درخت ممنوعه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

در دو جای قرآن، فرمان سکونت در بهشت با نهی از نزدیک شدن به درخت ممنوع همراه است: ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۱] نیز ﴿وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۲]. در قرآن، به اینکه این درخت چه بوده بدان اشاره‌ای نشده است؛ ولی مفسّران با استناد به روایاتِ تفسیری، مصادیقی را برای آن ذکر کرده‌اند: عدّه‌ای آن را بوته گندم دانسته؛ گروهی انگور و خرما و انجیر و برخی درخت کافور را ذکر کرده‌اند. بعضی نیز از آن به درخت حسد، درخت دانش، خیر و شرّ یا درخت جوانی و زندگی جاوید تعبیر کرده‌اند[۳].

به گفته امام رضا (ع) در پاسخ عبدالسلام هروی که از ماهیّت آن درخت پرسیده و از اینکه مردم درباره آن، سخنان گوناگونی می‌گویند گزارش داده بود، درخت بهشتی انواعی را برمی‌تابد (= به شکل‌های مختلف درآمده، میوه‌های گوناگون می‌دهد). آن درخت گندم بوده و در عین حال انگور داشته؛ زیرا مانند درختان دنیا نبوده است....[۴]. برخی این درخت را تمثیل زندگی دنیا برای آدم (ع)دانسته‌اند[۵].[۶]

داستان قرآنی این درخت

هنگامی که آدم و حوا وارد بهشت می‌‌شدند به آنها گفته شد: ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۷]، سپس در آیه دیگر ﴿فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى[۸] این ظلم را معنا کرد. آن گاهتشقی را توضیح داده که محرومیت از نعمت‌های بهشت و دچار شدن به زندگی دنیا است: ﴿إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى[۹] ﴿وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى[۱۰]. بنابراین از لحن آیات می‌‌توان دریافت که نهی در این آیات، ارشادی تنزیهی است که مخالفت با آن، مخالفت و معصیت مولی محسوب نمی‌شود و ظلم در آن نیز ظلم به نفس است، نه ظلم در حق خدا[۱۱]. اینکه بعد از پذیرفتن توبه، آدم و حوا به بهشت باز نگشتند خود دلالت بر ارشادی بودن نهی دارد، زیرا در احکام ارشادی، نهی برای دچار نشدن به اثر تکوینی عمل است[۱۲]. بنابراین خروج آدم از بهشت یک اثر تکوینی و ضروری بود، نه مجازات مولوی.

در میان مفسران نسبت به چیستی این شجره اختلاف است: درخت علم، حسد، انگور، گندم، درخت انواع میوه‌ها از جمله اقوال در این باره است[۱۳].

در هر صورت این مسلم است که درخت ممنوعه درختی بوده که نزدیک شدن به آن مایه زحمت و مشقت در زندگی دنیا بوده، به اینکه انسان در زندگی دنیا خدا را فراموش کند و از مقام او غافل شود[۱۴]. امام رضا ((ع) ضمن تقسیم اراده الهی به اراده حتمی (تکوینی) و اراده عزمی (تشریعی) می‌‌فرماید: اراده تکوینی خدا این بود که آدم از درخت ممنوعه بخورد و از بهشت اخراج شود، ولی اراده تشریعی خدا نهی از خوردن شجره بود و لذا آنها را از خوردن میوه درخت باز نداشت [۱۵]. ولی ظاهر سفر آفرینش کتاب مقدس این است که این امر بر خلاف مشیت و خواست الهی و برای جلوگیری از حیات جاودان انسان انجام شده: خدا گفت که همانا او مثل یکی از ما شده که عارف نیک و بد گردیده و مبادا که از میوه درخت حیات هم بخورد و جاودان زنده و بی مرگ بماند، پس خداوند آدم را از باغ عدن بیرون کرده[۱۶].[۱۷]

  1. و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید؛ سوره بقره، آیه: ۳۵.
  2. و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه: ۱۹.
  3. التبیان، ج۱، ص ۱۵۷؛ جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۳۲؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۵.
  4. عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۳۹۷.
  5. تفسیر ملاصدرا، ج ۳، ص ۹۲ ـ ۹۳؛ الرسائل التوحیدیه، ص ۱۸۶.
  6. ناصح، علی احمد، آدم، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص ۱۴۱.
  7. «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.
  8. «گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.
  9. «بی‌گمان برای تو (مقرّر) است که در آنجا گرسنه نشوی و برهنه نمانی» سوره طه، آیه ۱۱۸.
  10. «و اینکه در آنجا تشنه نشوی و آفتاب‌زده نگردی» سوره طه، آیه ۱۱۹.
  11. المیزان، ج۱، ص ۳۷ ; منشور جاوید، ج۱۱، ص ۸۶.
  12. المیزان، ج۱، ص ۱۳۸.
  13. کشف الأسرار، ج۱ ص ۱۶۸، بحارالانوار، ج۱۱ ص ۱۸۷ و ص ۱۶۵ و ۱۹۰، اعلام النبوه ص ۵۰، تفسیر کبیر، ج۳ ص ۶.
  14. المیزان، ج۱، ص ۱۳۱.
  15. توحید صدوق، ص ۶۴ ـ ۶۵.
  16. سفر آفرینش، باب ۲و ۵.
  17. مقدمی، محمود، مقاله «آدم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۳۹-۵۰.