یزید بن هانی سبیعی
یزید بن هانی سبیعی | |
---|---|
نام کامل | یزید بن هانی سبیعی |
جنسیت | مرد |
از اصحاب | امام علی |
حضور در جنگ | جنگ صفین |
مقدمه
یزید بن هانی سبیعی از اصحاب و یاران باوفای امیرالمؤمنین (ع) بود[۱] که در جنگ صفین آن حضرت را یاری نمود و او در همین نبرد از جمله کسانی بود که برای فتح رود فرات در کنار نیروهای مالک اشتر جنگید و فرات را از دست لشکریان معاویه آزاد کرد[۲]. او همان کسی است که پیغام امیرالمؤمنین (ع) را برای مالک اشتر که در حال پیروزی قطعی بر سپاهیان معاویه بود، رساند که جنگ را متوقف کند و از ادامه جنگ خودداری نماید.
یزید بن هانی سبیعی حامل پیام امام (ع) به مالک اشتر
شبانه روزی که در صفین به لیلة الهریر شهرت یافت، روز سیزدهم ربیع الاول سال ۳۷ هجری است که شدیدترین روزهای جنگ صفین بود که گروه زیادی از لشکریان معاویه به هلاکت رسیدند و زنگ خطر شکست و نابودی قطعی برای معاویه به صدا درآمد. در آن شب و روز مالک اشتر بیشترین تلاش خود را در متزلزل کردن سپاه شام به خرج داد و چیزی نمانده بود که به سراپرده معاویه برسد؛ اما معاویه که دیگر توان مقاومت در برابر لشکریان علی (ع) را از دست داده بود با مشورت عمروعاص، قرآنها را بر سر نیزه کردند و سپاهیان حضرت را به داوری قرآن فرا خواندند. متأسفانه عدهای از یاران ظاهر بینِ علی (ع) تحت تأثیر نیرنگ و فریب معاویه قرار گرفته و خواهان آتش بس شدند.
امیرالمؤمنین (ع) در برابر آنها مقاومت کرد و حاضر به پذیرش آتش بس نشد و فرمود: «من قرآن ناطقم، مگر ما از اول آنها را به قرآن دعوت نکردیم، ولی آنها نپذیرفتند». سرانجام با تحریک جمعی از منافق صفت و ظاهر بین در میان سپاه خودی، حضرت ناچار به پذیرش آتش بس شد و به مالک اشتر پیغام داد، بازگردد و از ادامه جنگ خودداری کند. این در حالی بود که مالک اشتر میخواست وارد اردوگاه معاویه شود و فرستادۀ حضرت امیر (ع) که «یزید بن هانی سبیعی» خود را به صف مقدم رساند و به مالک اشتر گفت: امام (ع) پیام داد که دست از نبرد برداری و به سوی من بازگردی! مالک اشتر گفت: سلام مرا به امیرالمؤمنین برسان و بگو: اکنون وقت آن نیست....
یزید بن هانی سبیعی برگشت و گفته مالک اشتر را به سمع امام (ع) رساند. اما شورشیان به امام (ع) گفتند: به خدا سوگند، به مالک اشتر دستور به ادامه جنگ دادهای؟ امام فرمود: «من چیزی محرمانه به یزید بن هانی سبیعی نگفتم، همان که شما شنیدید، گفتم؛ چگونه مرا به خلاف آنچه که آشکارا گفتم، متهم میکنید؟» گفتند: پس به مالک اشتر پیغام بده هر چه زودتر بازگردد و در غیر این صورت به خدا سوگند، از تو کنارهگیری میکنیم. و حتی حضرت را تهدید به قتل یا تحویل دادن به معاویه کردند!
امام (ع) به یزید بن هانی سبیعی فرمود: «آنچه را دیدی به مالک اشتر خبر بده». یزید بن هانی سبیعی، مجدداً رفت و مالک اشتر را از شورش و بلوای پیش آمده باخبر کرد، آنگاه مالک اشتر با هزار غم و اندوه به یزید بن هانی سبیعی گفت: این فتنه، به دست عمرو عاص طرحریزی شده است. بعد گفت: آیا نمیبینی چگونه به آنها نزدیک شدهام؟ آیا مشاهده نمیکنی خداوند با آنها به نفع ما چه میکند؟ آیا سزاوار است در این اوضاع و احوال پیروزی، نبرد را رها کنیم و باز گردیم؟!
اما یزید بن هانی سبیعی در پاسخ به مالک اشتر گفت: آیا دوست داری و رواست که تو در این جا پیروز باشی و امیرمؤمنان کشته یا تحویل دشمن شود؟ مالک اشتر فوراً بر خود لرزید، گفت: سبحان الله به خدا سوگند، این را نمیپسندم، گفت: آخر آنها به امام (ع) گفتهاند اگر مالک اشتر را بازنگردانی یا تو را میکشیم، همان گونه که عثمان را کشتیم و یا تو را تسلیم معاویه خواهیم کرد! مالک اشتر به ناچار دست از جنگ کشید و با دنیایی از غم و اندوه خود را به حضرت رسانید، و همین که به آن آشوبگران نادان رسید، فریاد زد: اکنون که بر دشمن برتری یافته و در آستانۀ پیروزی قرار گرفتهاید، آنها دعوت به قرآن میکنند، فریب آنان را نخورید؟ به خدا سوگند، که آنان فرمان خدا را ترک و سنت پیامبر را رها کردهاند. پس با پیشنهاد آنان موافقت نکنید و به من کمی مهلت دهید تا پیروز شویم.
آنها گفتند: موافقت با تو، مشارکت در خطای توست![۳].[۴]
جستارهای وابسته
- مهران مولی یزید بن هانی (برده)
منابع
پانویس
- ↑ رجال طوسی، ص۴۲، ش۱۳.
- ↑ تاریخ طبری، ج۴، ص۵۷۱؛ وقعة صفین، ص۱۸۴.
- ↑ وقعة صفین، ص۴۸۹ - ۴۹۲؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۱۶ – ۲۱۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۵۱-۱۴۵۲.