ادیان غیر توحیدی
- این مدخل از زیرشاخههای بحث دین است. "دین" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- ادیان غیر توحیدی از آغاز پیدایش تاکنون گونههایی بسیار متفاوت و متنوع به خود دیدهاند[۱]؛ اما قرآن کریم تنها به نمونههای محدودی از آن مانند بتپرستی و پرستش اجرام آسمانی و برخی پادشاهان پرداخته است. این موضوع از یک سو با جغرافیای سرزمینهایی که ادیان و پیامبران الهی در آنجا ظهور و بروز یافتند در ارتباط است و ظاهر گزارشهای قرآن کریم نشان میدهد که همه پیامبران الهی در منطقه خاورمیانه برانگیخته شدند و تعالیم و دعوت توحیدی آنان در درجه نخست معطوف به نقد انواع ادیان و آیینهای بتپرستی رایج در این مناطق است. از سوی دیگر بسیاری از گونههای بتپرستی و آیینهای شرکآمیز به ویژه نمونههای مشهوری چون بودایی، هندو و کنفوسیوس در دوران پیامبرانی مانند حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت ابراهیمو حضرت موسی(ع) نبودهاند و تاریخ پیدایش آنها در نهایت به سدههای پیش از میلاد حضرت مسیح(ع) باز میگردد[۲]، برای همین، قرآن کریم در روایتهای مربوط به تاریخ و آموزههای پیامبران الهی مستقیماً به این گروه از ادیان غیر توحیدی نپرداخته است. البته معیارهای مورد انتقاد قرآن کریم درباره آیینهای شرکآمیز و بتپرستی بر همه آنها قابل تطبيقاند[۳].
منشأ و تاریخ پیدایش
- تاریخ پیدایش ادیان شرکآمیز و آیینهای بتپرستی را میتوان تقریباً با تاریخ پیدایش آدمیان همزمان دانست[۴] برخی روایات که این تاریخ را به دوران پس از مرگ حضرت آدم(ع) رساندهاند، مؤید این معنایند[۵]؛ اما یادکرد صریحِ قرآن درباره وجود آیین بتپرستی مربوط به دوران حضرت نوح(ع) است. شرک و بتپرستی همواره پس از حضرت نوح(ع) و تا زمان پیامبر اکرم(ص) ادامه داشته است﴿﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۶]، ﴿﴿قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُنَا وَلاَ يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾[۷]، ﴿﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلاَ أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾﴾[۸]، ﴿﴿وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ﴾﴾[۹]بیشتر مردم دنیا در طول تاریخ، پیرو ادیان غیر توحیدی و شرکآمیز بودهاند[۱۰][۱۱].
- ادیان غیر توحیدی که بر خلاف یکتاپرستی دارای کثرت و اختلافات بنیادیناند، ساخته و پرداخته ذهن بشرند و متأثر از شرایط گوناگون فکری، اجتماعی و جغرافیایی، صورتهایی متفاوت یافتهاند[۱۲][۱۳].
گونههای ادیان غیر توحیدی
- بُتپرستی: یکی از رایجترین ادیان غیر توحیدی، پرستش بتها و تندیسهاست که به عنوان نمادی از خدایان و به جای خدای یگانه یا در کنار آن پرستیده میشدند. پیامبران الهی بیشتر با این گونه از ادیان غیر توحیدی روبهرو بودهاند. قرآن کریم از بتپرستی قوم حضرت نوح(ع)، بتهای پنجگانه آنها به نامهای ودّ، سُواع، يَغوث، يَعوق و نَسْر، دعوت توحیدی حضرت نوح(ع) و مبارزه دراز مدت وی با بتپرستی یاد میکند﴿﴿وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا﴾﴾[۱۵]. قرآن کریم درباره بتپرستی قوم عاد، ثمود و اصحاب مدین، اعتقاد آنان به خدایان چندگانه و مبارزه حضرت هود، صالح و شعیب با بتپرستی آنان را گزارش کرده؛ ولی درباره نام و شکل بتهای این قومها سخنی نگفته است ﴿﴿ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ ﴾﴾[۱۶]، ﴿﴿وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴾﴾[۱۷]، ﴿﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ﴾﴾[۱۸]، ﴿﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ﴾﴾[۱۹]، ﴿﴿قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ﴾﴾[۲۰]، ﴿﴿وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلاَ تَعْقِلُونَ وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ قَالُواْ يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَن قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ﴾﴾[۲۱]، ﴿﴿وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴾﴾[۲۲]، ﴿﴿قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ﴾﴾[۲۳]، ﴿﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾﴾[۲۴]، ﴿﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾﴾[۲۵]. ماجرای بتشکنی حضرت ابراهیم(ع)، سالم گذاشتن بت بزرگ و سرزنش بتپرستان به سبب پرستش بتهایی که به دست خود میتراشند، نشان میدهد که پرستش انواع بتهای سنگی، اعتقاد مردم به خدایان کوچک و بزرگ و تفاوت آنها در قدرت و برتری در میان قوم ابراهيم(ع) و در منطقه بابل رواج داشته است: ﴿﴿فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلاَّ كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ﴾﴾[۲۶]، ﴿﴿قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ﴾﴾[۲۷]، ﴿﴿وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ﴾﴾[۲۸]، ﴿﴿قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴾﴾[۲۹][۳۰].
- گاوپرستی: اعتقاد به الوهیت و پرستش برخی حیوانات، شکل دیگری از بتپرستی ادیان غیر توحیدی است. اعتقاد به الوهیت و پرستش حیواناتی مانند شیر، تمساح، بعضی از پرندگان و جوندگان، گربه و قوچ از جمله در مصر باستان رواج داشته است. آنها بتهای خود را به شکل موجودات خیالی با سر حیوان و تن انسان ساخته و هنگام مسافرت از طریق رود نیل برای در امان ماندن از خطر تمساحهای آدمخوار ابتدا به معبد با شکوه تمساح رفته و هدیه تقدیم میکردند[۳۱]. گزارش قرآن کریم درباره گوساله سامری و گرایش گروهی از بنی اسرائیل به پرستش آن﴿﴿قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ﴾﴾[۳۲] میتواند اجمالاً مؤید رواج این گونه بتپرستی در میان مصریان باشد. برخی مفسران در تفسیر آیهای که از خدایان فرعون یاد کرده ﴿﴿وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ ﴾﴾[۳۳]، از گاوپرستی او و رواج آن در میان قبطیها سخن گفتهاند[۳۴][۳۵].
- پرستش اجرام آسمانی: پرستش اجرام آسمانی مانند خورشید، ماه و ستاره گونه دیگری از ادیان غیر توحیدی است. خورشیدپرستی قرنها پیش از میلاد در هند[۳۶] و مناطق گوناگون شبه جزیره عرب[۳۷] مانند حجاز و یمن و نیز منطقه بابل رواج داشت. قوم حضرت ابراهیم(ع)، ملکه و قوم سبأ در یمن و برخی قبایل عربی حجاز در عصر نزول قرآن[۳۸] از جمله اقوام خورشیدپرستِ یاد شده در قرآن کریماند ﴿﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴾﴾[۳۹]، ﴿﴿إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ ﴾﴾[۴۰]، ﴿﴿وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾﴾[۴۱][۴۲].
- پرستش پادشاهان: پرستش پادشاهان و امپراتوران نوع دیگری از ادیان و آیینهای شرکآمیز است که از عصر باستان رواج داشته است[۴۳] قرآن کریم به برخی از پادشاهان مدعی خدایی مانند نمرود و فرعون اشاره کرده است. نمرود، در واکنش به معرفی خدای یگانه به وسیله حضرت ابراهیم(ع) مدعی شد که میتواند زندگان را میرانده و مردگان را زنده کند. او با تعریفی متفاوت از مرگ و زندگی از میان دو نفر زندانی یکی را کشت و دیگری را آزاد کرد؛ اما هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) از او خواست تا برخلاف کاری که خدای یگانه انجام میدهد، خورشید را از مغرب به مشرق ببرد، ناتوانیش آشکار شد﴿﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴾﴾[۴۴]. نمونه دیگر فراعنه مصرند. فرعون معاصر حضرت موسی(ع) خود را خدای برتر مصریان میدانست:﴿﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى﴾﴾[۴۵] برهمین اساس، هنگامی که حضرت موسی(ع) از پروردگار جهانیان سخن گفت، فرعون ضمن تمسخر و دیوانه خواندن آن حضرت، وی را تهدید کرد که اگر خدایی جز او را برگزیند وی را زندانی خواهد کرد:﴿﴿قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ﴾﴾[۴۶] فرعون معجزات حضرت موسی(ع) را سحر خواند و تأکید کرد که جز خودش برای قبطیان خدای دیگری نمیشناسد﴿﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحًا لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴾﴾[۴۷][۴۸].
اختلافات ادیان توحیدی و غیر توحیدی
- بررسی تطبیقی آیات قرآن درباره آموزههای ادیان توحیدی و غیر توحیدی نشان میدهد که آموزههای آنها با یکدیگر تفاوت جوهری و بنیادین دارند و پیامبران الهی و یگانه پرستان همواره در طول تاریخ با شرک و بتپرستی در تقابل بودهاند. اختلاف عمیق فکری و فرهنگی میان پیروان ادیان توحیدی با کافران و مشرکان که در روایتهای تاریخی قرآن کریم بازتاب یافته، برخاسته از همین تفاوتها و تناقضهاست. نگرش هر یک از ادیان توحیدی و غیر توحیدی در حوزههای مختلف معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، راه و راهنماشناسی و فرجامشناسی متفاوت از دیگری است﴿﴿وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۴۹][۵۰].
- خداشناسی: انکار توحید و یگانگی خداوند در آفرینش هستی و تدبیر آن به رغم پذیرش ضرورت وجود آفریدگاری حکیم، اعتقاد به دو مبدأ در اصل آفرینش و پرستش نیروها و پدیدههای طبیعی و غیبی مانند فرشتگان، جنیان، خورشید، ستارگان، ماه و مانند آنها از آموزههای محوری ادیان غیر توحیدی در حوزه خداشناسیاند[۵۱] مشرکان بتپرست، اغلب با اعتقاد به رب الارباب "بزرگِ خدایان"، بتها را مقرّب درگاه و شریک او در اداره و تدبير جهان میپنداشتند و بر این باور بودند که از یک سو برای جلب رضایت بزرگِ خدایان و بهرهمندی از خیرات و برکات وی و از سوی دیگر برای مصون ماندن از خشم و بلاهای او باید خشنودی بتها را به دست آورد و خشم آنان را برنینگیخت، از این رو برای آنان قربانی کرده و نزدشان به خاکساری و تضرع مینشستند[۵۲] قرآن کریم با شیوههای گوناگون و از زبان پیامبران الهی به نقد و تخطئه آنها پرداخته[۵۳]﴿﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴾﴾[۵۴]، ﴿﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ﴾﴾[۵۵]، ﴿﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴾﴾[۵۶] و از داوری خداوند میان آنان و روشن شدن حقایق در روز قیامت خبر داده است﴿﴿ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾﴾[۵۷][۵۸].
- انسانشناسی: باورهای مشرکان بتپرست درباره خدا در انسانشناسی و نگرش آنان به نحوه ارتباط خدا و انسان نیز اثرگذار بوده است. بسیاری از آنان "خدای بزرگ" را فراتر از گنجایش فهم آدمی، بسیار دورتر از دسترس او و بتها را واسطه و شفیع میان انسان و خدا میپنداشتند. با توجه به چنین باوری است که پیامبران الهی از نزدیک بودن "الله" به آدمیان و شنیدن و اجابت خواستههای آنها خبر میدادند:﴿﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ﴾﴾[۵۹][۶۰] در انسانشناسی بتپرستان، آدمی بسیار فروتر از آن است که به جهان غیب و ماورای طبیعت راه یافته، با دریافت وحی الهی، جامه رسالت و نبوت بر تن کند[۶۱] بر اساس همین ایده، آنان در ردّ رسالت انبيا آنان را بشری همانند خویش خوانده و در ادعای نبوت از آنان آیت و حجت میطلبیدند:﴿﴿قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ مَا أَنتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ﴾﴾[۶۲] به اعتقاد آنان، پیامبران الهی باید از میان فرشتگان باشند که برتر از انسان بوده و مقرب درگاه خدا و شفيع آدمیان در نزد او هستند[۶۳]﴿﴿إِذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاء رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ﴾﴾[۶۴]. به گمان بتپرستان اگر آدمی شایسته پیامبری بود، باید هر کسی بتواند ارتباط وحیانی را تجربه کند و چون خود آنان چنین تجربهای نداشتند، پیامبران الهی را دروغگو میخواندند[۶۵]: ﴿﴿أَؤُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ﴾﴾ [۶۶]، بنابراین، میتوان گفت که بتپرستان یاد شده در قرآن کریم آدمی را در استعدادهای جسمانی و مادی او محدود دانسته و از بعد ملکوتی و کمالات روحی و معنوی وی تصوری نداشتهاند[۶۷] از ظاهر برخی تعابیر قرآن و گزارشهای تفسیری مربوط برمیآید که پیروان این ادیان مواردی مانند ثروت، موقعیت اجتماعی و نیز داشتن پیروان و حشم و خدم، همانند سران قبایل و پادشاهان را معیار برتری و شایستگی افراد برای رهبری میدانستهاند[۶۸]، از این رو هنگامی که پیامبران الهی آنان را از پیروی زعمای قوم نهی و به پیروی از خود میخواندند: ﴿﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ﴾﴾[۶۹]. پیروی از انبیا را مایه گمراهی، دردسرساز و دیوانگی میخواندند[۷۰]: ﴿﴿ فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلالٍ وَسُعُرٍ﴾﴾ [۷۱][۷۲].
- معادشناسی: انکار معاد و حيات پس از مرگ در میان بیشتر پیروان ادیان غیر توحیدی و آیینهای بتپرستی دیده میشود. آنان به سبب فهم، درک و بینش بسیار ابتدایی که داشتند، عملاً زمینه دعوت به معاد و پذیرش آن را نداشتند و تصور و پذیرش حیات پس از مرگ برای آنان به مراتب دشوارتر از تصور و پذیرش یگانگی خدا و پیامبری انسان بود: ﴿﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴾﴾ [۷۳][۷۴].
- اعتقاد به بدشگونی: اعتقاد به نحوست و بدشگونی یا خوشیمن بودن برخی افراد، اشیا و حوادث، یکی دیگر از باورهای پیروان ادیان غیر توحیدی بود؛ برای نمونه، گویا پس از دعوت حضرت صالح(ع) و گرایش گروهی از قوم به وی، حادثه ناخوشایندی برای ثمود رخ داد که آن را نتیجه بدقدمیحضرت صالح(ع) و پیروان وی خواندند[۷۵]: ﴿﴿ قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ﴾﴾[۷۶]. مفسران به حوادثی چون نیامدن باران و پیدایش خشکسالی و گرسنگی در پی تکذیب صالح(ع)[۷۷] و نیز ایجاد اختلاف و دودستگی در جامعه ثمود[۷۸] اشاره کردهاند. ظاهر و سیاق آیات با قول دوم هماهنگتر است﴿﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ﴾﴾[۷۹]. باور مزبور در میان قوم نوح و بسیاری دیگر از پیروان انبیای الهی وجود داشته و از باورهای ریشهدار عرب بوده است: ﴿﴿ فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُواْ بِمُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ﴾﴾[۸۰]، ﴿﴿ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾﴾[۸۱] و این میتواند نشان از انتقال فرهنگی میان اقوام یادشده باشد[۸۲].
منابع
جستارهای وابسته
منبعشناسی جامع دین
پانویس
- ↑ نک: آشنایی با ادیان بزرگ، ص۱۱-۶۷.
- ↑ نک: آشنایی با ادیان بزرگ، ص۱۱-۶۷.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ الميزان، ج۶، ص۷۴.
- ↑ نک: التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۲؛ ج۷، ص۳۵؛ المیزان، ج۲، ص۳۴۹-۳۵۰.
- ↑ بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه:۵۶.
- ↑ بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم؛ سوره انعام، آیه:۷۱.
- ↑ بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند میپرستید نمیپرستم ولی خداوندی را میپرستم که جان شما را میستاند و فرمان یافتهام که از مؤمنان باشم؛ سوره یونس، آیه:۱۰۴.
- ↑ و به جای خداوند چیزی را که (خداوند) برهانی بر آن فرو نفرستاده است و (نیز) چیزی را که دانشی درباره آن ندارند میپرستند و ستمگران را هیچ یاوری نیست.و چون آیات روشن ما را بر آنان بخوانند در چهرههای کافران، ناخوشایندی میبینی، نزدیک است به کسانی که آیات ما را بر آنان میخوانند تاخت آورند، بگو: آیا به بدتر از این شما را آگاه سازم؟ (آن) دوزخ است که خداوند کافران را بدان وعده داده است؛ و این پایانه، بد است.ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بیگمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمیتوانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!؛ سوره حج، آیه: ۷۱- ۷۳.
- ↑ نک: التفسير الكبير، ج۱، ص۱۱۲.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ نک: الميزان، ج۲، ص۳۴۸-۳۵۰.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید؛ سوره نوح، آیه: ۲۳.
- ↑ سپس مردم دورهای دیگر را پس از آنان پدید آوردیم.آنگاه از خود آنان پیامبری در میانشان فرستادیم که: خداوند را بپرستید، شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره مؤمنون، آیه: ۳۱- ۳۲.
- ↑ و از برادر (قوم) عاد (هود) یاد کن آنگاه که قومش را در آن ریگزار بیم داد و البته پیش از وی بیمدهندگانی بر گذشته بودند و پس از او نیز پیامبرانی آمدند که (هر یک میگفتند) جز خداوند را نپرستید که من بر شما از عذاب روزی سترگ میهراسم؛ سوره احقاف، آیه: ۲۱.
- ↑ گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از خدایانمان باز داری؟ اگر از راستگویانی آنچه به ما وعده میدهی بر سر ما بیاور!؛ سوره احقاف، آیه:۲۲.
- ↑ و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است نزدیک؛ سوره هود، آیه: ۶۱.
- ↑ گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم؛ سوره هود، آیه:۶۲.
- ↑ و به سوی (قوم) «عاد» برادرشان «هود» را (فرستادیم که به آنان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ شما جز (گروهی) دروغباف نیستید.ای قوم من! در برابر آن (رسالت) از شما پاداشی نمیخواهم؛ پاداش من جز بر (عهده) آن کس که مرا آفریده است نیست پس آیا خرد نمیورزید؟ و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید.گفتند: ای هود! برهانی برای ما نیاوردهای و ما با سخن تو از خدایانمان دست نمیکشیم و ما به تو ایمان نمیآوریم؛ سوره هود، آیه: ۵۰ - ۵۳.
- ↑ و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره اعراف، آیه: ۶۵.
- ↑ گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم؟ اگر راست میگویی آنچه را که به ما وعده میدهی بر (سر) ما بیاور!؛ سوره اعراف، آیه: ۷۰.
- ↑ و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانهای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسیبی نرسانید که عذابی دردناک شما را فرو گیرد؛ سوره اعراف، آیه: ۷۳.
- ↑ و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است؛ سوره اعراف، آیه:۸۵.
- ↑ آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند؛ سوره انبیاء، آیه:۵۸.
- ↑ گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کردهای؟گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن میگویند از خود آنان بپرسید!؛ سوره انبیاء، آیه: ۶۲ - ۶۳.
- ↑ و از پیروان وی ابراهیم بود؛ سوره صافات، آیه:۸۳.
- ↑ ابراهیم گفت: آیا چیزی را که خود میتراشید میپرستید؟؛ سوره صافات، آیه: ۹۵.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۴-۲۵.
- ↑ گفتند: ما در وعده تو به خودی خود خلاف نورزیدیم بلکه بارهایی (گران) از زیورهای قوم (فرعون) بر دوش ما نهاده شد (ه بود) که (در آتش) انداختیم آنگاه سامری (نیز) این چنین (طرح) افکند آنگاه گوسالهای برای آنان برآورد، پیکری (بیروح) که بانگ گاو داشت و گفتند: این خدای شما و خدای موسی است که از یاد برده است؛ سوره طه، آیه:۸۷- ۸۸.
- ↑ و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۷.
- ↑ روض الجنان، ج۸، ص۳۴۵؛ التبیان، ج۴، ص۵۱۲.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ الملل و النحل، شهرستانی، ج۲، ص۲۵۸.
- ↑ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۶؛ المفصل، ج۳، ص۱۱۵.
- ↑ المفصل، ج۱۱، ص۱۶۶-۱۶۷.
- ↑ و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم.آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود.هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶ - ۷۸.
- ↑ من زنی یافتهام که بر آنان پادشاهی میکند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد.او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده میبرند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافتهاند؛ سوره نمل، آیه: ۲۳- ۲۴.
- ↑ و از نشانههای او شب و روز و خورشید و ماه است، به خورشید و ماه سجده نبرید و به خداوندی که آنها را آفریده است سجده برید اگر او را میپرستید؛ سوره فصلت، آیه:۳۷.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ نک: آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۶.
- ↑ آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد؛ سوره بقره، آیه:۲۵۸.
- ↑ و گفت: من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه:۲۴.
- ↑ فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟ (موسی) گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید. (فرعون) به پیرامونیان خود گفت: آیا نمیشنوید؟ (موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست. (فرعون) گفت: بیگمان پیامبری که نزد شما فرستادهاند دیوانه است. (موسی) گفت: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست اگر خرد بورزید. (فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد؛ سوره شعراء، آیه: ۲۳ - ۲۹.
- ↑ و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم؛ سوره قصص، آیه:۳۸.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ و موسی گفت: اگر شما و همه آنان که بر روی زمینند کافر شوید بیگمان خداوند، بینیازی ستوده است.آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم.پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید؛ سوره ابراهیم، آیه: ۸- ۱۰.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۱۷۳، ۱۸۶-۱۸۷، ۲۳۶-۲۴۰؛ ج۱۰، ص۲۷۲-۲۷۹؛ تاریخ جامع ادیان، ص۴۴۹-۴۸۴؛ اغاثة اللهفان، ج۲، ص۲۵۲-۳۰۰.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۳۱۱-۳۱۰.
- ↑ نک: تفسير مقاتل، ج۲، ص۱۲۳؛ جامع البیان، ج۱۲، ص۸۱؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۱۷۷.
- ↑ و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم.آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود.هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶ - ۷۸.
- ↑ و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است نزدیک؛ سوره هود، آیه: ۶۱.
- ↑ اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.
- ↑ خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است؛ سوره حج، آیه:۱۷.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است نزدیک؛ سوره هود، آیه: ۶۱.
- ↑ جامع البیان، ج۱۲، ص۸۱-۸۲؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۱۰.
- ↑ جامع البیان، ج۲۷، ص۱۳۳؛ نک: الميزان، ج۱۵، ص۲۸؛ ج۱۷، ص۷۳.
- ↑ گفتند: تو بیگمان از جادو زدگانی.تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست میگویی نشانهای بیاور!؛ سوره شعراء، آیه: ۱۵۳- ۱۵۴.
- ↑ التبیان، ج۹، ص۱۱۳؛ الکشاف، ج۲، ص۳۶۹-۳۷۱؛ مجمع البیان، ج۷، ص۷۲؛ ج۸، ص۲۶۳.
- ↑ یاد کن) آنگاه را که پیامبران از پیش و پس آنان نزدشان آمدند که جز خداوند را نپرستید! (اما آنان) گفتند: اگر پروردگار ما (چنین چیزی) میخواست فرشتگانی را میفرستاد پس ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم؛ سوره فصلت، آیه:۱۴.
- ↑ الميزان، ج۱۲، ص۳۱؛ ج۱۷، ص۷۳.
- ↑ آیا در میان ما کتاب آسمانی را تنها بر او فرو افکندهاند؟ (خیر)، بلکه او دروغزنی خویشتنخواه است؛ سوره قمر، آیه:۲۵.
- ↑ نک: التبیان، ج۹، ص۴۵۳؛ المیزان، ج۱، ص۸۴؛ ج۱۲، ص۳۱-۳۲؛ ج۱۵، ص۲۸.
- ↑ الميزان، ج۱۹، ص۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۱۳۸.
- ↑ و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه: ۱۵۰ - ۱۵۱.
- ↑ التبیان، ج۹، ص۴۵۲؛ الكشاف، ج۴، ص۳۹؛ الميزان، ج۱۹، ص۷۹.
- ↑ میگفتند: آیا از بشری چون خود پیروی کنیم؟ در آن صورت در گمراهی و سرگشتگی به سر خواهیم برد؛ سوره قمر، آیه:۲۴.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟؛ سوره یس، آیه:۷۸.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.
- ↑ جامع البیان، ج۱۹، ص۲۰۸-۲۰۹؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۱؛ نک: الميزان، ج۱۵، ص۳۷۳.
- ↑ گفتند: ما به تو و همراهان تو فال بد زدهایم، گفت: فالتان نزد خداوند است بلکه شما گروهی هستید که آزمون شدهاید؛ سوره نمل، آیه: ۴۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۱؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۸۶ ؛ تفسیر واحدی، ج۲، ص۸۰۶.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۱۶۲؛ روح المعانی، ج۱۰، ص۲۰۵؛ الاصفی، ج۲، ص۹۱۱.
- ↑ و همانا به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خداوند را بپرستید اما ناگاه آنان دو گروه شدند که با هم دشمنی میورزیدند.گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمیخواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟گفتند: ما به تو و همراهان تو فال بد زدهایم، گفت: فالتان نزد خداوند است بلکه شما گروهی هستید که آزمون شدهاید؛ سوره نمل، آیه: ۴۵- ۴۷.
- ↑ پس، هرگاه نیکی به آنان روی میآورد میگفتند این از آن ماست و اگر بلایی به ایشان میرسید به موسی و همراهان وی فال بد میزدند؛ آگاه باشید که فالشان نزد خداوند است اما بیشتر آنها نمیدانند؛ سوره اعراف، آیه:۱۳۱.
- ↑ گفتند: ما به شما فال بد میزنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره یس، آیه: ۱۸.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۴۸- ۲۵۱.