احمد بن حسن بن سعید قرشی
مقدمه
احمد بن حسن بن سعید در کتب رجالی و اسناد روایات با وصف «القرشی»[۱]، «المدینی»[۲]، «الخزاز»[۳] و «الخراز الکوفی»[۴] ذکر شده است؛ با یادآوری این نکته که در کتب حدیثی و رجالی شیعه، به لقب «قرشی» متصف گردیده، ولی در مصادر اهل سنت به «خزاز» و «خراز کوفی» وصف شده است[۵].
نجاشی درباره ایشان نوشته است: "أحمد بن الحسن بن سعيد بن عثمان القرشي؛ أبوعبدالله له كتاب نوادر أخبرنا محمد بن جعفر النجار قال: حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد عن أحمد بن الحسن[۶].
ولی شیخ طوسی در کتاب الفهرست نام پدر راوی را «حسین» قرار داده و نوشته است: "أحمد بن الحسين بن سعيد بن عثمان القرشي، أبوعبدالله. و له كتاب النوادر، و من جملة أصحابنا من عدة من جملة الأصول. أخبرنا به أحمد بن محمد بن موسى، قال: أخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد، قال: أخبرنا أحمد بن الحسین"[۷] و در کتاب رجال نام راوی را در باب "من لم يرو عن واحد من الأئمة (ع)" ذکر کرده و نوشته است: "احمد بن محمد بن الحسين بن سعيد القرشي أبوعبدالله، روى عنه إبن عقدة"[۸].
بسیاری از رجالیون، از جمله وحید بهبهانی[۹]، اردبیلی[۱۰] و آیة الله خویی[۱۱] قائل به اتحاد این عناوین سه گانه «احمد بن الحسن بن سعید»، «احمد بن الحسین بن سعید» و «احمد بن محمد بن الحسین بن سعید» شدند، ولی بعضی رجالیان، از جمله ابن داوود[۱۲]، تعدد را استظهار کرده و آنچه شیخ طوسی در کتاب الرجال با عنوان «احمد بن محمد بن الحسین بن سعید» ذکر کرده، با آنچه در رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی ذکر شده، مغایر دانسته است و هر کدام را در عنوانی مستقل ذکر کرده است[۱۳].
تحقیق
مقتضای تحقیق آن است که عناوین سهگانه، متحدند و از یک راوی حکایت میکنند، به دلیل:
- اتحاد در وصف (القرشی)؛
- اتحاد در کنیه «ابوعبدالله»؛
- اتحاد کتاب (له کتاب النوادر)؛
- اتحاد در راوی کتاب «ابن عقده» = احمد بن محمد بن سعید؛
- احتمال وقوع تصحیف «حسن» به «حسین» و برعکس و نسبت به جدّ که در میان اسامی راویان رایج است[۱۴].
استادان و شاگردان راوی
«احمد بن الحسن» در اسناد روایات، تنها از پدرش روایت میکند و استاد دیگری برای وی ذکر نشده است و از جمله شاگردان حدیثی وی عبارتاند از: احمد بن محمد بن سعید (ابن عقده)[۱۵]، عبدالله بن یحیی القطان[۱۶]، عمر بن الحسن بن علی بن مالک بغدادی[۱۷] و ابوالفرج علی بن الحسین بن محمد کاتب اصبهانی بغدادی[۱۸].[۱۹]
جایگاه حدیثی راوی
جرح و تعدیلی درباره راوی در منابع متقدم رجالی ذکر نشده است، ولی ابن داوود نام وی را در قسم اول کتاب که به ممدوحین اختصاص دارد، ذکر کرده است[۲۰].
با توجه به چند مطلب، حسن حال راوی و اعتبار روایات وی تأیید میشود:
صاحب اصل بودن
احمد بن حسن بن سعید، دارای کتابی با عنوان «النوادر» بوده است که به گفته شیخ طوسی، نزد بعضی اصحاب از کتب «اصول» شمرده شده است[۲۱] و صاحب «اصل» بودن نزد جمعی از بزرگان، مانند: مجلسی اول[۲۲] و مجلسی دوم[۲۳]، شیخ بهایی[۲۴]، محقق بحرانی[۲۵]، محقق نراقی[۲۶]، شیخ آقابزرگ تهرانی[۲۷]، کرباسی[۲۸] و سید ابطحی[۲۹] بر وثاقت یا حُسن حال راوی دلالت میکند.
کثرت روایت ابن عقده از او
ابن عقده گرچه از جهت مذهب، زیدی است، در فن حدیث جایگاه رفیع و بلندی دارد و در وثاقت و امانت در نقل حدیث، مورد تأیید بزرگان است.
نجاشی در رجال نجاشی دربارهاش نوشته است: "هذا رجل جليل في أصحاب الحديث، مشهور بالحفظ، و الحكايات تختلف عنه في الحفظ و عظمه، و كان كوفياً زيدياً جارودياً على ذلك حتى مات، و ذكره أصحابنا لاختلاطه بهم و مداخلته إياهم و عظم محله و ثقته و أمانته"[۳۰].
شیخ طوسی در الفهرست نوشته است: "و أمره في الثقة و الجلالة و عظم الحفظ أشهر من أن يذكر، و كان زيدية جارودياً، و على ذلك مات، و إنما ذكرناه في جملة أصحابنا لكثرة روايته عنهم و خلطته بهم و تصنيفه لهم. و له كتب كثيرة منها:..."[۳۱].
و در کتاب الرجال مینویسد: "جليل القدر، عظيم المنزلة، له تصانيف كثيرة، ذكرناها في كتاب الفهرست، و كان زيدياً جارودياً، إلا أنه روى جميع كتب أصحابنا و صنف لهم و ذكر أصولهم، و كان حفظة، سمعت جماعة يحكون أنه قال: أحفظ مائة و عشرين ألف حديث بأسانيدها و أذاكر بثلاثمائة ألف حديث، روى عنه التلعكبري من شيوخنا و غيره"[۳۲].
و مضامین بخشی از روایاتی که إبن عقده از احمد بن حسن بن سعید نقل کرده، تفسیری است[۳۳]؛ بنابراین با اطمینان میتوان گفت، «احمد بن حسن بن سعید» از جمله کسانی است که ابن عقده، بخشی از روایات کتاب تفسیر خود را از او نقل کرده است؛ از این رو، تحسین نجاشی از این کتاب، به منزله تحسین و تعریف از روایات احمد بن حسن بن سعید در آن کتاب خواهد بود.
محتوای روایت
یکی از طرق اطلاع از حال راوی، توجه به مضامین و محتوای روایاتش است. مضامین روایات احمد بن حسن بن سعید، ولایی و در راستای تبیین جایگاه اهل بیت (ع) است؛ مانند: «قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُصَيْنِ بْنِ مُخَارِقٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۳۴] قَالَ نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ»[۳۵].[۳۶]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: رجال النجاشی، ص۹۱، ش۲۲۷.
- ↑ ر.ک: فضائل أمیر المؤمنین (ع)، ص۱۸۲ - ۱۸۳، ح۱۷۷ - ۱۷۹.
- ↑ أخبرني أحمد بن الحسين بن سعد بن عثمان الخزاز قال: حدثنا أبي قال:...؛ أخبار القضاة، ج۳، ص۱۴؛ نیز ر.ک: شرح الأخبار، ج۲، ص۵۵۶، ح۶۱۳، ج۳، ص۵۴۶، ح۱۱۲۳.
- ↑ ... أنا عمر بن الحسن القاضي أنا أحمد بن الحسن بن سعيد بن عثمان الخراز الكوفي حدثني أبي...؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۴، ص۳۶۵.
- ↑ أحمد بن الحسن بن سعيد بن عثمان الخزاز؛ طرق حدیث الأسماء الحسنی، ص۱۲۴؛ الکشف و البیان، ج۹، ص۶۹. أحمد بن الحسن بن سعيد بن عثمان الخراز الكوفي؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۴، ص۳۶۵.
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۱، ش۲۲۷.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۶۴، ش۸۰.
- ↑ رجال الطوسی، ص۴۱۶، ش۶۰۱۳.
- ↑ ر.ک: تعلیقة علی منهج المقال، ص۶۵.
- ↑ ر.ک: جامع الرواة، ج۱، ص۴۵.
- ↑ ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۸۱، ش۴۹۱.
- ↑ الرجال (إبن داوود)، ص۲۶، ش۶۸ و ۴۰، ش۱۱۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۴۳-۱۴۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۴۵.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۸۸.
- ↑ الأمالی (مفید)، ص۱۰۲، ح۴.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۲، ح۴۹ و ۱۵۲، ش۱۶۵، ج۲، ص۴۶۳، ح۱۱۳۰.
- ↑ طرق حدیث أسماء الحسنی، ص۱۲۲ - ۱۲۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۴۷.
- ↑ ر.ک: الرجال (إبن داوود)، ص۲۶، ش۶۸ و ۴۰، ش۱۱۸.
- ↑ ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۶۴، ش۸۰.
- ↑ ر.ک: روضة المتقین، ج۱۰، ص۴۴.
- ↑ ر.ک: بحارالأنوار، ج۱، ص۴۳؛ ملاذ الأخبار، ج۱۲، ص۲۰۲، ح۳۴؛ و....
- ↑ ر.ک: مشرق الشمسین، ص۲۷۴.
- ↑ ر.ک: الحدائق الناضرة، ج۲۴، ص۴۵۰.
- ↑ ر.ک: عوائد الأیام، ص۵۹۳ - ۵۹۴، عائدة ۵۷.
- ↑ ر.ک: الذریعه، ج۲، ص۱۳۰.
- ↑ فإذا کان حال الكتاب بحيث دل على توثيق مصنفه - من جهة استقامة رواياته - يعد من الأصول؛ إکلیل المنهج، ص۴۹ و ۲۶۷.
- ↑ ر.ک: تهذیب المقال، ج۱، ص۹۴ - ۹۵.
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۴، ش۲۳۳.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۶۸، ش۸۶.
- ↑ رجال الطوسی، ص۴۰۹، ش۵۹۴۹.
- ↑ ر.ک: مختصر بصائر الدرجات، ص۴۸۲، ح۵۳۲؛ شرح الأخبار، ج۲، ص۵۷۴، ح۷۱۰؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۹۶، ح۴۱۷ و ۵۶۵، ح۶۰۲.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۸۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۴۷-۱۵۲.