تربیت
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 26 خرداد ۱۴۰۳ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
تربیت به معنای پروردن و پرورانیدن و تهذیب است. تربیت یعنی برانگیختن و پرورش استعدادها و قوای گوناگون انسان برای رسیدن به کمال. تعلیم و تربیت پایه همه کمالات انسانی است و هیچ انسانی بدون آگاهی و معرفت و تربیت صحیح به هیچ کمالی نمیرسد.
معناشناسی
معنای لغوی
واژه «تربیت» در لغت، به معنای رشد، نمو، زیاد شدن و افزایش یافتن و اصلاح چیزی آمده است. ابن منظور در لسان العرب میگوید: تربیت از ربو، به معنای زیادتی، رشد، نمو و نگهداری میباشد[۱]. راغب اصفهانی تربیت را، تغییر تدریجی امری، به گونهای که آن چیز به حد تمام برسد، میداند[۲].[۳]
در تفاوت بین تعلیم و تربیت میتوان گفت "تربیت" معنایی دامنهدار و گسترده دارد، در حالی که واژه "تعلیم" از نظر مدلول، جزئی از تربیت یا وسیلهای از وسایل آن است. تربیت یعنی برانگیختن و پرورش استعدادها و قوای گوناگون انسان که باید با کوشش خود متربّی نیز توأم گردد تا به منتهای کمال خود برسد. تعلیم با مفهوم محدود آن عبارت است از تلقین و ایصال و انتقال معلومات به اذهان شاگردان[۴]، بر این اساس اگر تربیت به صورت مطلق و به تنهایی به کار رود مفهوم تعلیم را نیز در برمیگیرد؛ اما وقتی با تعلیم همراه گردد معنای آن محدود و متمایز میشود، به هر روی، عطف تعلیم و تربیت بر این نکته دلالت میکند که تحقّق هریک از این دو و سودمند بودن آن برای بشر، منوط به تحقّق دیگری است، از همینرو در حوزه معنایی علم در قرآن، از سویی حلم را دربرمیگیرد و از سوی دیگر با واژههایی نظیر معرفت، فقه، حکمت و شعور مرتبط میشود[۵].
معنای اصطلاحی
تربیت در اصطلاح، تعریف واحدی ندارد، بلکه دانشمندان، هر کدام بر اساس دیدگاه خود در باب هستیشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی و به طور کلی فلسفه تربیتی خویش، تعریفی از تربیت ارائه دادهاند. شهید مطهری تربیت را پرورش استعدادهای درونی بالقوه و به فعلیت رساندن آن دانسته است[۶]. برخی دیگر، تربیت را پرورش استعدادهای مادی و معنوی و هدایت آن به سوی کمالاتی که خداوند در وجود آدمی قرار داده، تعریف کردهاند[۷]. تعریف نسبتاً جامع و کامل تربیت، چنین است: «فرایند کمک و یاریرسانی به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره، زمان، در یکی از ساحتهای بدنی، ذهنی، روحی و رفتاری که به واسطه عامل انسانی دیگر به منظور دستیابی وی به کمال انسانی و شکوفاسازی استعدادهای او یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتارهای اوست»[۸].
هر چند تعریف اخیر از تربیت، نسبت به دو تعریف پیشین، جامعتر بوده و به جنبههای گوناگون تربیت توجه کرده است، ولی چون به اراده و تصمیم متربی تصریح نشده و همچنین فرایند تربیت را در مقام اجرا به یکی از ساحتهای آن منوط کرده است، از این رو با نظر به آیات و یافتههای اندیشمندان مسلمان میتوان گفت تربیت عبارت است از: «فرایند منظم و هدفمندی که به منظور فراهم ساختن زمینه رشد همه جانبه متربی در ساحتهای مختلف انجام میگیرد؛ به گونهای که خود وی با اراده و اختیار خویش در مسیر تکامل مادی و معنوی گام بردارد و به هدف نهایی که همان تقرب به خداست، نائل گردد».
ویژگیهای این تعریف عبارت است از اینکه: اولاً، تربیت به این معنا میتواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم، رسمی و غیر رسمی و به شیوههای مختلف اجرا شود که روش آن، عمدتاً بر اساس مبانی، اهداف، اصول، امکانات و ابزار موجود، تعیین میگردد؛ ثانیاً، فرایند تربیت به همه ابعاد وجودی متربّی توجه دارد، نه به بُعد خاصی از وی؛ ثالثاً، تربیت باید دارای برنامهریزی و نظم و قانون باشد تا فعالیتهای تربیت، به نتیجه مطلوب برسد؛ رابعاً، حصول چنین چیزی نمیتواند دفعی باشد؛ بلکه فرایند تربیت نیازمند زمان نسبتاً طولانی است و تدریجاً به سامان میرسد. خامساً: متربی باید استعدادهای لازم برای تربیتپذیری را داشته باشد، و گرنه تلاش و فعالیت مربی، مؤثر نخواهد بود. افزون بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق میشود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد[۹].
تعلیم و تربیت یکی از فلسفههای بعثت
تعلیم و تربیت پایه همه کمالات انسانی است؛ و هیچ انسانی بدون آگاهی و معرفت و تربیت صحیح به هیچ کمالی نمیرسد. البتّه برای رسیدن به هر نوع کمالی لازم است انسان علاوه بر شناخت تواناییهای خود آنها را در جهت هدف خاص خویش قرار دهد و از هدر رفتن آنها جلوگیری کند. منظور از تربیت، هدفمند کردن تواناییهای جسم و روح و متمرکز کردن در جهت و هدفی است که موجب کمال و سعادت انسان است. هدف از خلقت انسان عبادت و بندگی خداوند متعال است. پس باید تعلیم و تربیت او نیز دور این محور بچرخد. انسان باید بداند که دوری از آن موجب تباهی و تیره روزی اوست و چون این امر اهمیّت فراوانی دارد و ممکن است انسان به خاطر عدم تعلیم و تربیت درست از راهِ بندگی و عبادت خداوند متعال منحرف گردد؛ خداوند متعال پیامبرانش را پی در پی به سوی بندگانش گسیل داشته تا آنان را از دشواریها و مشکلات این راه آگاه سازند، اسباب لازم برای رسیدن به اوج کمال انسانی را به او یاد آوری کنند و شیوههای تربیت و تزکیه نفس را به او بیاموزند. تا او با رام کردن نفس خویش و قرار دادن آن در مسیر هدف انسانیاش، به سوی آیندهای روشن در حرکت باشد. خدای تعالی میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهُمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين﴾[۱۰]، ﴿رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنهُمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الحَكِيمُ﴾[۱۱]. هرچند این آیات درباره پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل شده، اما روشن است این امر اختصاص به ایشان ندارد و در مورد همه پیامبران و رسولان الهی صادق است و شکّی نیست که یکی از وظایف مهمّ همه آنها تعلیم و تربیت بوده است[۱۲].
اصول تربیتی
روشهای تربیتی
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب (ماده ربو).
- ↑ المفردات فی غرایب القرآن، (ماده رب).
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲؛ کریمی، محمود، تعلیم و تربیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷، ص ۶۴۹.
- ↑ اسلام و تعلیم و تربیت، ص۱۵.
- ↑ کریمی، محمود، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷، ص ۶۴۹.
- ↑ تعلیم و تربیت در اسلام، ص۶.
- ↑ پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص۱۱.
- ↑ فقه تربیتی، ج۱، ص۲۸.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۶.
- ↑ اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره جمعه، آیه:۲.
- ↑ پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.
- ↑ محمد بیابانی اسکوئی، نبوت، ص۱۰۷.