اختلاف ادیان الهی
- این مدخل از زیرشاخههای بحث دین است. "دین" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- ادیان الهی به رغم اشتراک در اصول عقاید و احکام بنیادین، دارای برخی اختلافات نیز هستند. این اختلافها چند دستهاند[۱]:
- بخشی از آنها ناشی از اراده خداست و ریشه در وحی الهی دارد. این اختلافها به اقتضای برخی مصالح، شرایط اجتماعی و ویژگی فکری و رفتاری امتهای گوناگون پدید آمدهاند. تفاوت ادیان در گستره بخشی از باورها و احکام به ویژه آموزهها و قوانین اجتماعی از این قبیل است. آموزههای صور ابتدایی ادیان الهی در مقایسه با صورتهای کاملتر آن گستره محدودتری دارند. این گونه اختلافها به سب سادگی و ابتدایی بودن ذهن، فکر، عقاید، زندگی و روابط اجتماعی امتی نسبت به امتی دیگر و بینیاز بودن آن از آموزهها و قوانین مفصلتر و پیچیدهتر است. حلال یا حرام شدن برخی چیزها در یک دین به رغم حکم مخالف آن در دینی دیگر از این قبیل است. نمونه دیگر، تشریع حکمی در یک دین و نسخ آن در دین دیگر است؛ برای مثال، شماری از امور براساس تعالیم یهودیت بر بنی اسرائیل حرام بود؛ ولی با آمدن حضرت عیسی(ع) و براساس تعالیم وی حرمت آنها منسوخ و امور یاد شده حلال شدند: ﴿﴿ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴾﴾[۲]. نمونه سوم این گونه اختلاف مربوط به احکامی است که از همان آغاز تشریع به گروه یا قوم خاصی اختصاص داشته و شامل سایر گروهها یا اقوام معاصر نیز نبوده است. بخشی از محرمات مربوط به بنی اسرائیل از این گونهاند:﴿﴿ فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾﴾[۳]. براساس ظاهر آیات، برخی از امور حلال به سبب گناهان عمومی بنی اسرائیل مانند رباخواری و ستمگری بر آنان حرام شده بود و اگر در آن زمان يا زمانهای بعدی پیامبری به سوی قوم دیگری نازل میشد، این تحریمها شامل حال آنان نمیشد، چنان که اگر فرضاً قوم موحد دیگری مانند بنی اسماعیل در همان عصر میزیستند، مشمول این تحریمها نمیشدند. تحریم ۴۰ ساله ورود بنی اسرائیل به سرزمین مقدس به سبب سرپیچی آنان از فرمان ورود به آنجا و جنگ با کافران نیز از این قبیل است﴿﴿قَالُواْ يَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ قَالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ﴾﴾[۴] البته تشریعی و تکوینی بودن این حرمت مورد گفت و گوی مفسران است. اختلاف مربوط به چند و چون برخی از احکام مشترک در میان ادیان الهی مانند نماز، زکات، روزه و قربانی کردن نیز در این شمار قرار میگیرد. برخی از آیات قرآن حکیمانه و ضروری بودن این دسته از تفاوتها را میرساند:﴿﴿وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾﴾[۵]. براساس این آیه، خداوند برای هر امتی شریعت و راهی روشن مقرر داشته است، در حالی که اگر میخواست میتوانست همگان را امتی یگانه و با یک شریعت قرار دهد؛ ولی حکمت الهی اقتضا کرد تا اختلافاتی میان احکام شرایع باشد و ابزار آزمایش امتها قرار گیرد[۶] مضمون آیه ۴۸ سوره مائده درباره لزوم حکم کردن پیروان انجیل بر اساس آنچه خدا در آن نازل کرده است، میتواند مؤید معنای گفته شده باشد. براساس ظاهر برخی آیات گویا کافران با اشاره به این گونه تفاوتهای دین اسلام با ادیان گذشته، رسول خدا(ص) را به بدعتگذاری متهم کردند و خداوند در پاسخ آنها میفرماید که برای هر یک از امتهای گذشته عبادتی در خور فهم و درک آنان قرار داده است و آنها همان را انجام میدادند و برای پیامبر اکرم(ص) و امت او نیز عباداتی خاص قرار داده است، بنابراین، جای اشکال نیست و رسول خدا(ص) بر صراط مستقیم است و باید بدون توجه به مخالفت کافران مردم را به سوی پروردگار فرا خواند: ﴿﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلا يُنَازِعُنَّكَ فِي الأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾﴾[۷][۸]. اختلافات برآمده از وحی الهی هر چند موجب نوعی تکثر و تعدد میان ادیان الهی میشود، هرگز به معنای تفاوت جوهری و متناقض بودن آنها نیست. حقیقت و اساس همه ادیان الهی یکی و همان اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند با حوزه وسیعی از آموزههای مشترک اعتقادی، احکام و اخلاق است؛ اما در طول تاریخ و به اقتضای شرایط زمان و مکان شرایع مختلفی نازل شدهاند و تعدد شرايع الهی با وحدت دین خدا ناسازگاری ندارد. نکته شایان توجه اینکه چنین تفاوتهایی در درون یک دین با مقایسه دورههای مختلف تاریخی آن هم وجود دارد؛ برای نمونه، قلمرو آموزههای اسلام به ویژه احکام در آغاز بعثت نسبت به سالهای واپسین بسیار محدودتر بود. آیات الهی به صورت همزمان نازل نشدند، بلکه در طول بیست و چند سال و به تدریج ابلاغ شدند و گسترش یافتند؛ همچنین مسلمانان در آغاز به سوی بیت المقدس نماز میگزاردند؛ ولی این حکم پس از مدتی نسخ شد و آنان موظف شدند تا به سوی کعبه نماز بگزارند:﴿﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ﴾﴾[۹] نمونه دیگر اینکه براساس دیدگاه بیشتر مفسران، آیه سوم سوره نور بیانگر حکمی است که بعدها منسوخ شد﴿﴿الزَّانِي لا يَنكِحُ إِلاَّ زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لا يَنكِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴾﴾[۱۰][۱۱] براساس ظاهر این آیه، ازدواج مسلمانِ زناکار با مشرکان جایز است، در حالی که این حکم بعداً نسخ شد و در حال حاضر چنین ازدواجی مشروع نیست، بنابراین، همان گونه که توسعه قلمرو آموزههای یک دین یا منسوخ شدن برخی از احکام آن به معنای تناقض و تعدد آن نیست، درباره ادیان و شرايع الهی هم موجب تکثر و تفاوت جوهری نمیشود[۱۲].
- اختلافاتی که به سبب سرکشی، هواپرستی و منافع شخصی مردم، به ویژه از سوی عالمان اهل کتاب پدید آمده است:﴿﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴾﴾[۱۳]، ﴿﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾﴾[۱۴]، ﴿﴿وَآتَيْنَاهُم بَيِّنَاتٍ مِّنَ الأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾﴾[۱۵] خداوند در همه کتابهای آسمانی مردم را به تسلیم محض بودن در برابر خدا و تعالیم وحیانی او (اسلام) دعوت کرده است و اختلاف ادیان تنها در کامل بودن یکی نسبت به دیگری و نه از نوع تنافی و تضاد است؛ اما علمای اهل کتاب به رغم آگاهی از این حقیقت و یکی بودن دین خداوند، به آیات الهی کفر ورزیدند[۱۶] مفسران درباره مصادیق این گونه اختلافات به مواردی مانند اختلاف یهود و نصارا درباره یهودی و نصرانی بودن حضرت ابراهیم(ع)، اعتقاد آنان به پسر خدا بودن حضرت عیسی(ع) و عزیر و نیز اختلاف درباره نبوت پیامبر اکرم(ص) اشاره کردهاند[۱۷][۱۸].
- اختلافات ناشی از تحریفگری گروهی از علمای اهل کتاب. آنها مطالب خودساخته را به خدا نسبت داده و کتاب خدا معرفی میکردند:﴿﴿فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ﴾﴾[۱۹] آنان همچنین بخشی از آموزههای وحیانی را از بین برده یا به گونهای دیگر تفسیر میکردند. همه این موارد موجب پیدایش اختلافات و فرقهها و عقاید متضاد دینی میشدند. گزارشها و اسناد تاریخی و تناقضهای موجود در گزارش کتاب مقدس "عهد عتیق و قدیم" نیز مؤید پیدایش این گونه از تحریفات و اختلافاتاند[۲۰].
اختلافات درونی ادیان الهی
- گزارشهای تاریخی نشان میدهند که با گذشت زمان و متأثر از عوامل گوناگونی مانند پرسشها و چالشهای نوپدید، تفسیرها و برداشتهای متفاوت و برخورد با فرهنگهای دیگر، اختلافات درونی و انشعابات مذهبی متعددی در میان پیروان ادیان الهی پدید آمده و این دسته از ادیان به شاخههای مختلفی قسمت شدهاند. برخی آیات نیز از پیدایش چنین اختلافی در میان پیروان ادیان پیشین سخن گفتهاند:﴿﴿وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾﴾[۲۱] مفسران، مراد از آنان را یهود و نصارا دانستهاند که به رغم وجود ادله روشن برای شناخت حقیقت، درباره دین خود دچار اختلاف و چنددستگی شدند[۲۲]؛ از جمله مسیحیان به سبب اختلاف در تفسير تثلیث و چگونگی حلول خدا در مسیح(ع) به فرقههای گوناگونی چون ملکانیه، نسطوريه، يعقوبيه و.. قسمت شدند[۲۳] قرآن کریم ضمن تأکید بر همبستگی مسلمانان و دعوت آنان به چنگ زدن به ریسمان الهی﴿﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴾﴾[۲۴] آنها را از دچار شدن به چنین سرنوشتی برحذر داشته است﴿﴿وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾﴾[۲۵] این هشدار نشان میدهد که قرآن کریم پیدایش چنین اختلافی را در میان مسلمانان هم پیشبینی کرده است[۲۶] بیشتر مفسران، در ذیل این گونه آیات، روایتی از پیامبر اکرم(ص) آوردهاند[۲۷] براساس این روایت که به "حدیث افتراق" موسوم است، پیامبر اکرم(ص) ضمن مقایسه امت خویش با یهود و نصارا که به ترتیب ۷۱ و ۷۲ فرقه شدند، از پیدایش ۷۳ فرقه در میان مسلمانان خبر داد و اینکه به جز یک گروه، فرقههای دیگر همه اهل هلاک و گمراهیاند[۲۸] در برخی نقلها از فرقه ناجیه، با عنوان جماعت و در برخی دیگر گروهی یاد شدهاند که از آنچه پیامبر(ص) و یارانش در آن روز بر آن بودند، پیروی میکنند[۲۹] برخی تلاش کردهاند ضمن شمارش فرقههای مختلف مسلمان تعداد آنان را به ۷۳ فرقه برسانند[۳۰] پیدایش اختلاف و فرقههای کلامی و فقهی گوناگون در تاریخ اسلام مؤید تحقق این پیشبینی پیامبر(ص) است. این روایت نشان میدهد که رسول خدا(ص) ضمن پیشبینی اختلافات فرقهای، درباره پیامدهای خطرناک آن شديداً هشدار داده است. هر چند برخی در سند این روایت خدشه کردهاند، کثرت نقل و استفاضه آن در منابع شیعه و سنی[۳۱] و نیز هماهنگی اجمالی آن با آیه قرآن﴿﴿وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾﴾[۳۲] میتواند مؤید درستی آن باشد[۳۳].
منابع
جستارهای وابسته
منبعشناسی جامع دین
پانویس
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۷- ۲۴۸.
- ↑ و تورات پیش از خود را راست میشمارم، و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانهای از پروردگارتان برای شما آوردهام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۰- ۵۱.
- ↑ آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز میداشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم.و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۰- ۱۶۱.
- ↑ گفتند: ای موسی، تا آنان در آنند ما هرگز، هیچگاه بدان وارد نمیشویم؛ تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همینجا خواهیم نشست. (موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم، میان ما و این قوم نافرمان جدایی انداز! (خداوند) فرمود: که (آمدن به) این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان میشوند، پس بر گروه نافرمانان دریغ مخور؛ سوره مائده، آیه: ۲۴- ۲۶.
- ↑ و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه:۴۸.
- ↑ راه و راهنماشناسی، ص۲۳۲-۲۳۳.
- ↑ و مردم شهر شادیکنان باز آمدند. (لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید! و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!؛ سوره حج، آیه: ۶۷- ۶۹.
- ↑ الميزان، ج۱۴، ص۴۰۵-۴۰۷.
- ↑ گرداندن رویت را به آسمان، میبینیم پس رویت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بیگمان میدانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام میدهند غافل نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۴.
- ↑ مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است؛ سوره نور، آیه:۳.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۱۷۲؛ فقه القرآن (راوندی)، ج۲، ص۱۱۴.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۷- ۲۴۸.
- ↑ بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۹.
- ↑ مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند؛ سوره بقره، آیه: ۲۱۳.
- ↑ و به آنان از کار (شریعت) برهانهایی (روشن) بخشیدیم پس، اختلاف نورزیدند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود؛ بیگمان پروردگارت روز رستخیز میان آنان در آنچه اختلاف میورزیدند داوری خواهد کرد؛ سوره جاثیه، آیه:۱۷.
- ↑ الميزان، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۱۹؛ جوامع البیان، ج۱، ص۱۶۴.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۷- ۲۴۸.
- ↑ بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند؛ سوره بقره، آیه:۷۹.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۷- ۲۴۸.
- ↑ و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۵.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۹۳؛ الدر المنثور، ج۲، ص۶۲-۶۳.
- ↑ الملل و النحل، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۰.
- ↑ و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنی و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۳.
- ↑ و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۵.
- ↑ نک: المیزان، ج۳، ص۳۷۳-۳۷۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج۲، ص۵۵۶؛ التفسير الكبير، ج۸، ص۱۷۴.
- ↑ مسند احمد، ج۳، ص۱۴۴؛ المستدرک، ج۱، ص۱۲۸؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۴.
- ↑ مسند احمد، ج۳، ص۱۴۵؛ معانی الاخبار، ص۳۲۳؛ المستدرک، ج۱، ص۱۲۸.
- ↑ الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۳-۱۵.
- ↑ الملل و النحل، سبحانی، ج۱، ص۲۳.
- ↑ و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۵.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۷- ۲۴۸.