کهانت در قرآن
مقدمه
در این بحث از چند جهت قابل طرح و بررسی است، یکی اعلام مصونیت و پاک بودن پیامبر از هرگونه کهانت از طرف خداوند است. دیگری تفاوت ماهیت کار انبیا با کاهنان و کهانت است. او شاعر نیست و سزاوار شاعری هم نیست. ﴿وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ﴾[۱] او کاهن نیست و جنی را هم در اختیار ندارد که سخنانش متکی به کهانت و یاری از جن باشد.
- ﴿فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ﴾[۲].
- ﴿إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ * تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۳]
نکات: بدان سبب که شعر و کهانت از نمودهایی بود که در زمان نزول رسالت بسیار شیوع داشت، و شاعران و کاهنان در میان مردم از طبقه صاحبان فرهنگ و فهم محسوب میشدند، و در آن هنگام که خدا قرآن را از این که برخاسته از افکار فهمیدهترین افراد اجتماع بوده باشد، نفی میکند، در واقع آن را از این که ساخته احدی از افراد مردم بوده باشد نفی کرده است. هر فرهنگی که انسان فراهم آورد، از یکی از دو راه یا از هر دو راه با هم به دست میآورد: یا ذاتی است و برخاسته از عقل و خیال او است همچون شعر، و یا از طریق دیگران به او میرسد همچون کاهنی که در آن فرد افکار خود را از نیروهایی که با او اتصال پیدا میکنند، همچون شیاطین و جن، با صرف نظر از صحت و خطا، به دست میآورد. و قرآن که این هر دو را طرد میکند، خود تأکیدی بر آن است که رسالت از جانب خود رسول (ص) و هیچ مصدر دیگری جز خدای عزّوجلّ نمیتواند به او برسد[۴].
منابع
پانویس
- ↑ «و به او شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.
- ↑ «بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه» سوره طور، آیه ۲۹.
- ↑ «که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * و نه گفتار پیشگوست؛ اندک پند میپذیرید * فرو فرستادهای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره حاقه، آیه ۴۰-۴۳.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۵۵۷.