهم قرآن است. به بیان دیگر قرآن براى پیامبر با توجه به سعه‌ى وجودى او نهایت تبیین را داراست و دیگران به اندازه دانش و تقربشان به خداوند از این فیض بهره میبرند. از اندیشمندان اسلامى بعضى تبیان را بیانگرى هر امر مشکلى مى‌دانند که از لحاظ شرعى مورد نیاز مردم باشد. به نظر آنان که نگارنده هم در پى اثبات این رویکرد است، هیچ چیزى نیست که از لحاظ دینى مورد نیاز مردم باشد و در قرآن کریم نیامده باشد یا ارجاع به بیان پیامبر و جانشینانش نداده باشد، یا به اجماع امت واگذار نشده‌باشد. بنابراین حکم، همه‌ى این‌ها از قرآن کریم استفاده مى‌شود. (ر. ک طبرسى : ج14، ص 34، حسینى همدانى: ج9، ص 523، مراغى : ج14، ص138)

جامعیت قرآن از لحاظ هدف و فلسفۀ نزول

  • باید توجه داشت قرآن کریم از لحاظ هدف و فلسفۀ نزول که هدایت مردم است نیز دارای جامعیت است. این نوع جامعیت در مواردی مانند تبیان بودن قرآن در امور هدایتی، بیان امور مربوط به سعادت انسان ها در قرآن، بیان مسائل مربوط به شئون انسانیت، بیان امور مربوط به آخرت انسان و... بیان شده است. برخی از این امور عبارتند از:

قرآن و بیان همه امور هدایتی

  • اصلی‌ترین آیه مورد استناد در این زمینه، آیۀ ۸۹ سوره نحل است: ﴿﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۵] با توجه به ظاهر و سیاق آیه، «واو» در «و نزلنا علیک الکتاب» حالیه است و جمله ﴿﴿نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ حال از کاف خطاب در جمله قبلی یعنی و ﴿﴿وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء است و معنی آیه چنین است: تو را گواه بر آنان آوردیم، در حالی که قبلاً بر تو در دنیا قرآن را نازل کردیم؛ کتابی که هر آنچه را مربوط به امر هدایت است بیان می‌کند، و به وسیلۀ آن حق و باطل دانسته می‌شود.» [۶]
  • با توجه به مطلب فوق، منظور از ﴿﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ بودن قرآن این است که این کتاب، هر آنچه را مربوط به امر هدایت مردم و حق و باطل است، بیان می‌کند. در صدر آیه سخن از برانگیخته شدن شاهدان و گواهانی بر اعمال امت‌ها و مردم در روز قیامت است که رسول خدا نیز جزو آن گواهان است و در ذیل، پشتوانه گواهی پیامبر بر همه امت‌ها و دلیل شاهد بودن او بر آنان معرفی شده است؛ آن پشتوانه کتابی است که تبیان کل شیء است و حق و باطل را بیان و از یکدیگر جدا کرده است.[۷]
  • در هر صورت، آیه بیانگر جامعیت قرآن در پرتو هدف و فلسفه نزول آن است و نمی‌گوید قرآن تبیان هر امری است، بلکه تأکید می‌کند تمام مسائلی که برای هدایت بشر لازم است، در قرآن بیان شده و حق و باطل در آن کاملاً آشکار و متمایز گردیده است؛ به نحوی که با استناد به آن و معیار قرار دادنش می‌توان اعمال و رفتار و افکار همگان را در روز حساب با آن سنجید. [۸]

عدم فروگذاری امور مرتبط با سعادت مردم در کتاب خدا

  • آیه دیگری که بر جامعیت قرآن در چارچوب هدف و فلسفۀ نزول آن دلالت دارد، آیۀ ۳۸ سورۀ انعام است: ﴿﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ[۹] چیزی که ادای حق آن لازم و بیان وصفش در کتاب ضروری بوده، خداوند در بیان آن هیچ‌گونه کوتاهی نکرده است، پس کتاب، کتابی تام و کامل است. اما مراد از کتاب چیست؟ مقصود از آن، یا لوح محفوظ است که همه چیز، از گذشته و حال و آینده در آن مکتوب است، یا قرآن است؛ کما اینکه خداوند در چند جای کلامش آن را به این نام خوانده است. در این صورت، معنای آیه این خواهد بود: "از آنجا که قرآن مجید کتاب هدایتی است که به صراط مستقیم راهنمایی می‌نماید، و این هدایتگری‌اش مبتنی بر بیان حقایق معارفی است، که در مقام ارشاد به حق صریح و حقیقت محض، کسی را از آن بی‌نیازی نیست، در این کتاب نسبت به بیان هر آنچه سعادت دنیوی و اخروی مردم به دانستن آنها متوقف است، هیچ‌گونه تفریط و کوتاهی‌ای صورت نگرفته است؛ همان‌گونه که خداوند (در جای دیگر قرآن) فرموده است: ﴿﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ،[۱۰][۱۱]
  • در روایتی از امام رضا(ع)) در ذیل آیه، عدم تفریط چیزی در کتاب خدا این‌گونه توضیح داده شده است: «خداوند زمانی پیامبر اسلام را از این دنیا برد که دینش را کامل کرده بود؛ زیرا قرآنی را بر او نازل کرده که تبیان کل شیء است و در آن حلال و حرام و حدود و احکام و هر آنچه را که مردم بدان نیاز دارند، به صورت کامل بیان نموده است، آن‌گونه که خدا خود کرده است: ﴿﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ[۱۲]

پس در اینجا نیز عدم فروگذاری چیزی در قرآن در راستای همان رسالت هدایتگری آن است، و حلال و حرام و حدود و احکام در روایت نیز اشاره به بیان محدودۀ نیازهای دینی و هدایتی دارد که هدف نزول قرآن است. [۱۳]

قرآن، تفصیل همۀ نیازهای دینی

آیۀ دیگری که در باب جامعیت قرآن بعضاً مورد استدلال و استشهاد قرار گرفته، آیۀ ۱۱۱ سورۀ یوسف است: ﴿﴿لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۱۴] برخی از مفسرین در تفسیر جملۀ «و تفصیل کل شیء» فرموده‌اند: «یعنی قرآن بیانگر و متمایزکننده هر آن چیزی است که مردم برای دینشان بدان نیاز دارند؛ همان دینی که پایه سعادت دنیا و آخرتشان بر آن نهاده شده است.» [۱۵] در اینجا نیز تأکید بر بیانگری و تفصیل بودن قرآن نسبت به نیاز‌های دینی در راستای سعادت دنیوی و اخروی مردم است که هدف نزول قرآن می‌باشد.[۱۶]

جامعیت قرآن، جامعیت مطلق یا هدایتی؟

  • قرآن پژوهان در این که مراد از جامعیت، چیست و قرآن چگونه و کدام نیازمندی‌های علمی و معنوی انسان را بر می‌آورد، آرای گوناگونی دارند که برخی از مهم‌ترین‌های آنها بدین قرارند:

جامعیت مطلق

  • از نظر برخی قرآن پژوهان، جامعیت قرآن، مطلق است. بر اساس این نظر، قرآن، هر آنچه را که بتوان تصور کرد و نام علم و دانش برآن نهاد، در خود، جای داده است، هر چند ما از شناختن آن قاصریم. برخی از طرفداران این نظریه، علومی مانند: طب، مناظره، هندسه، جبر و مقابله، نجوم وغیر اینها را نام برده اند.[۱۷] این گروه، با استناد به آیاتی که قرآن را تبیان و جامع مطالب و تفصیل‌دهنده هر چیزی معرفی می‌کند، در دفاع از نظریه خویش کوشیده‌اند: ﴿﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۱۸]؛ ﴿﴿مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۱۹][۲۰] روایات پرشماری نیز جامعیت مطلق قرآن را تأیید کرده و دلیلی بر این مدعایند. برخی از این روایات، قرآن را "جامع علم اولین و آخرین" معرفی می‌کند که باید با تفکر در معانی این کتاب آسمانی، به آن علوم دست یافت: مَن أرادَ عِلمَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ فَلیُثَوِّرِ القُرآنَ[۲۱] بر اساس روایتی، امام صادق (ع) سوگند یاد کرده که هیچ گاه انسان در حسرت نخواهد ماند که چرا فلان مطلب در قرآن نیست: خداوند، بیان هر چیزی را در قرآن، فرو فرستاد، چندان که (به خدا سوگند) هیچ چیزی را که بندگان، بدان نیاز دارند، فروگذار نکرد، مگر آن که خداوند، آن را در قرآن، نازل کرده است.[۲۲] در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:خداوندِ توانا، که راستگو و نیکی کننده است، کتابش را بر شما فرو فرستاد، و اخبارِ مربوط به شما و اخبار پیشینیان و اخبار آیندگان پس از شما، و اخبار آسمان و زمین همه، در آن‌اند. اگر کسی نزد شما بیاید و از آنها آگاهتان کند، قطعاً شگفت زده خواهید شد.[۲۳] نیز از آن حضرت است: خداوند پیامبر شما را خاتم پیامبران قرار داد. بنابراین، پس از او هرگز پیامبری برانگیخته نمی‌شود و کتاب شما را پایان بخش کتاب‌های آسمانی قرار داد. بنابراین، پس از آن، هرگز کتابی نخواهد بود و بیان همه چیز و چگونگی آفرینش شما و آفرینش آسمان‌ها و زمین را و خبر آنچه پیش از شما بوده و احکام داوری میان شما، و خبر آنچه را که پس از شما خواهد بود، و موضوع بهشت و آتش و فرجام کار شما را در قرآن، نازل فرموده است.[۲۴] با توجه به این روایات و به ویژه عبارت "خلقکم"، دانسته می‌شود که قرآن افرون بر تشریع، امور تکوینی، نظیر خلقت آسمان و زمین واخبار گذشته، حال و آینده را نیز در بردارد. مؤید این برداشت، نقلی از امام صادق (ع) است که احکام و حلال و حرام را تنها بخش کوچکی از قرآن دانسته است.[۲۵][۲۶]

جامعیت هدایتی

  • گروهی با بی اساس دانستن ادعای جامعیت مطلق قرآن، مقصود از کمال و جامعیت قرآن را، جامعیت در شئون دینی، اعم از اصول و فروع آن دانسته[۲۷]و روایات جامعیت قرآن را بر فهم باطن الفاظ که نزد معصومان (ع) است حمل کرده‌اند. قرآن، کتاب شریعت و هدایت است و در مسیر هدایت و تربیت جوامع بشری، جامع تمام قوانین و اصولی است که به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم در دایرة هدایت و تأمین سعادت انسان‌ها تعریف و تبیین می‌شود. [۲۸] این گروه معتقدند شأن قرآن و دین اقتضا نمی‌کند در اموری که مربوط به یافته‌های خود بشر است، وارد شود و حتی راهنمایی کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا خداوند به انسان عقل ارزانی داشته و انسان را توانمند و خردورز و کاوشگر آفریده و میدان تأثیرپذیری را در طبیعت باز گذاشته و لزومی ندارد که خداوند فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد[۲۹] و اگر هم بحثی از علوم تجربی، ریاضی، نجوم و مانند آن در قرآن آمده، فقط جنبه هدایتی و تربیتی آن مورد نظر بوده است.[۳۰] آیاتی که غرض از نزول قرآن را هدایت می‌دانند، این نظر را تقویت می‌کنند؛ مانند: ﴿﴿الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۳۱]؛ ﴿﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا[۳۲]؛ ﴿﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى [۳۳][۳۴]
  • شیخ طوسی[۳۵] و طبرسی ﴿﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ را بیان مشکلاتی دانسته‌اند که مربوط به امور دین است.[۳۶] زمخشری نیز آیه را در ارتباط با امور دینی و بیان امور مربوط به سعادت افراد دانسته است.[۳۷] علامه طباطبائی نیز با توجه به نقش هدایتی قرآن، مراد از "کل شی ء" را همه چیزهایی دانسته که بازگشت آنها به هدایت است، از معارف مرتبط به مبدأ و معاد گرفته تا اخلاق فاضله، احکام و ادیان الهی و قصص و مواعظی که مردم در هدایت وراه یافتنشان به آن محتاج‌اند.[۳۸] روایاتی نیز وجود دارند که قرآن را در بیان احکام و قوانین مورد نیاز مردم برای زندگی سعادتمندانه، جامع دانسته‌اند. در نقلی از امام علی (ع) آمده است که: "خدا حکمی از دین خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد رضایت و خشنودی‌اش باشد وا نگذاشت، جز این که نشانی آشکار و آیه ای محکم که از آن جلوگیری یا به سوی آن دعوت کند، برایش قرار داد".[۳۹] ایشان در ادامه، مستند کلام خود را ﴿﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ[۴۰] و ﴿﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ[۴۱] قرار داده است. روایت حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه با بیانی کوتاه، مؤید این حقیقت است: در آن، حجّت‌های نورانی خداوند و حرام‌های تعیین شده او، و فضایل فراخوانده‌اش، و عام‌های فراگیر کفایت کننده او، و رخصت‌های ارزانی شده‌اش، و قوانین و احکام واجب گشته‌اش، بیان شده‌اند.[۴۲] از این روایات است نقلی از امام رضا (ع) که در آن، قرآن را شامل حلال و حرام و حدود و احکام و هر آنچه بندگان بدان نیاز دارند معرفی می‌کند.[۴۳] پس با توجه به این روایات، فهمیده می‌شود که تفصیل حلال و حرام و حدود و احکام و به طور کلی آنچه انسان بدان نیازمند است، در قرآن وجود دارد و به فرمایش امام صادق (ع) حتی حکم قضایی مربوط به اختلاف اشخاص.[۴۴][۴۵]
  • البته در این زمینه نباید فراموش کرد که انسان موجودی است فرامادی و دارای زندگی جاویدان لذا منظور از امور هدایتی، هر آن چیزی است که در راستای هدایت اخروی او باشد اعم از اینکه آن امر فردی باشد یا سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی و .... یعنی چنین نیست که قرآن صرفا برای آموزه های فردی باشد بلکه امور هدایتی آن شامل زندگی اجتماعی انسان نیز می‌شود. و به عبارتی دیگر برای هر آنچیزی است که انسان در مسیر هدایت به آن نیاز دارد. [۴۶]

جامعیت نسبت به دیگر کتب آسمانی

  • این گروه، جامعیت قرآن را در مقایسه با دیگر متون وحیانی دانسته و در توضیح آن آورده‌اند، چون ذات خداوند بر قلوب انبیا (ع) تجلی می‌کند و این تجلیات به اعتبار اختلاف قلوب آنها متفاوت‌اند، و با توجه به این که پیامبر اکرم (ص) خاتم پیامبران و مظهر تجلی اسم اللَّه اعظم است، پیامبر اسلام (ص)، جامع کمالات پیامبران، و کتاب او نیز جامع کتب وحیانی است.[۴۷] آیات و روایاتی که بر مُهَیْمِن (مسلّط و مُشْرف) بودن قرآن اشاره دارند، مؤید این مطلب‌اند که از آن جمله است: ﴿﴿وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ[۴۸] در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است: سوره‌های بلند، به جای تورات به من داده شده است، صدتایی‌ها، به جای انجیل، و دوگان‌ها به جای زبور. سوره‌های تفصیلی و کوتاه نیز که شصت و هشت سوره است، افزون، به من داده شده است. این قرآن، حاکم بر دیگر کتاب‌های آسمانی است. تورات، از آنِ موسی است و انجیل، از آنِ عیسی است و زبور، از آنِ داوود.[۴۹] در روایت دیگری آمده است: واُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ[۵۰] ابن عربی، در شرح این روایت آورده است که همه حقایق و معارف به پیامبر (ص) داده شده است و به همین دلیل، قرآن تمام معانی کتب انبیای سابق را جمع کرده است.[۵۱] امام خمینی مراد از جوامع الکلم را وجود تمام منازل، از اسفل ملکی تا اعلی مراتب روحانیت و ملکوت، در قرآن دانسته و در ادامه آورده است که با توجه به این که افراد در مدارک و معارف، مختلف و متفاوت‌اند قرآن به طوری نازل شده که هر کس به حسب کمال و ضعف ادراک و معارف و به حسب درجه‌ای که از علم دارد از آن استفاده می‌کند.[۵۲][۵۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۳۲
  2. سورۀ نحل، آیۀ 89
  3. سورۀ انعام، آیۀ 38
  4. ر.ک. اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(س)، مجلۀ علمی پژوهشی امام خمینی و انقلاب اسلامی(متین) ش 67، ص 1 ـ 22.
  5. «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است.»؛ سوره نحل، آیۀ ۸۹.
  6. ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۵.
  7. ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۵.
  8. آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۴۹.
  9. «و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نیز هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود می‌پرد، جز اینکه گروه‌هایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده می‌شوند».
  10. سورۀ نحل، آیۀ ۸۹.
  11. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص ۸۱ و ۸۲.
  12. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸-۱۹۹، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، روایت اول.
  13. آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۴۹.
  14. «به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است؛ (قرآن) گفتاری بربافته نیست بلکه کتاب پیش از خویش را راست می‌شمرد و روشنگر همه چیز و رهنمود و بخشایشی برای گروه مؤمنان است».
  15. المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۰.
  16. آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۵۰
  17. الإتقان فی علوم القرآن: ج ۲ ص ۳۳۸؛ احیاء العلوم: ج ۱ ص ۵۲۴ - ۵۲۵؛ جواهر القرآن: ص ۱۸؛ البرهان فی علوم القرآن: ج ۲ ص ۱۸۱ - ۱۸۲
  18. «و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم» نحل: آیه ۸۹.
  19. «سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق کتاب هایی است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیزی است و برای مردمی که ایمان می‌آورند رهنمود و رحمتی است» یوسف: آیه ۱۱۱.
  20. ر. ک: الإتقان فی علوم القرآن: ج ۴، ص ۲۶ - ۳۱؛ التمهید فی علوم القرآن: ج ۶، ص ۱۹.
  21. هر کس طالب علم اولین و آخرین است، در قرآن کندوکاو کند. ر. ک: ص ۷۸ ح ۳۲۲.
  22. إنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وتَعالی أنزَلَ فی القُرآنِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ، حَتّی وَاللَّهِ ما تَرَکَ اللَّهُ شَیئاً یَحتاجُ إلَیهِ العِبادُ، حَتّی لایَستَطیعَ عَبدٌ یَقولُ: لَو کانَ هذا اُنزِلَ فِی القُرآنِ، إلّا وقَد أنزَلَهُ اللَّهُ فیهِ ر. ک: ص ۸۰ ح ۳۲۷.
  23. إنَّ العَزیزَ الجَبّارَ أنزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ وهُوَ الصّادِقُ البارُّ، فیهِ خَبَرُکُم وخَبَرُ مَن قَبلَکُم وخَبَرُ مَن بَعدَکُم، وخَبَرُ السَّماءِ وَالأَرضِ، ولَو أتاکُم مَن یُخبِرُکُم عَن ذلِکَ لَتَعَجَّبتُم ر. ک: ص ۸۶ ح ۳۳۹.
  24. إنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکرُهُ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیّینَ فَلا نَبِیَّ بَعدَهُ أبَداً، وخَتَمَ بِکِتابِکُمُ الکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعدَهُ أبَداً، وأنزَلَ فیهِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ وخَلْقَکُم وخَلْقَ السَّماواتِ وَالأَرض، ونَبَأَ ما قَبلَکُم وفَصْلَ ما بَینَکُم وخَبَرَ ما بَعدَکُم، وأمْرَ الجَنَّهِ وَالنّارِ وما أنتُم صائِرونَ إلَیهِ ر. ک: ص ۸۲ ح ۳۳۱.
  25. بصائر الدرجات: ص ۲۱۴ - ۲۱۵.
  26. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۱.
  27. ر. ک: التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۹ - ۳۰.
  28. اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(ره)، متین، ش ۶۷، ص ۱ ـ ۲۲.
  29. التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۳۰.
  30. ر. ک: التفسیر والمفسرون: ج ۲ ص ۴۶۹ - ۴۷۲.
  31. «الف - لام - را. ما قرآن را بر تو (پیامبر) نازل کردیم تا با آن مردم را از تاریکی ها به سوی نور بیرون بری» ابراهیم: آیه ۱.
  32. «و ما از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل می‌کنیم» اسرا: آیه ۸۲.
  33. «وماه رمضان ماهی که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالی که برای عموم مردم رهنمود است» بقره: آیه ۱۸۵.
  34. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۴.
  35. التبیان فی تفسیر القرآن: ج ۶ ص ۴۱۸.
  36. مجمع البیان: ج ۶ ص ۴۱۶.
  37. الکشاف: ج ۲ ص ۶۲۸.
  38. المیزان فی تفسیر القرآن: ج ۱۲ ص ۳۲۵.
  39. نهج البلاغه: خطبه ۱۸۳.
  40. انعام: آیه ۳۸.
  41. نهج البلاغه: خطبه ۱۸.
  42. فیهِ تِبیانُ حُجَجِ اللَّهِ المُنَوَّرَهِ، ومَحارِمِهِ المَحدودَهِ، وفَضائِلِهِ المَندوبَهِ، وجُمَلِهِ الکافِیَهِ، ورُخَصِهِ المَوهوبَهِ، وشَرایِعِهِ المَکتوبَهِ ر. ک: ص ۷۹ ح ۳۲۵.
  43. ر. ک: ص ۸۱ ح ۳۲۶.
  44. ر. ک: ص ۸۹ ح ۳۴۱.
  45. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۵.
  46. پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، علی غضنفری، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  47. ر. ک: شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۳ - ۱۱۵۶؛ آداب الصلوه: ص ۳۱۰.
  48. «و این کتاب را به سوی تو به حق فرو فرستادیم، در حالی که کتاب‌های آسمانی پیشین را تصدیق می‌کند و نسبت به آن مسلط و نگهبان است» مائده: آیه ۴۸.
  49. اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراهِ، واُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، واُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، وفُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ ؛ ثَمانٌ وسِتّونَ سورَهً، وهُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَالتَّوراهِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَالزَّبورِ لِداوودَ ر. ک: ص ۲۶۴ ح ۴۷۰.
  50. «خدا به من کلمات جامع داده است» ر. ک: ج ۳ ص ۱۶ ح ۷۲۶.
  51. شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۶.
  52. آداب الصلوه: ص ۳۰۹ - ۳۱۰.
  53. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۶.