نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۵ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۵ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۰۴ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث رجعت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی رجعت مراجعه شود.
«اعتقاد به رجعت از قرن اول هجری میان علمای شیعه معروف بوده است. احادیثی از امام زین العابدین(ع) نقل شده است که بر این اعتقاد دلالت دارند. در قرنهای دوم و سوم، احادیث بیشتری نقل شده است. در این دوره اعتقاد به رجعت، از شعائر شیعه بوده، به طوری که مخالفان نیز این را به خوبی میدانستند و گاه با استناد به اعتقاد یک راوی به رجعت، از نقل احادیث او پرهیز میکردند[۱]. فضل بن شاذان- از بزرگان اصحاب امام رضا(ع) و امام جواد(ع)-، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است[۲]. ثقة الاسلام کلینی در انتهای قرن سوم، احادیث رجعت را در الکافی آورده است[۳]. شیخ صدوق در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی احادیث رجعت در کتابهای حدیثیاش[۴]، اعتقاد به آن را حق دانسته و به آیات متعددی از قرآن و نیز به برخی احادیث اهل سنت درباره بازگشت مسیح در آخر الزمان و نماز خواندن وی به امامتامام مهدی(ع) استناد کرده است[۵]. شیخ مفید در انتهای قرن چهارم، اعتقاد به رجعت در آخر الزمان را بین امامیه اجماعی دانسته و ادلهای بر آن آورده و به شبهات مخالفان، پاسخ داده است[۶]. سید مرتضی در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای شیعه، بر اعتبار اجماع در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات مخالفان پاسخ داده است[۷]. طبرسی در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی اخبار در باب رجعت، ادله مخالفان را رد کرده است[۸]. این اعتقاد همچنان در میان علمای شیعه در قرنهای بعدی ادامه داشته است. علامه مجلسی درباره کمیت و کیفیت احادیث رجعت و تعداد راویان و عالمانی که درباره رجعت کتاب نوشتهاند، چنین مینویسد: چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار ائمهاهل بیت(ع) ایمان داشته باشد اما احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آنها به حدود دویست حدیث میرسد و چهل و چند نفر از راویان ثقه و علمای اعلام، در بیش از پنجاه کتاب آوردهاند ...[۹]. اگر این احادیث متواتر نباشند، چه حدیثی متواتر است؟[۱۰]
در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات مذهب است، بدین معنا که اگر کسی متون مذهب تشیع را ببیند، بیتردید، رجعت را جزء اعتقادات شیعی به حساب میآورد. البته این که رجعت از محکمات اعتقادات شیعی است، به معنای آن نیست که مانند عدل و امامت، جزء اصول اعتقادی است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بیاطلاعی، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنین کسی از دایره تشیع خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود آگاهی کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت اعتقاد نورزد، از دایره تشیع خارج میشود»[۱۱].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«اعتقاد به رجعت از مباحث ریشهداری است که اعتقاد به آن از خصوصیات مکتب اهل بیت (ع) است. گر چه اصل این عقیده سرچشمهای قرآنی داشته و در احادیث رسول خدا(ص) نیز به آن اشاره شده است. لذا با مراجعه به کتابهای تراجم اهل سنت مشاهده مینماییم که از امامیه با این اعتقاد یاد میکنند. در بین اصحاب امامان نیز مشاهده شده که با مخالفان خود بر سر این عقیده مباحثات زیادی داشتهاند. که از آن جمله به مباحثات مؤمن الطاق با ابوحنیفه میتوان اشاره کرد. به همین جهت در طول تاریخ اسلام، علمای شیعه سعی زیادی در راه تثبیت این عقیده داشتهاند به حدّی که برخی در این باره کتاب تألیف کردهاند.
شیخ صدوق میفرماید: قول صحیح آن است که رجعت در میان امتهای پیشین بوده است، و پیامبر (ص) فرمود: هر آنچه در بین امّتهای پیشین اتفاق افتاده در این امّت نیز اتّفاق خواهد افتاد، پس واجب است که در این امّت نیز رجعت باشد[۱۲].
شیخ مفید میفرماید: خداوند متعال گروهی از امّت محمد(ص) را بعد از وفاتشان و قبل از روز قیامت محشور خواهد نمود، و این عقیده مختصّ به آل محمد(ع) است و قرآن نیز بر آن شاهد میباشد[۱۳].
سید مرتضی میفرماید: از اعتقادات شیعه آن است که خداوند متعال هنگام ظهور امام مهدی (ع)، گروهی از شیعیان را که از دنیا رفتهاند باز میگرداند تا به ثواب یاری و نصرت آن حضرت نایل شده و دولت او را مشاهده نمایند. همچنین گروهی از دشمنان را باز میگرداند تا انتقامش را از آنان بستاند[۱۴]»[۱۵].
↑راویان و عالمان بسیاری در این دوره درباره رجعت کتاب نوشتهاند که نام و عنوان کتابهای آنان به مارسیده است. از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: حسن بن علی بن أبی حمزة (رجال النجاشی، ج ۱، ص ۱۳۲ ش ۷۲)، عبد العزیز بن یحیی بن احمد بن عیسی جلودی ازدی بصری (رجال النجاشی، ج ۲، ص ۵۴ ش ۶۳۸)، ابو یحیی جرجانی (رجال النجاشی، ج ۲، ص ۴۳۶ ش ۱۲۳۲)، احمد بن داوود بن سعید ابو یحیی جرجانی (الفهرست، طوسی، ص ۸۰ ش ۱۰۰)، مسیر بن عبد العزیز (خلاصة الأقوال، حلی، ص ۱۷۱ ش ۱۱) و نجم بن اعین (خلاصة الأقوال، ص ۱۷۶ ش ۵).
↑کتاب إثبات الرجعة و کتاب الرجعة. نجاشی از کنجی نقل میکند که هر دو کتاب را در میان دهها کتاب دیگر وی دیده است (رجال النجاشی، ج ۲، ص ۱۶۸ ش ۸۳۸). شیخ طوسی نیز از بزرگی او یاد میکند و کتاب إثبات الرجعة او را نام میبرد (الفهرست، طوسی، ص ۱۹۷ ش ۵۶۳).
↑الکافی، ج ۱، ص ۱۹۶- ۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج ۳، ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج ۸، ص ۵۰- ۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷ و ....
↑عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۰۱، الخصال، ص ۱۰۸، معانی الأخبار، ص ۳۶۵.