تکلیف
مقدمه
تکلیف از ریشه «ک ـ ل ـ ف» و در لغت به معنای درخواست یا امر کردن کسی به انجام دادن کاری دشوار است.[۱]
در منابع کلامی و فقهی، معانی اصطلاحی مختلفی برای آن آمده است. برخی آن را اراده مرید (شارع) نسبت به امر مشقت آمیز تعریف کردهاند.[۲] شماری آن را طلب کردن امری مشقت آور از سوی شارع [۳] یا شخصیتی برتر [۴] دانستهاند. برخی نیز تکلیف را دستور کسی که اطاعت او واجب است، دانستهاند.[۵] به کسی که تکلیف از او صادر میشود «مکلِّف» و کسی که تکلیف را انجام میدهد «مکلَّف»، و کاری که تکلیف به آن تعلق میگیرد «مکلَّفٌ به» گویند.[۶]
تکالیف را از جهت منشأ صدور، دو قسم کردهاند: تکالیف شرعی (سمعی) و تکالیف عقلی.[۷] تکالیف شرعی از جانب شریعت برای افراد مقرر میشود؛ ولی تکالیف عقلی تکالیفیاند که انسان به کمک عقل و قوه تفکر آنها را درمی یابد.[۸] «مکلف به» نیز گاهی از قبیل علم و اعتقاد و از افعال قلب (جوانح) است؛ مانند علم و اعتقاد به توحید و معاد، و گاهی عملخارجی (جوارح) است، مانند اقامه نماز و گرفتن روزه.[۹] کسانی که تکلیف را در بردارنده مفهوم الزام دانستهاند، آن را تنها شامل تکالیف و اوامر وجوبی و تحریمی میدانند؛[۱۰] اما به نظر برخی دیگر، تکلیف شامل مستحبات و مکروهات نیز میشود؛ زیرا در این دو قسم نیز شارع عمل مشقت آور را از مکلف خواسته است؛ هرچند الزامی در انجام دادن یا ترک آن وجود ندارد.[۱۱] برخی نیز برآناند که عنوان تکلیف، همه احکام الهی، حتی اباحه را هم شامل میشود.[۱۲] تعبیر فقها درباره احکام شرعی که از آن به «احکام تکلیفی پنج گانه» یاد میکنند [۱۳] نیز حاکی از آن است که تکلیف در نظر آنان مفهومی عام و وسیع دارد.[۱۴]
تکلیف در قرآن
منشأ تکلیف
اقسام مکلفان
انسانها
جنیان
فرشتگان
حیوانات
جمادات
اهداف تکالیف
جلب منفعت
دفع ضرر و مفسده
آزمایش مکلفان
کیفر گناهکاران
ویژگیهای تکالیف
در حد توان بودن تکالیف
اشتراک تکلیف
اشتراک زنان و مردان
اشتراک مخاطبان و غیر مخاطبان
اشتراک معصوم با غیر معصوم
محدود بودن تکالیف به دنیا
شرایط تکلیف
حیات
بلوغ
عقل
قدرت
اسلام
علم
عوامل سقوط یا تبدیل تکلیف
اضطرار
اکراه
ترس
بیماری و ضعف
اذیت و زیان
سفر
بروز دشواری و فقدان امکانات
پیامدهای تکلیف گریزی
ستم به خود
خیانت به خدا و پیامبر(ص)
حسرت در قیامت
لعن و عذاب الهی
منابع
پانویس
- ↑ المصباح، ص۵۳۸؛ لسان العرب، ج ۹، ص۳۰۷؛ القاموس المحیط، ج ۳، ص۱۹۲، «کلف».
- ↑ التبیان، ج ۳، ص۵۲۴؛ الاقتصاد الهادی، ص۶۱.
- ↑ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص۲۴۸.
- ↑ تقریب المعارف، ص۱۱۲.
- ↑ قواعد المرام، ص۱۱۴؛ المصطلحات الکلامیه، ص۸۰ ـ ۸۱؛ مصطلحات علم الکلام، ج ۱، ص۳۵۳ ـ ۳۵۵.
- ↑ اندیشههای کلامی شیخ طوسی، ص۲۱۷ ـ ۲۳۴.
- ↑ شرح تجرید، ص۳۷۵؛ شرح اصول کافی، ج ۹، ص۲۴۱؛ جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۲۷۸.
- ↑ الکافی، حلبی، ص۳۳ ـ ۳۵؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۸، ص۴۵.
- ↑ کشف المراد، ص۴۴۲؛ المسلک فی اصول الدین، ص۹۶؛ شرح اصول الکافی، ج ۹، ص۲۴۱.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص۵۰۴؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص۳۳۴؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص۵۷۷.
- ↑ المسلک فی اصول الدین، ص۹۶؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص۳۳۴ ـ ۳۳۵.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص۵۰۴؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص۵۷۷.
- ↑ جامع المدارک، ج ۳، ص۲۰۵؛ منیة الطالب، ج ۳، ص۱۹۶؛ اصطلاحات الاصول، ص۱۲۰.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «تکلیف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص 581-582.