علی بن سوید سائی در معارف و سیره رضوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Ali (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آشنایی اجمالی

او از ثقات راویان امام کاظم و امام رضا(ع) بود. او محدثی جلیل‌القدر و عالی مقام به شمار می‌رفت. امام کاظم(ع) به او علاقه داشتند و مکاتباتی با او دارند، این محدث بزرگ از اهل سایه که یک دهکده کوچک در نزدیک مدینه بوده هستند، در آن ده خرما، موز، انار، و انگور به وجود میآمد و جایی سرسبز و خرم بود و یکی از مزارع اطراف مدینه به حساب می‌آمد.

احمد بن ابی عبدالله برقی گوید: او از اصحاب امام کاظم(ع) بوده است، و شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب امام رضا(ع) ذکر می‌کند و گوید او از اهل سایه است و از ثقات می‌باشد، و در فهرست گفته: علی بن سوید سائی کتابی دارد که حمید بن احمد بن زید خزاعی از وی نقل می‌کند.

نجاشی گوید: علی بن سوید سائی که از اهل قریه سایه بوده و از امام کاظم(ع) روایت می‌کند و گفته شده که از امام صادق(ع) هم روایت کرده است، او رساله‌ای از امام کاظم(ع) روایت می‌کند که آن را حمزة بن بزیع از وی نقل کرده است، در این رساله جواب سؤالات او آمده است.

کشی گوید: علی بن سوید سائی گفت: من برای موسی بن جعفر(ع) هنگامی که در حبس بود نوشتم و در آن از حالات آن بزرگوار سؤالاتی کردم و درباره مسائلی که از آن حضرت پرسیده بودم مطالبی گفتم، و بعد امام برای من نامه‌ای نوشتند: به نام خداوند بخشنده مهربان، سپاس خداوندی را که مقامش عالی و بزرگ است، آن خدایی که با عظمت و روشنایی خود دل‌های اهل ایمان را روشن کرده و با این عظمت و نور نادانان او را دشمن می‌دارند.

خداوند با بزرگی و عظمت خود وسیله‌ای به مردم داده تا از کارهای مختلف و مذاهب متشتت خود را رها سازند و حق را دریابند. امروز گروهی خطا کار هستند، و جماعتی دنبال حق را گرفته‌اند، عده‌ای گمراه شده‌اند و بعضی راه درست را پیدا کرده‌اند، جماعتی کور هستند، و عده‌ای بینایی دارند گروهی بینا هستند و جماعتی حیران و سرگردان.

سپاس خداوند را که دین محمد(ص) را تعریف کرد و آن را به مردم نشان داد، اینک تو مردی هستی که خداوند به تو در نزد آل محمد(ع) مقامی ارجمند داده، و رشد و هدایت را به تو الهام کرده، و تو را در دین بصیرت داده، و تو را با آل محمد آشنا ساخته، و تو هم به امامت آنها راضی شده‌ای و گفته‌های آنان را پذیرفته‌ای.

بعد از آن امام(ع) برای او نوشته بود اکنون به هرکس امیدواری او را به طرف راه درست و صحیح هدایت کن و آنهایی که حاضرند پاسخ دعوت ما را بدهند آنها را به طرف ما فراخوان و مردم را از ما دور مساز، آل محمد را دوست بدار و از هر چه از طرف آنها برسد و یا به آنها نسبت داده شود مگو؛ اینها باطل هستند و اصل ندارند.

اگر خلاف آن سخنان هم بر تو معلوم شد باز هم نمی‌توانی آنها را رد کنی؛ زیرا نمی‌دانی برای چه ما آن مطالب را گفته‌ایم، و منظور ما چه بوده است، اینک هرچه می‌گویم به کار بند، و هر چه را که گفته‌ام مخفی نگهدار، آنها را افشا مکن، باید حقوق برادران خود را ادا کنی و از هر چه به دنیا و آخرت آنها سود می‌دهد دریغ نداشته باشی.

او از امام رضا(ع) دو حدیث روایت می‌کند، او می‌گوید: از امام رضا(ع) از تفسیر آیه شریفه ﴿أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ[۱] پرسیدم، امام(ع) فرمودند: مقصود از جنب الله در اینجا امیرالمؤمنین و اوصیای بعد از او می‌باشند.[۲]

منابع

پانویس

  1. «(و پیش از آن) که کسی بگوید: ای دریغا از آنچه درباره خداوند کوتاهی کردم و بی‌گمان از ریشخندکنندگان بودم» سوره زمر، آیه ۵۶.
  2. عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 292-294.