حدیث منزلت در تاریخ اسلامی
شرایط صدور حدیث
شایعهسازی منافقان علیه جانشین پیامبر
بعد از حرکت پیامبر به غزوه تبوک، چنان که دیدیم منافقان حرفهایی زده و شایعاتی پراکنده کرده بودند. مدینه از این شایعات در غلیان بود. آنها با این شایعات میخواستند امیرالمؤمنین (ع) را به ستوه بیاورند و کاری کنند که ایشان مدینه را برای این جنگ ترک کرده و آنها بتوانند به راحتی مدینه را به چنگ آورند و امنیت اسلام و شهر را خدشهدار کنند. مثلاً گفته بودند: علی دیگر مورد علاقه پیامبر نبوده و ایشان از همراهی او کراهت دارد![۱] گفته بودند پیامبر نسبت به علی ناخشنود بوده و غضب کرده است![۲] گفته بودند: پیامبر دیگر همراهی علی را مزاحمت دانسته و خواسته از او خلاصی یابد، به همین دلیل او را در شهر گذاشته و همراه خود نبرده است![۳] زیرا هیچ جنگی نبود که امیرالمؤمنین در آن همراه پیامبر نباشد[۴].[۵]
رفتار جانشین پیامبر علیه شایعات
با پراکنده شدن این شایعات موقعیت و جایگاه امیرالمؤمنین (ع) به عنوان جانشین پیامبر در مدینه متزلزل شده بود و حضرت میبایست این شایعات را از بین میبرد؛ زیرا این جوسازی میتوانست سرنوشت مدینه و حکومت اسلامی را در سایه تزلزل جایگاه حاکم مدینه و جانشین پیامبر در خطر بیاندازد؛ لذا حضرت لباس رزم پوشید، شمشیر به دست گرفت و خود را در سرزمین جُرف[۶] به پیامبر رسانید. به محضر ایشان عرضه داشت. مردم این چنین سخنانی میگویند. در اینجا پیامبر اکرم (ص) جایگاه امیرالمؤمنین (ع) را در یک جمله کوتاه بیان فرمود و نشان داد که ایشان چه منزلت و قربی نسبت به پیامبر و چه جایگاه مهمی در اسلام دارند. پیامبر فرمود: «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۷]: آیا راضی نیستی برای من همانند هارون، نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من دیگر نبوتی نخواهد بود.
این سخن در شمار معتبرترین سخنان نقل شده از پیامبر اکرم (ص) است[۸] و به «حدیث منزلت» شهرت دارد. این روایت در بسیاری از کتب درجه اول و معتبر مکتب خلافت نقل شده و راویان این حدیث بیش از «بیست نفر» از صحابه میباشند؛ از جمله «امیرالمؤمنین (ع)» که در رأس راویان این حدیث قرار دارند و اشخاص دیگری چون جابر بن عبدالله انصاری و ابوسعید خدری و عبدالله بن مسعود و معاویة بن ابی سفیان و عبدالله بن عباس و سعد بن ابی وقاص و عمر بن الخطاب و جابر بن سمرة و ابوایوب انصاری و ابوهریره و انس بن مالک و براء بن عازب و... همگی از راویان حدیث منزلت میباشند.[۹]
کنکاشی پیرامون مفهوم حدیث منزلت
اولاً: کلمه «منزلة» اسم جنس[۱۰] است؛ یعنی همه منزلتهای هارون را در بر میگیرد و عمومیت دارد.
ثانیاً: این «منزلة» به یک اسم معرفه[۱۱] یعنی به اسم هارون (برادر موسی) اضافه شده و طبق نظر علمای فن، این چنین اضافهای بیانگر و دلیل دیگری برای عمومیت داشتن معنای منزلة است و یک شمول و عمومیت تازه را افاده میکند. در این صورت معنای عبارت اینگونه میشود: «آیا راضی نیستی که در همه مناصب و شئون برای من همانند مناصب و شئون هارون نسبت به موسی باشی؟»
ثالثاً: جمله استثنا «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي» نیز در کلام پیامبر، صراحت در عموم مستثنی منه یعنی «منزلة» دارد؛ یعنی در میان شئونات فراوان پیامبر اسلام تنها یک شان و منصب (نبوت) از امیرالمؤمنین (ع) استثناء شده و مابقی مناصب و شئونات آن حضرت، برای امیرالمؤمنین (ع) ثابت است. با توجه به این سخن، تمام نسبتها و منزلتهایی که هارون نسبت به حضرت موسی (ع) داشته است، برای امیرالمؤمنین علی (ع) وجود خواهد داشت، جز مقام نبوت. تشبیه، تشبیه دو منزلت باهم است، نه تشبیه هارون و موسی با پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین.[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ فقال بعض الناس ما منعه أن یخرج به الا انه کره صحبته؛ المعجم الکبیر، ج۵، ص۲۰۳، ش۵۰۹۴؛ الطبقات، ج۳، ص۱۷؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۱۸۶.
- ↑ «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّكَ إِنَّمَا خَلَّفْتَنِي اسْتِثْقَالًا وَ مَقْتاً»؛ الارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ کشف الغمة، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ السیرة النبویة، ج۲، ص۵۱۹. «زَعَمَ الْمُنَافِقُونَ أَنَّكَ إِنَّمَا خَلَّفْتَنِي اسْتَثْقَلْتَنِي وَ تَخَفَّفْتَ مِنِّي»؛ الارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ السیرة النبویة، ج۲، ص۵۱۹؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۰۳؛ البدء و التاریخ، ج۴، ص۲۳۹؛ تاریخ دمشق، ج۲، ص۳۱؛ عیون الاثر، ج۲، ص۲۶۸؛ البدایة والنهایة، ج۷، ص۱۵۵؛ سبل الهدی، ج۵، ص۴۴۱؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۱۸۷.
- ↑ دیده بودیم همیشه مشکل جنگها را امیرالمؤمنین (ع) حل کرده بود؛ سرنوشت بدر را، احد را، خندق را و حنین را امیرالمؤمنین (ع) به نفع اسلام تغییر داده بود.
- ↑ جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۶۷.
- ↑ موضع علی ثلاثة امیال من المدینه، نحو الشام؛ (مراصد الاطلاع، ج۱، ص۳۲۶).
- ↑ صحیح بخاری، ش۳۷۰۶ و ۴۴۱۶؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱؛ المسند، ج۳، ص۸۴ و ۹۵ و ۹۷؛ ج۵، ص۱۸۰؛ ج۱۷، ص۳۷۳؛ ج۲۳، ص۹؛ ج۴۵، ص۱۴ و ۴۵۹؛ السنن الکبری، ج۵، ص۴۴؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴؛ المعجم الاوسط، ج۴، ص۲۸۴؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۹؛ المصنف، ج۷، ص۴۹۶(ابن ابی شیبه)؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۳۹؛ الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷.
- ↑ تا آنجا که ابن تیمیه دشمن متعصب و اشکال تراش عمده صحت آن را قبول کرده است. (منهاج السنة، ج۴، ص۸۷).
- ↑ جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۶۸.
- ↑ اسم جنس، لفظی است که دلالت بر اصل ماهیت یک شیء میکند و نظر به افراد و مصادیق ندارد، به دلیل اطلاقی که دارد میتواند همه افراد و مصادیق را شامل شود مانند کلمه «رجل» و «شجر».
- ↑ اسم شخص شناخته شده.
- ↑ جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۶۹.