استشراق

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

معناشناسی

معنای لغوی

در تعریف لغوی «استشراق» گفته‌اند: العلم باللّغات و الأدب و العلوم الشرقيّة؛ دانش و آگاهی نسبت به آداب و علوم سرزمین شرق[۱]. با ارجاع به کتاب لغت آقای زمانی، «استشراق» در لغت به معنای شرق‌شناسی و خاورشناسی، برگردان اصطلاح انگلیسی «Orientalism» می‌باشد. واژه «Orient» به معنای سرزمین‌هایی است که در شرق دریای مدیترانه و اروپا قرار گرفته‌اند[۲].[۳]

معنای اصطلاحی

پدیده «خاورشناسی» یا «استشراق»، در اصطلاح به مجموعه مطالعات و تحقیقات مربوط به تمدّن، فرهنگ، ادیان، آداب، عقاید و رسوم ملل شرق اطلاق می‌شود؛ خواه این مطالعات به ملیت‌ها و اقوام برگردد، یا به ادیان و ادبیات. امّا با توجه به اینکه هدف اصلی مستشرقین آشنایی با طرز فکر و تمدّن ملل شرق است و این دو را عقاید دینی و تعالیم مذهبی شکل می‌دهند، بیشتر مطالعات آنان بر دین اسلام متمرکز شد؛ زیرا عمده مردم منطقه شرق به این دین معتقد هستند. به بیان بهتر و در تعبیری موجز، استشراق، عبارت از آن دسته از پژوهش‌هایی است که در خصوص میراث شرق و به ویژه مسائلی مرتبط با تاریخ، زبان، ادبیات، هنر، علوم، عادات و سنن آن انجام می‌پذیرد[۴]. عالم به مطالعات و تحقیقات درباره شرق را مستشرق (خاورشناس) می‌گویند[۵]. شاید بتوان قدمت شرق‌شناسی را به دوران یونان باستان نسبت داد؛ جایی که یونانیان در صدد شناخت قدرت رقیب خود برآمدند و در این راستا سفرهایی انجام دادند و کتاب‌هایی نگاشتند.

شرق‌شناسی که امروزه بیشتر با عنوان «مطالعات اسلامی» شناخته می‌شود، نه تنها از اهمیتش کاسته نشده، بلکه به دلایل مختلفی گسترش یافته است و دامنه آن به خود کشورهای اسلامی هم کشیده شده است. در تعریف اصطلاحی استشراق و مستشرق اختلاف نظر وجود دارد؛ فعلاً دو اصطلاح که بیشترین طرف دار را دارد: یکی: اسلام شناس غربی، اعمّ از مسلمان و غیر مسلمان است و دیگری: اسلام شناس غیر مسلمان، چه غربی و چه شرقی. با توجه به این دو تعریف: یک مسیحی یا یک بودایی از منطقه جغرافیایی ژاپن مانند ایزوتسو، که به مطالعات اسلام‌شناسی پرداخته، بنا بر اصطلاح اول مستشرق نیست، و مستشرق در معنای دوم مرز عقیدتی پیدا می‌کند، نه مرز جغرافیایی. به عبارت دقیق‌تر می‌توان گفت: این واژه در اصطلاح سه تعریف دارد: اصطلاح عامّ: پژوهش‌گرانی که در زمینه‌های، هنر، نقاشی، تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم مردم منطقه جغرافیایی شرق مطالعه و پژوهش می‌کنند.

اصطلاح خاصّ: پژوهش‌گرانی در خصوص اسلام تنها مطالعه می‌کنند. اصطلاح اخصّ: پژوهش‌گرانی که فقط در خصوص قرآن پژوهش می‌کنند. ادوارد سعید در تعریف اصطلاحی «شرق‌شناسی» می‌نویسد: شرق‌شناسی به رشته‌ای اطلاق می‌شود که درباره شرق گفت وگو می‌کند، می‌نویسد و می‌آموزد. به عبارت دیگر، شرق‌شناسی رشته فعالیت کسی است که در خصوص شرق مطالعه می‌کند و یافته‌های خود را در اختیار دیگران می‌گذارد... شرق‌شناسی علمی است که درباره شرق قضاوت کرده و واقعیت‌های آنها را بررسی و تفسیر می‌کند[۶].[۷]

جمع‌بندی

با توجه به تعاریف بیان‌شده از «استشراق»، می‌توان گفت: استشراق اختصاص به فرد خاصی ندارد که متعلق به منطقه جغرافیایی خاصی باشد، بلکه یک رویکرد مطالعاتی و یک اصطلاح یا مفهوم عام است و به پژوهش‌گرانی اطلاق می‌گردد که با توجه به گرایش فکری و عقیدتی خود، در ارتباط با زندگی فرهنگی شرق به طور عام، و فرهنگ اسلام و قرآن به طور خاص، تحقیق می‌کنند. دکتر زمانی در تأیید این برداشت و در تعریفی کامل و جامع از مستشرق می‌نویسد: «مستشرقان» به کسانی گفته می‌شود که در صدد شناخت لغات، فرهنگ، اعتقادات، آداب و رسوم، و عادات مشرق زمین هستند، خواه ملیت آنها غربی و یا غیر غربی باشد، و خواه این که افرادی که در مشرق زمین زندگی می‌کنند، عرب باشند و یا غیر عرب، و خواه این که مربوط به خاور دور باشد و یا خاور نزدیک. و این اوصاف هیچ دخلی در ماهیّت استشراق ندارد. البته مسلّم است که این کار با اهداف و اغراض خاصی صورت می‌پذیرد[۸].

البته ایشان درباره علمی بودن یا گرایش فکری و اعتقادی بودن استشراق می‌نویسد: پسوند «شناسی» در اصطلاح «شرق‌شناسی»، ماهیت علمی آن را می‌رساند، حال آنکه اورینتالیسم (معادل لاتین شرق‌شناسی) به این معنا نیست. برای شناساندن رشته‌های مختلف علوم، معمولاً از پسوند «Logy» استفاده می‌شود. «Logy» به معنای «شناسی» است؛ اما در اینجا از ««logyاستفاده نشده و از «Ism» استفاده شده است.«Ism» عمدتاً برای گرایش و اعتقاد وضع شده است. مستشرقان در آغاز بدون اینکه توجه داشته باشند، آنچه را که در واقعیت ذهن‌شان بود به زبان آوردند، و واژه «Oriantalism» را برای «شرق‌شناسی» وضع کردند. واژه «Oriantalism» نشان می‌دهد که این یک جریان علمی محض نیست، یک جریان هدفمند و عملیاتی و «Ism» نشانه مکتب و گرایش است[۹]. شایان ذکر است که کلمات «شرق‌شناسی»، «خاورشناسی» یا «استشراق»، واژه‌هایی هستند که نخستین بار در سال ۱۷۷۹ میلادی، با اصطلاح «اورینتالیسم» در فرهنگ انگلیسی آکسفورد وارد شده، و در سال ۱۸۳۸ میلادی، همین واژه در فرهنگ فرانسه درج گردیده است. بدین‌سان مطالعات ایران‌شناسی، عرب‌شناسی، هندشناسی، چین‌شناسی، ترک‌شناسی و نیز اسلام‌شناسی، یا مطالعه ادیان و آیین‌های کهن شرقی چون زرتشتی گری بودیسم و... همه در این مقوله می‌گنجد. البته اگرچه مصداق خاورشناسان فقط غربی‌ها نیستند، امّا عادتاً اکثر ایشان غربی‌اند.[۱۰]

منابع

پانویس

  1. المنجد، ماده شرق: «دانش زبان و ادبیات و علوم شرقی را خاورشناسی می‌گویند».
  2. محمد حسن زمانی، اسلام‌شناسی و شرق‌شناسی غربیان، ص۴۹.
  3. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۲۹.
  4. محمد محسن علی الصغیر، «خاورشناسان و پژوهش‌های قرآنی»، ترجمه محمد صادق شریعت، ماهنامه موعود، شماره ۷۰.
  5. زمانی، اسلام‌شناسی و شرق‌شناسی غربیان، ص۴۹.
  6. ادوارد سعید، شرق‌شناسی، شرقی که آفریده غرب است، ترجمه اصغر عسکری خانقاه - حامد فولادوند، ص۶-۵.
  7. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۲۹.
  8. زمانی، اسلام‌شناسی و شرق‌شناسی غربیان، ص۴۹.
  9. محمد حسن زمانی، میزگرد «بررسی جدیدترین آراء مستشرقان پیرامون قرآن»، مجله اندیشه صادق(ع)، شماره ۱۵، تابستان ۸۳.
  10. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۳۱.