کارگزاران دولت امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

کارگزاران دولت امام مهدی چه کسانی هستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

کارگزاران دولت امام مهدی(ع) چه کسانی هستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید جعفر موسوی‌نسب
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:
«در حکومتی که رهبری آن به عهده حضرت مهدی (ع) است، کارگزاران و مسئولان حکومت او نیز باید از بزرگان و نیکان امت باشند. از این رو در روایات، ترکیب دولت حضرت مهدی (ع) را از پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار معرفی می‌کند.
در روایتی می‌خوانیم که حضرت عیسی (ع) به حضرت مهدی (ع) می‌گوید: "همانا من به عنوان وزیر فرستاده شده‌‌‌ام نه امیر و فرمانروا"[۱].
همچنین در روایتی آمده است که حضرت عیسی (ع) وزیر حضرت قائم (ع) و پرده‌‌‌دار و جانشین آن حضرت است[۲].
و نیز در روایتی دیگر آمده است: "...آن‌‌‌گاه عیسی فرود می‌آید و مسئول دریافت اموال حضرت قائم (ع) می‌شود و اصحاب کهف نیز در پشت سر او خواهند بود"[۳].
حضرت علی (ع) می‌فرماید: "...سپاهیان در پیشاپیش حضرت مهدی (ع) قرار می‌گیرند و قبیله همدان وزیران او خواهند بود"[۴].
و نیز در روایت می‌خوانیم: "مردان الهی با مهدی (ع) همراه هستند، مردانی که به دعوت او پاسخ گفته‌اند و او را یاری می‌کنند. آنان وزیران و دولت‌‌‌مردان اویند که بار سنگین مسئولیت‌های حکومت را بر دوش دارند"[۵]»[۶].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ملاحم، ابن طاووس، ص ۸۳؛ الفتن، ابن حماد، ص ۱۶۰.
  2. غایة المرام، ص ۶۹۷؛ حلیة الابرار، ج ۲، ص ۶۲۰.
  3. همان.
  4. عقد الدرر، ص ۹۷.
  5. وافى، ج ۲، ص ۱۱۴، به نقل از فتوحات مکیة؛ نور الابصار، ص ۱۸۷.
  6. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۲۳۱، ۲۳۲.
  7. ملاحم، ابن طاووس، ص ۸۳؛ الفتن، ابن حماد، ص ‌۱۶‌۰
  8. غایه المرام، ص ۶۹۷؛ حلیه الابرار، ج ۲، ص ۶۲‌۰
  9. غایه المرام، ص ۶۹۷؛ حلیه الابرار، ج ۲، ص ۶۲‌۰
  10. عقدالدرر، ص ۹۷
  11. وافی، ج ۲، ص ‌۱‌۱۴، به نقل از فتوحات مکیه؛ نورالابصار، ص ‌۱۸۷
  12. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۶۰۲.
  13. ابن طاووس، ملاحم، ص ۸۳؛ ابن حمّاد، فتن، ص ۱۶۰
  14. غایة المرام، ص ۶۹۷؛ حلیة الابرار، ج ۲، ص ۶۲۰
  15. غایة المرام، ص ۶۹۷؛ حلیة الابرار، ج ۲، ص ۶۲۰
  16. عیاشی، تفسیر، ج ۲، ص ۳۲؛ دلائل الامامه، ص ۲۷۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۸۹؛ ارشاد، ص ۳۶۵؛ کشف الغمّه، ج ۳، ص ۲۵۶؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۶۶؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۵۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۶
  17. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۷۳
  18. مقداد از یاران پیامبر(ص) وعلی (ع) است.در بزرگی شأن او همین بس که طبق یکی از روایات، خداوند به سبب هفت نفر - که یکی از آنان مقداد است - به شما رزق وروزی می دهد وبه شما یاری می رساند وباران می‌فرستد. او در موضوع خلافت و امامت امیرالمؤمنین(ع) پافشاری داشت و کوشش فراوان کرد. پیامبر(ص) درباره او فرمود: «خداوند مرا فرمان داد تا چهار تن را دوست بدارم: علی (ع)، مقداد، ابوذر وسلمان. در روایت دیگر آمده است: «بهشت مشتاق مقداد است. معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۳۱۴). او دوبار هجرت کرد ودر جنگ های گوناگونی شرکت جست ودر جنگ بدر به پیامبر(ص) عرض کرد: ما سخن بنی اسرائیل به حضرت موسی را به تو نمی گوییم؛ بلکه می گوییم در کنار تو ودر رکابت با دشمن می جنگیم. مقداد در روزگار حکومت امیر (ع) جزء شرطة الخمیس بود. سرانجام مقداد در هفتاد سالگی در سرزمینی به نام «جرف» در فاصله سی میلی از مدینه به سرای جاودانه شتافت وپیکرش را مردم بر دوش گرفته وتا بقیع تشیع کردند ودر آن جا به خاک سپردند؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۴۵؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۰۹.
  19. همدان قبیله ای بزرگ در یمن است. آنان پس از جنگ تبوک، نمایندگانی را به حضور پیامبر فرستادند وحضرت در سال نهم امیرمؤمنان (ع) را به یمن فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. پس از قرائت پیام پیامبر(ص) همه آنان اسلام آوردند. علی (ع) در نامه ای خبر اسلام آوردن طایفه همدان را به پیامبر نوشت ودر آن نامه سه بار بر همدان درود فرستاد و پیامبر(ص) پس از خواندن نامه به شکرانه این خبر، سجده شکر به جای آورد؛ کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۶، ۲۹، ۳۰. امام علی (ع) در مدح آنان چنین سروده است: «همدانیان صاحبان دین واخلاق نیکند، دینشان، شجاعت آنان وقهرشان بر دشمنان به هنگام رویارویی، آنان را زینت بخشیده است. اگر من دربان بهشت می بودم، به همدانیان می گفتم: به سلامت به آن وارد شوید.عقدالفرید، ج ۴، ص ۳۳۹؛ وقعة صفین، ص ۲۷۴. آن حضرت در پاسخ به تهدیدات معاویه، توانایی ونیرومندی قبیله همدان را به رخ او کشید وفرمود: «هنگامی که مرگ را مرگی سرخ یافتم، پس طایفه همدان را بسیج کردم وآنان نیز قبیله حمیر را.وقعة صفین، ص ۴۳. هنگامی که علی (ع) مردم را برای جنگ با معاویه بسیج می کرد، فردی به حضرت اعتراض کرد. وچون ممکن بود در گردآوری سپاه اختلال پدید آید شاهدان واقعه با مشت ولگد به زندگانی او پایان دادند وحضرت دیه او را پرداخت.همان، ص ۹۴، ۹۵. طایفه همدان یکی از سه طایفه ای بود که بالاترین تعداد رزمندگان لشکر حضرت علی (ع) را تشکیل می دادند.همان،ص ۲۹۰. در یکی از پیکارهای صفین آنان در جناح راست، پایداری بی مانندی از خود نشان دادند؛ به ویژه هشت صد تن از جوانان همدان که تا پای جان پایداری کردند وصد وهشتاد نفر از آنان شهید وزخمی شدند ویازده فرمانده از آنان به شهادت رسید. پرچم از دست هر یک از آنان که به زمین می افتاد، دیگری آن را به دست می گرفت ودر پیکار با رقیب خود «اَزُد» و«بُجَیله» سه هزار از آنان را کشتند. هنگامی که در یکی از شب های جنگ صفین، معاویه با چهار هزار نفر قصد شبیخون زدن به لشکر علی (ع) داشت، طایفه همدان از آن آگاهی یافت وتا صبح به صورت آماده باش به نگهبانی پرداخت؛ همان، ص ۲۵۲، ۳۲۹، ۳۳۰)روزی معاویه با لشکریانش وارد جنگ با این طایفه شد؛ ولی او نیز با شکستی چشمگیر میدان نبرد را ترک کرد وگریخت معاویه، طایفه «عک» را به پیکار با آنان فرستاد وهمدانیان چنان بر آنان هجوم آوردند که معاویه چاره ای جز دستور عقب نشینی نداشت. علی (ع) از آنان خواست تا سپاهیان سرزمین حمص را سرکوب کنند. همدانیان بر آنان یورش بردند وپس از نبردی دلاورانه آنان را شکست داده تا نزدیکی جایگاه وچادر معاویه به عقب راندند. طایفه همدان همیشه فرمانبردار آن حضرت بودند وهنگامی که با برافراشتن قرآن ها بر نیزه در میان لشکریان علی (ع) اختلاف نظر پدید آمد، فرمانده این قبیله به حضرت گفت: ما هیچ اعتراضی نداریم وهر دستوری بدهی، اجرا می کنیم؛ همان، ص ۴۳۴، ۴۳۶، ۴۳۷، ۵۲۰.
  20. عقد الدرر، ص ۹۷
  21. نورالابصار، ص ۱۸۷؛ وافی، ج ۲، ص ۱۱۴؛ به نقل از «فتوحات مکیه»
  22. الدر المنثور، ج ۴، ص ۲۱۵؛ متقی هندی، برهان، ص ۱۵۰؛ العطر الوردی، ص ۷۰
  23. السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۴۸۵
  24. طبسی؛ نجم‌الدین، چشم اندازی به حکومت مهدی، ص ۱۱۴ - ۱۱۵.