حریث بن جابر حنفی بکری در تاریخ اسلامی
حُرَیث بن جابر حنفی بکری، کارگزار خراسان
برابر نقل شیخ مفید امیرالمؤمنین(ع) حریث بن جابر حنفی را والی یکی از بلاد شرق نمود. وی دو دختر یزدگرد را که اسیر شده بودند، برای حضرت فرستاد[۱]؛ ابن کلبی گوید: علی بن ابی طالب(ع) حریث بن جابر حنفی را به منطقهای از شرق گمارد او دختر یزدگرد بن شهریار بن کسری را نزد حضرت فرستاد امام او را به فرزندش حسین بخشید و از او علی بن الحسین متولد شد. اما دیگران گفتهاند دو دختر کسری را فرستاد یکی همسر حسین شد و دیگری همسر محمد بن ابوبکر که از او قاسم بن محمد متولد شد پس آن دو پسر خاله هستند[۲]. نام [همسر امام حسین را شاه زنان دانستهاند و تولد امام سجاد(ع) را در سال سی و هشت هجری[۳].
از آن چه جواد فاضل نقل کرده استفاده میشود که حضرت وی را والی خراسان نموده است[۴] و این احتمال به ذهن میرسد که حریث بن جابر همراه با خلید بن قره یربوعی به خراسان رفته است و به این خاطر، عدهای از راویان تاریخ، وی را و عدهای دیگر، خلید را به عنوان والی خراسان ذکر کردهاند.[۵]
حضور فعال حریث در صفین
حریث بن جابر حنفی، یکی از فرماندهان حضرت امیر(ع) در جنگ صفین بود. مرحوم شیخ طوسی، حریث بن جابر حنفی را در اصحاب امیرالمؤمنین(ع) ذکر کرده است. وی در جنگ صفین، فرمانده لهازم بود[۶]. به نقلی بر لهازم بصره فرمانده بود[۷].
وی از خود رشادتهای فراوانی به نمایش گذاشت و او بود که عبیدالله بن عمر را به قتل رساند. دینوری کشته شدن ابن عمر توسط حریث را مورد اجماع میداند[۸].
عبیدالله بن عمر - که همراه معاویه بود و معاویه میخواست از وجهه او به نفع خود استفاده کند - در روز چهاردهم شوال سال سی و هفتم در بحبوحه جنگ صفین، با حریث بن جابر در میدان روبهرو شد و به دست وی از مرکب سرنگون گردید. عبیدالله بن عمر، مردی تنومند و رشید بود به طوری که وقتی کسانش خواستند جنازهاش را از کنار خیمه حریث بر قاطر بار کنند و به لشکرگاه معاویه ببرند، با این که سه - چهار نفر بودند، نتوانستند آن را از زمین بلند کنند. حریث بن جابر که قاتلش بود گفت: کنار بروید تا جنازه عبیدالله را بر قاطر بگذارم. گفته شد: چطور؟ گفت: آن کس که عبیدالله را کشته، از عهده برداشتن جنازهاش هم برمیآید و با یک حرکت، نعش پسر عمر بن خطاب را به روی قاطر انداخت و گفت: اگر نه آن بود که بر امام خود عصیان میورزید، هرگز دوست نمیداشتم مردی بدین دلاوری را بر خاک و خون فرو بکشم؛ ولی جزای مردم عاصی و طاغی همین است[۹].
وقتی که درباره ادامه جنگ اختلاف شد حریث گفت: ای مردم، اگر علی از این ماجرا عقب مانده و به کناری نشسته بود باز هم تنها مرجع و ملجأ ما خود او میبود، چه رسد که او خود رهبر و گرداننده این کار است و او به خدا سوگند نپذیرفته از این قوم جز آن چه دیروز آنها را بدان میخواند... پس میان ما و هر که بر ضد ما گردنکشی کرده است (داوری) جز شمشیر نیست[۱۰].
پس از جنگ نهروان، زمانی که حضرت برای جنگ با معاویه نیرو آماده میکرد، ده سردار نامی را از میان امرای عراق برگزید و برای هر یک پرچمی بربست و با هر کدام ده هزار مرد مسلح همراه کرد. یکی از امرایی که انتخاب کرده بود، حریث بن جابر حنفی بود[۱۱].[۱۲]
معاویه و حریث
رشادتهای حریث در جنگ صفین آن قدر معاویه را ناراحت کرد که هیچ گاه آن را فراموش نمیکرد. از این روی وقتی حریث از جانب زیاد بن ابیه حاکم همدان بود، از وی خواست که حریث را از کارگزاری همدان برکنار کند و زیاد برای معاویه نوشت: عزل و نصب حریث از شرف و احترام وی نمیکاهد[۱۳]. بنا به نقل ابن عساکر وی حاکم بحرین و عمان از طرف معاویه بوده و برابر نقلی تا زمان مرگ معاویه در این سمت باقی بود و برابر نقلی دیگر وقتی که از دنیا رفت پسرش مغیرة بن حریث بر معاویه وارد شد و خبر درگذشت پدرش را داد. معاویه او را بر بحرین گمارد گفت: (برادرم) صلت از من بزرگتر است معاویه گفت: تو را به امارت عمان برگماردم و او را بر بحرین و این نکته را برای زیاد نوشت[۱۴]. اگر این نکته درست باشد مشخص میشود که وی در زمان امارت زیاد بن ابیه بر عراق از دنیا رفته است.[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۳۸.
- ↑ بحارالأنوار، ج۴۵، ص۳۳۰؛ قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷؛ بحارالأنوار، ج۴۶، ص۱۲.
- ↑ فاضل جواد، معصوم دوم، ج۲، ص۹۳؛ ابن کلبی، نسب معد والیمن الکبیر، ص۶۶.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 528-529.
- ↑ رجال طوسی، ص۳۹؛ زنجانی، الجامع فی الرجال، ج۱، ص۴۵۷؛ أعیان الشیعه، ج۴، ۶۱۵؛ وقعة صفین، ص۲۰۵.
- ↑ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۴۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۲۷.
- ↑ دینوری، أخبار الطوال، ص۱۷۸.
- ↑ جواد فاضل، معصوم دوم، ج۲، ص۱۵۲.
- ↑ منقری، وقعة صفین، ص۴۸۵؛ پیکار صفین، ص۶۶۷؛ ابن قتیبه، الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ معصوم دوم، ج۲، ص۲۴۸.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 530-532.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۲۴۱ و ج۱۶، ص۱۹۷.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۰، ص۳ و ۴.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 528-532.