نامۀ ۲۵ نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

امام علی (ع) در بخش‌نامه‌ای به کارگزاران زکات، نکاتی را یادآوری می‌کند که بیانگر عدالت‌ورزی اوست. شریف رضی در ابتدای نامه می‌نویسد: "جمله‌هایی از آن را در این‌جا می‌آوریم تا همگان بدانند که علی (ع) ستون حق را برپا می‌داشت و نشانه‌های عدالت را در کارهای خرد و کلان و کلی و جزئی آشکار می‌کرد".

امام در نامه به مطالبی چند اشارت دارد، از جمله: چون حرکت و اقدام در امر زکات به‌منزله واجب شرعی است، پس باید به قصد تقرب به پیشگاه خداوند انجام پذیرد، پس کارگزار باید خدا و تقوای الهی را در نظر آورد. او هرگز نباید چون فرمانروایان ستم‌کار، در دل مردمان رعب و ترس ایجاد کند و مالی از اموال او را بدون رضایت بگیرد، یا در میان املاک و اموال او در حالی‌ که صاحبش ناراحت می‌شود وارد شود. بلکه هرگاه به سرزمین یکی از قبایل وارد می‌شود، سر جوی و محل آب آن‌ها که با خانه‌ها فاصله دارد، فرود آید تا باعث زحمت آن‌ها نشود. هرگز بدون رضایت صاحب مال، نباید مالی را به عنوان حقوق الهی بگیرد. امام (ع) کارگزار خویش را از آزاردن حیوانات و داخل شدن بدون اجازه صاحبشان نهی می‌کند، زیرا حیوان مال صاحبش است. هم‌چنین او را از گرفتن حیواناتی که دارای برخی عیب‌ها و بیماری‌های درونی باشند منع کرده است تا حق الهی نیز رعایت شود. حضرت علی (ع) دستور داده است که برای نگه‌داری و محافظت اموال صدقه، کسی را انتخاب کند که بتوان به او اطمینان کرد، دیانتش کامل و خیرخواه خدا و رسولش باشد و نسبت به حیوانات با مهربانی و عطوفت برخورد کند. نیز در کار خود نه ضعیف و نه تجاوزگر و نه سخت‌گیر باشد. تمام این‌ها از اموری است که برای حفظ حقوق واجب الهی لازم است.

هم‌چنین به نماینده خود دستور می‌دهد که آنچه از مال زکات جمع کرده است برای او بفرستد. آخرین نکته سفارش به رعایت حال حیوانات است؛ مواردی از قبیل آن‌که میان ناقه و فرزندش فاصله ایجاد نکند و تمام شیرش را ندوشد، زیرا این دو عمل به طفل زیان وارد می‌کند، زیاده از حد از او سواری نگیرد و...[۱].

فرازی از نامه

... هنگامی که به کویی رسیدی، نخست به آبشخور اهل آن فرود آی، ولی با آنان در خانه‌هاشان آمیزش مکن و مپای. سپس با آرامش و وقار به سویشان گام بردار و همین که به ایشان رسیدی سلام کن و احترامشا بگذار و بگوی: "ای بندگان خدا، خلیفه خدا و ولی امر او مرا نزد شما فرستاد تا حقی را که خدا در اموالتان دارد از یکایکتان بستانم، آیا خدا را در اموالتان حقی هست که آن را به ولیش بپردازید؟" چنانچه از میان آن‌ها کسی گفت "نه" در این صورت به او مراجعه نکن، اما اگر پاسخ داد "آری"، آن گاه بی‌آن‌که او را بترسانی یا بیمناکش سازی یا در رنج و فشاری بگذاری، آنچه طلا یا نقره به تو داد بگیر؛ و در صورتی‌که دارای گاو و گوسفند یا شتر باشد، زنهار جز به اجازه‌اش پا به درون آغل آن‌ها منه، چه، بیشتر آن‌ها از آن اوست، همین که اجازه داد و خواستی به سر وقت آن‌ها بروی، مواظب باش مانند کسی که بر او تسلط دارد یا می‌خواهد بر او سخت بگیرد وارد آغلشان نشو. مبادا که دامی را برمانی یا بهرسانی و آن را بگیری و صاحبش را برنجانی.

مال را به دو قسمت کن، سپس اختیار را به او بسپار، هرگاه دست روی یکی از آن دو قسمت گذاشت معترضش مشو، پس از آن قسمت دیگر را به دو نیم گردان و وادارش ساز تا نیمی را برای خود بردارد و این کار را هم‌چنان ادامه بده تا آنچه از مال او برای خدا حقی تعیین شده است باقی بماند. آن گاه این حق را از وی بپذیر. اما اگر او زیربار این تقسیم نرفت، بی‌درنگ این دو قسمت را درهم بریز و با یکدیگر بیامیز و همان کاری را که پیش‌تر کردی دوباره از نو بکن، تا این که حق خدا را از دارای او دریافت کنی[۲].

منابع

پانویس