محمد بن عبدالرحمن نوفلی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

احمد بن عبدالله برقی در رجال خود او را از راویان امام هادی(ع) ذکر کرده است و گوید: محمد بن عبدالرحمن نوفلی از قبیله همدان می‌باشد و در جامع الرواة نیز او را عنوان کرده و به موارد روایات او در تهذیب و استبصار اشاره می‌کند، ولی شیخ طوسی در رجال خود او را عنوان نکرده است.

او از حضرت رضا(ع) تنها یک حدیث نقل می‌کند، او می‌گوید: وامی در گردن داشتم و از این جهت بسیار در تنگی قرار گرفته بودم و دلم بسیار تنگ شده بود، با خود گفتم هیچ کس توانایی ندارد این قرض مرا ادا کند، مگر مولایم علی بن موسی الرضا(ع).

روزی به طرف آن حضرت رهسپار شدم، هنگامی که نظر امام بر من افتاد فرمود: ای ابوجعفر خداوند حاجت شما را برآورد دلت تنگ نباشد، من قبل از اینکه آن حضرت سخن بگوید چیزی به او نگفته بودم، من در نزد آن حضرت نشستم و امام در آن روز روزه داشتند، دستور فرمودند برای من غذا بیاورند.

عرض کردم: من هم روزه‌دارم و دوست می‌دارم با شما افطار نمایم، و از خوردن غذا با شما تبرک جویم، او می‌گوید: بعد از این که امام رضا(ع) نماز مغرب را ادا کرد در وسط خانه نشست و غذا طلب کرد، بعد از آن غذا آوردند و حضرت میل فرمود و من هم در خوردن طعام با آن حضرت شرکت کردم.

بعد از آن امام(ع) فرمودند: امشب در اینجا می‌خوابی و یا بعد از برآوردن حاجت تو از اینجا می‌روی، گفتم: دوست دارم با برآورده شدن خواسته‌ام از اینجا بروم، در این هنگام امام دست خود را به طرف زمین بردند و یک مشت برداشتند و به من دادند، من آن دانه‌ها را در آستین خود گذاشتم و به منزلم رهسپار شدم.

وقتی که به منزل رسیدم نزد چراغ رفتم تا دینارها را بشمارم، ناگهان مشاهده کردم در یک دینار نوشته‌اند اینها پانصد دینار می‌باشند نیمی از آنها را به طلبکاران خود بدهید و نیمی دیگر را برای امرار معاش خود بردارید، من دینارها را در آن وقت نشمردم و به خواب رفتم، صبح که از خواب برخاستم آن دینار را در میان دینارها ندیدم، و بعد دینارها را شمردم همان پانصد دینار بود.[۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس